فکور90 ، در اصل ، یک پروژه داخلی نیروی هوایی ارتش جمهوری اسلامی ایران (IRIAF) بشمار می رفت که تاریخ آغاز آن به اوایل دهه نخست قرن بیست و یکم ( 2000 میلادی ) برمی گردد . به اعتقاد برخی ، در آن زمان هیچ موشک هوا به هوای عملیاتی AIM-54A فونیکس در فهرست موجودی نیرو وجود نداشت ، در نتیجه متخصصان نیروی هوایی پیشنهاد دادند تا قطعات و اجزاء فونیکس ها را با قطعات موشکهای تغییر یافته هاوک ( پروژه سجیل ) بهبود دهند و موشکهای موجود را بحالت عملیاتی بازگردانند .
با کلید خوردن این پروژه ، به شکل همزمان نیروی هوایی یک قرارداد همکاری را با صنایع شهید بابایی وابسته به وزارت دفاع و پشتبانی نیرو های مسلح با هدف بازگرداندن چند تیر موشک فونیکس بحالت عملیاتی در یک بازه زمانی یکساله (2007-2006) به امضاء رساندند و برای اطمینان از صحت کار ، چند کارشناس بازنشسته فنی نیروی هوایی ارتش نیز به این پروژه پیوسته و این ایده دنبال شد.
براساس گزارشهای تایید نشده ، در اوایل کار ، موشکهای از رده خارج فونیکس با استفاده از جستجوگر موشک MIM-23B دوباره عملیاتی شدند . با این حال ، در سالهای بعد (2009-2008) ، زمانی که صنایع شهید بابایی ، یک نسخه بهبود یافته از موشک پدافند هوایی MIM-23B را با رادار و اویونیک جدید برای نیروی هوایی توسعه داد ، این ایده برای کارشناسان بوجود آمد که تمامی موشکهای فونیکس باقی مانده را با اویونیک جدید و رادار موشک شلمچه ، ( نسخه بهبود یافته MIM-23B) به حالت عملیاتی درآورند .
این موشک با موفقیت کامل مابین سالهای 2009 تا 2010 آزمایش شد ، اما علی الظاهر در خط تولید انبوه قرار نگرفت . نسخه جدید سجیل / شلمچه با جستجوگر و اویونیک پیشرفته با شناسه سجیل هوابرد برای تجهیز تامکتهای نیروی هوایی ، فانتوم ومیراژهای اف-یک در حال توسعه است .
تهران : وزارت دفاع جمهوری اسلامی ایران ، سرانجام پس از سالها گمانه زنی ، در بیست و سوم ژوییه 2018 ، مراسم آغاز تولید انبوه موشک هوا به هوای برد بلند فکور ، که احتمالا گونه ای ارتقاء یافته و مهندسی معکوس شده موشک هوا به هوای AIM-54 Phoenix است را رسماً اعلام نمود .
براساس اطلاعات منتشر شده از سوی خبرگزاری های رسمی ایران ، روز دوشنبه ، طی مراسمی رسمی در تهران ، امیر سرلشکر حاتمی ، وزیر دفاع ایران ، خط تولید موشک هوا به هوای فکور را افتتاح نمود که گفته میشود قابلیت نصب برروی جتهای رزمی موجود در نیروی هوایی ایران را خواهد داشت .
فکور ، موشک هوابه هوای برد بلند نیروی هوایی است که با قابلیت نصب بر روی جتهای رزمی اف-14 تامکت ، اهداف هوایی را در فواصل دور مورد هدف قرارداده و منهدم نماید . به گفته برخی تحلیلگران نظامی ، این موشک جدید ، تلاشی از سوی ایرانی ها برای تولید بومی موشک هوابه هوایی آمریکایی فینیکس است که از دهه 70 میلادی در سازمان رزم نیروی هوایی ایران وجود دارد . طبق ادعای منابع داخلی ایران ، گونه بومی فینیکس در مقایسه با پیکربندی اصلی ، پیشرفتهای قابل توجهی در حوزه های سامانه هدایت ، برد و سرعت را نشان میدهد .
به گفته این منابع ، سامانه هدایتی این موشک بدلیل استفاده از آخرین فناوریهای موجود ، درمقایسه با فینیکس ، 30 درصد کوچکتر بوده ، به همین دلیل با کاهش وزن قابل توجهی روبرو شده است که این امر پتانسیل موشک را نسبت به نسخه امریکایی ، در حدود 15 درصد افزایش میدهد که این نیز به نوبه خود ، برد گونه بومی فینیکس را به 220 کیلومتر می رساند .
در نتیجه موشک فکور با موشک هاوک(سجیل)بسیار متفاوته! قسمت پیشران موشک(در واقع محفظه سوخت M112)در حدود یک متر کوچکتر شده و به همین نسبت وزن پیشران کاهش پیدا کرده و همچنین نسبت رانش به وزن پیشران تغییر کرده که این روی نسبت رانش به وزن,سرعت و برد نهایی موشک هم تاثیر خیلی زیادی خواهد داشت.
بر اساس اطلاعات پیشران M112 وزن کل پیشران 395 کیلوگرمه که از این میزان 295 کیلوگرم مربوط به سوخت و 100 کیلوگرم مربوط به خود پیشرانه.
به نظر میرسه که وزن پیشران کوچک سازی شده M112 برای فکور تا حدود یک سوم میتونه کاهش داشته باشه.
حالا با در نظر گرفتن این نکات به نظر میرسه که اساسا لزوم چندانی وجود نداشته که پیشران فینیکس A مهندسی معکوس بشه!شاید تفاوت چندانی ایجاد نمیکرد و از این نظر به صرفه نبود! شاید اگر فینیکس C رو داشتیم وضعیت فرق میکرد!
موشک هاوک یا شاهین در نمونه زمین پایه دارای 40 کیلومتر برد و سرعت 2.5 ماخ هست که پیشبینی میشه در صورت استفاده از سکوی هواپایه برد و همچنین سرعت موشک رشد محسوسی داشته باشند.اگرچه مشخصات دقیقی از موشک هاوک هواپایه(سجیل)ارائه نشده اما برد حدودا 80 کیلومتری و سرعتی بالاتر 2.5 ماخ(به دلیل سرعت حدودا یک ماخ تا ۱.۶ ماخ در زمان رهایی از تامکت)برای این موشک پیشبینی میشه.
حالا اگر فرض کنیم که وزن پیشران M112 در فکور یک سوم کاهش داشته و همچنین بخش الکترونیک و سیکر هم سبک تر شده باشند, این موشک احتمالا در حداکثر برد به 130 کیلومتر فینیکس A میتونه دست پیدا کنه و همچنین سرعتش هم در حدود 3 تا 4 ماخ خواهد بود و از این لحاظ تفاوتی با فینیکس های نهاجا نداره و بلکه از لحاظ الکترونیک میتونه برتر هم باشه!
سرجنگی سنگین این موشک برای هر جنگنده ای یک کابوس محسوب میشه و در صورت عدم انحراف، خلبان باید اجکت کنه.
با توجه به نام گذاری فکور به عنوان موشک هوا به هوای میانبرد و ترجمه مخفف آمرام بد نیست که سر گذشت آمرام را بررسی کنیم. موشک آمرام به بیش از 36 کشور فروخته شد و هواگردی که بتواند آن را مغلوب بکند می تواند به برتری هوایی 36 کشور صدمه جدی بزند.
پلتفرم فینیکس برای رفع نیاز نیروی هوایی آمریکا مورد توجه قرار نگرفت زیرا این پلتفرم به رادار AWG-9 بسیار وابسته بود و آمریکایی ها دنبال موشکی بودند که به همه هواپیماهای دیگر قابل اتصال باشد (در رونمایی فکور هم جمله مشابهی شنیدیم) . آمرام محصول مشترک صنایع هیوز و ریتیون یعنی سازندگان فینیکس و هاوک بود! روی کاغذ قرار بود بتواند 52 جی را تحمل بکند و نسل جدیدش هم در دوره اوباما به دلیل نبود بودجه تعطیل شد. پروژه آمرام به دلیل ناپایداری محصول و افزایش هزینه ها و قیمت تمام شده در سال 1984 متوقف شد و در سال 1985 به کوشش گاسپار واینبرگر (همان که گفت باید موجودیت ملت ایران را نابود بکنیم) دوباره احیا شد. تا سال 1984 ، 8 تیر موشک تست شده بود 5 تا توسط ریتیون و 3 تا توسط هیوز که نتایج نا امید کننده ای داشتند و کل پروژه هم دست کم 2 سال تاخیر داشت.
توجه شما را به این نکته جلب می کنم که در دهه 60 زمانی که فینیکس ساخته می شد اصولا نرم افزار کمترین نقش را در کیفیت محصول داشت به مرور این نقش در دهه 80 به 20 درصد رسید و امروز این نقش بیش از 80 درصد است. وقتی که سخت افزار یک موشک معمولی می تواند دست کم 25 جی فشار را تحمل بکند، پس سخت افزار جنگنده فراصوت شانسی در مقابل سخت افزار یک موشک معمولی هم ندارد و اگر هم با شدت جی بالای 10 مانور بکند، احتمالا سرنشین های خود را می کشد. بنابراین اهداف فراصوت دارای قابلیت مانور فقط موشکهای بالستیک، کروزها و پهپادهای فراصوت را شامل می شوند فعلا نه جنگنده های سرنشین دار.
ظاهرا قبل از انقلاب آمریکایی ها یک بار این کار را در شمال ایران انجام دادند تا کارایی موشک فینیکس را بر علیه میگ 25 برای ما تست بکنند. ایران در اساس تامکت را فقط برای دور کردن میگ های 25 و نیاز به طول کوتاه باند برای نشست و برخاست خریده بود و برای اینکه فینیکس بتواند با این پرنده درگیر بشود، تامکت باید پروفیل پروازی خیلی خاصی را بکار می گرفته که در مصاحبه با تیمسار گران قدر شهرام رستمی (از معدود افرادی که آموزش پرواز با آن پروفایل مخصوص مغلوب کردن میگ 25 را دیده بودند و هنوز در خدمت نیرو بودند) تا حدودی شرح داده شده است که البته کار ساده ای نبوده و در شکار میگ 25 که ایشان مطابق دستورالعمل آمریکایی ها انجام دادند بکارگیری این پروفیل پروازی در ارتفاع بالا باعث شد که افسر RIO صندلی عقب ایشان دردهای بسیار وحشتناکی را در ناحیه گوش متحمل بشود و صدمه ببیند. بسیار نیکو بود که ما همین کار را البته بدون اینکه خیلی ارتفاع بگیریم و خلبانهای نایاب را صدمه بزنیم، این بار در جنوب و وسط خلیج فارس انجام می دادیم تا پیام های خوبی داشته باشد. اما پرواز های فراصوت فرسودگی جنگنده را بشدت افزایش می دهد و در شرایط فعلی چندان معقول نیست.
هر چند یک نوع پرتابه هدف فراصوت از قبل از انقلاب در نیرو موجود است اما تستهایی که روی فکور رسما اعلام شده با استفاده از پهپاد کرار بوده که با سرعت نزدیک به صوت پرواز می کند. که البته تستهای استانداردی هم هست.
همانطور که در گزارش پروژه تحقیقاتی RS8A در تاریخ 1993 نوشته سرهنگ دوم John.R.Ward به نام
Beyond "Integrated Weapon System Management" Acquisition in Transition
آمده است.
http://www.dtic.mil/get-tr-doc/pdf?AD=ADA276791
این گزارش که به مشکلات موشک آمرام و پدیده Missile-ghosting در نبود تفکر تجمیع مدیریت سامانه های مدیریت تسلیحات هواپیما پرداخته است. تجربه مشکلاتی که در اتصال این موشک پیشرفته به هواگردهای قدیمی (ایگل و فالکون و ...) پیش آمد (که تا نزدیکی کنسل شدن کل پروژه آمرام پیش رفت) منجر به ایجاد استاندارد MIL_STD_1760 گردید. در مورد استانداردهای سری MIL باید بگویم که بر خلاف استاندارد های سری IEEE و ISO که هدف اصلی آنها در انحصار گرفتن بازار با افزایش هزینه برای ورود رقبای جدید (که موقعیت شرکتهای متفق در استاندارد به خطر نیافتد) بوده و هدف فرعی بالا بردن کیفیت است، استانداردهای سری MIL همگی هدف اولیه افزایش حداقل کیفیت را دارند و ضامن منافع شرکت یا شرکتهای خاصی نیستند.
تست های موشک آمرام روی اف-15 به عنوان اولین پلتفرم و اف-16 به عنوان دومین پلتفرم (اف-16 به دلیل missile ghosting و استفاده از یک واسط دیجیتال برای خوراندن فرامین نا همتراز دو طرف به یکدیگر و کندی ناشی از آن (چقدر این روش آشنا است) ) نا موفق بودند. تستهای عملیاتی موشک آمرام بر اساس الزاماتی که در طراحی مفهومی آن آمده بوده به این گونه بوده که باید 4 تیر موشک متوالی برای 4 هدف که با سرعت نزدیک به صوت پرواز می کنند پرتاب بشود سرعت خود شکاری هم باید زیر صوت باشد در حالیکه شرایط محیطی با ECM سنگین همراه باشد. به عبارت دیگر برای آمرام یک تست پرتاب 4 تیر تقریبا هم زمان برای 4 هدف در محیط جنگ الکترونیک شدید تعریف شد. این ECM سنگین توسط هواگردهای دیگری که در نزدیک میدان تیر پرواز می کرده اند باید تامین می شده است.
در دوم آگوست 1989 یک فروند ایگل تحت هدایت خلبان تست کاپیتان بن جاپلین، 4 تیر موشک آمرام را بار کرد و از پایگاه فلوریدا به پرواز درآمد. تیر موشک اول توسط مانور پهپاد منحرف شد و 3 تیر دیگر هم دقیقا به همان جایی رفتند که رادار اف-15 به آنها می گفت که بروند ولی هر 3 تیر خطا رفتند زیرا رادار اف-15 نتوانست بین هدف واقعی و هدفهای تقلبی که ناشی از وجود ECM در محیط نبرد بودند هدف واقعی را تشخیص بدهد.
خطا رفتن تیر اول را با یافتن یک باگ در نرم افزار رادار ایگل بر طرف کردند و برای حل مشکل ECM هم یک بهبود جدید برای همه رادارهای ایگل ارائه شد. در تست دوم (یک روز خوب در ماه مه 1990) که اگر ناموفق می بود کل پروژه با خطر کنسل شدن مواجه بود دو تا از پهپادها را هم به پاد ECM مجهز کردند تا شدت ECM را تشدید و متفاوت بکنند، این بار سه موشک به هدف برخورد مستقیم کرد و یکی از فاصله ای مرگبار نزدیک هدف عبور کرد. این بار نیز خلبان با سرعت 650 نات (حدود 0.9 سرعت صوت) در پرواز بود و پهپادها با سرعت نزدیک به صوت. کاپیتان جاپلین چند ثانیه بعد از پرتاب آخرین موشک، با یک مانور سنگین از منطقه عملیات خارج شد و موشک آمرام با اتکا به رادار فعال داخلی خودش و داده هایی که قبلا توسط رادار ایگل به آن داده شده بود با موفقیت به سمت هدف واقعی رفت. این موفقیت باعث شد که پروژه آمرام که در پیش بینی مسیر حرکت هدف از فیلتر کالمن استفاده می کند( https://calhoun.nps.edu/bitstream/handle/10945/41427/14Mar_Osborn_Adam.pdf?sequence=1&isAllowed=y )کنسل نشود. پروژه ای که از 1978 بر مبنای تجربه موشک فعال راداری AIM-7B که به دلیل مشکلاتی کنار گذاشته شده بود شروع شده بود و قرار بود دو برابر اسپارو قدرت رزمی و قیمتی نصف آن داشته باشد. نیروی هوایی بسیار خوش بینانه اعتقاد داشت با استفاده از آمرام قدرت نابودگری ایگل ها دو برابر و قدرت فالکون ها 6 برابر می شود. در میانه دهه 90 میلادی 40 تیر موشک آمرام در 12 ماموریت تست پرتاب شدند و نتایج و قابلیت اطمینانی فراتر از انتظار از خود نشان دادند.
بهبود ها و استاندارد سازی های توسعه نرم افزار روی شکاری ها به جایگاهی رسید که موشکی که روی بلاک های مختلف اف-16 برای هماهنگ شدن بسیار پر مسئله بود در یک نبرد واقعی در ساعت 2220 به وقت محلی روز 27 دسامبر سال 1992 موفق شد یک فروند میگ 25 عراقی را منهدم بکند.
نقل فول:
همه سیکرها به نحوی اویونیک حساب می شوند به غیر از سیکرهای اژدرهای دریایی. در مورد Avionics خدمت شما عرض کنم که یک روزی ما برای ساخت یا خرید یک کامپیوتر پرواز دچار مشکل بودیم و پروژه ها به صورت موردی و در جهت جایگزینی برخی از قطعات بود و سیستم به صورت کل دیده نمی شد. مدیر پروژه دفاعی یک کارت پردازشی دستش می گرفت و می گفت ما این را تست کردیم و کار کرد خواهش می کنیم این را برای ما کپی کنید. اما الان وضع فرق کرده است.
یک نگاهی به طرح های پژوهشی زیر که هنوز در دست انجام و یا انجام شده است بیاندازید. در برخی از طرح های زیر خود من مشاور بودم یا نقش بسیار کم رنگ داشته ام پس می توانم حدس بزنم که دیگر طرح ها در چه وضعی است.
http://research.vru.ac.ir/my_doc/research/tarhvezaratdefa.pdf
اگر یک نگاه هم به رزومه های افراد بیکار یا در جستجوی درآمد بیشتر برای ادامه حیات بیاندازیم و تجربه های دفاعی آنها را ببینیم متوجه کمیت کار می شویم.
مقالات دفاعی هم که بسیار و خارج از شمارش است. برای مثال 10 سال قبل از رونمایی فکور مقالاتی در مورد محاسبه قابلیت اطمینان فیوز موشک راداری هوا به هوا و کامپیوتر پرواز به زبان فارسی توسط دانشگاه های شهرستان چاپ شده است.
https://ganj-old.irandoc.ac.ir/dashboard?page=3&q=آرایه+فازی+آنتن&qd=&sort_attr=1&sort_order=DESC&topic_1=1038555
https://ganj-old.irandoc.ac.ir/dashboard?q=اویونیک&qd[]=0
https://www.civilica.com/Papers-ICADI03=سومین-کنفرانس-ملی-اویونیک-ایران.html
اما مشکل کجا است که شما احساس نمی کنید که در زمینه اویونیک ما کاری کرده ایم با اینکه کار زیادی شده که به صورت آشوبناکی مدیریت شده است.
اویونیک در واقع مجموعه سخت افزار و نرم افزاری است (Embedded-system) که روی کامپیوترهای خاص منظوره که با هدف اختصاصی تولید شده اند برای صنعت هوایی با رعایت استانداردهای ایمنی کار می کنند. در صنعت هوایی ما با اینکه الزامات ظاهرا سختی داریم اما دستمان در استفاده از تکنولوژیهای جدید که سابقه پروازی داشته باشند و سخت افزارها و نرم افزارهای گران باز است زیرا هزینه یک هواپیما یا یک موشک چندین برابر هزینه سخت افزار است و تیراژ تولید انبوه این صنعت بسیار بسیار ناچیز است.
هر چند بسیاری از شرکتهای خصوصی در تهران کار جنبی و یا اصلی اویونیک می کنند (اگر بتوانند طلبشان را از بزرگترین بدهکار کشور (== دولت) قیراطی وصول بکنند) در کشور تا جایی که من می دانم فقط یک پژوهشکده رسمی اویونیک وجود دارد که آن هم در دانشگاهی در اصفهان است. این پژوهشکده آگهی استخدام هم دارد و کار اویونیک را بر مبنای استانداردهای آمریکایی مثل DO-178B/C برای نرم افزار و DO-254 برای سخت افزار انجام می دهد و اویونیک هواپیمای مسافر بری 150 نفره ملی نیز به عهده آنها است. در طول سالهای سال که در این زمینه کار کرده ام بهترین طراحان Embedded-system که دیده ام همگی اصفهانی بوده اند و انتخاب اصفهان را برای این کار بسیار نیکو می دانم. مدل تفکر اصفهانی ها و هوش متناسب آنها ترکیبی ایده آل است. در زمان قاجار هم فرانسوی ها را برای ساخت توپ به اصفهان بردند. دانش فنی ساخت Embedded-system های صنعتی را در هیچ دانشگاهی تدریس نمی کنند. یادگیری آن هم زمان بر است و مشکل امروز ما این هست که با وجود تعداد فراوان مهندس که پایه یادگرفتن این فناوری را دارند ولی به دلیل اینکه دریافتی ها بسیار پایین هست در ایران افراد نمی توانند به کار ادامه بدهند و مجبور هستند برای ادامه حیات یا به یک شغل دیگر بپردازند و مثلا برنامه ساز اندروید بشوند در استارتاپها و یا اینکه به خارج بروند که معمولا آلمان، سوئد، چین و آمریکا مقصد اینها است. در نتیجه شما با زحمت فراوان یک نفر را استخدام می کنید، 2 سال رویش کار می کنید که بتواند یک خط برنامه Automotive یا Aerospace بسازد و او به مجرد اینکه در یک پروژه به اعتماد به نفس رسید شرکت شما را ترک می کند و به خارج می رود. نتیجه این روند این هست که شما همیشه کمبود شدید نیرو با تجربه دارید. کار اویونیک هم کار تیم های بزرگ است نه چند نفر آدم بی جیره و مواجب. همین سختی ها باعث شده که نفرات اول کنکور ریاضی سالها است که دیگر رشته برق را انتخاب نمی کنند و وارد رشته کامپیوتر هم که می شوند دیگر وارد گرایش سخت افزار نمی شوند نرم افزار هم که می خوانند روی شبکه و برنامه سازی موبایل کار می کنند تا خیلی راحت بتوانند در بازار موجود جذب بشوند که یک بازار خدماتی است نه یک بازار تولیدی.
در اواخر دهه 90 میلادی کشور آلمان حدود 300 تن طلای ذخیره خود را به فروش گذاشت تا بر روی Embedded-system ها سرمایه گذاری بکند با این هدف که برتری محصولات آلمانی تا سال 2020 تضمین بشود که شد. این سرمایه گذاری منجر به این شد که امروزه بهترین Embedded-systemها به شرکتهای آلمانی تعلق دارد. بر خلاف اویونیک که شما قادر به استفاده از گرانترین سخت افزارها و جعبه ها و کانکتورها و مدارهای چاپی و سنسورها و تراشه ها هستید در الکترونیک خودرو (Automotive) به دلیل تیراژ میلیونی و مشکلات بسیار پیچیده تولید در مقیاس بسیار بسیار بالا که منجر به این می شود که شما نمی توانید خیلی از قوانین اجباری ساخت مدار را به دلیل ملاحظات تولید انبوه رعایت بکنید شما باید با ارزانترین و کمترین قطعات و بدون داشتن جعبه و ... همه استانداردها را پاس بکنید و تازه به قابلیت اطمینانی بیش از 5 تا 9 برسید یعنی خیلی بیشتر از قابلیت اطمینان مورد نیاز در تجهیزات نظامی (قابلیت اطمینان توماهاوک 0.87 است) که کاری بسیار بسیار مشکل است چه برای ما چه برای بقیه دنیا اما در ایران مهندس تقریبا مجانی است.
در آمریکا برای ساخت نرم افزار های اویونیک از SPARK که شاخه ای بسیار محدود شده از زبان ADA است و صد برابر از C امنیت ذاتی بیشتری دارد استفاده می کنند اما در اروپا مثل ایران از شاخه ای محدود شده از زیان C به نام MISRA-C استفاده می کنند. علتش هم این است که برنامه ساز و ابزار و عادت استفاده از زبان ADA در اروپا و ایران تقریبا ناموجود است. تا اینجا مشکلی دیده نمی شود و برخی از محصولات خودرویی برخی قطعه سازان خصوصی کیفیتی بالاتر از محصولات مشابه آمریکایی دارند اما هزینه تولید آنها و قیمت روز افزون ارز و نیاز به واردات تراشه ها و قطعات الکترونیک باعث شده که قیمت تمام شده تولید با کیفیت از آنچه برابر نظر شورای رقابت خودرو ساز می تواند از قطعه ساز بخرد گران تر است به عبارت دیگر قطعه ساز باید با ضرر سنگین محصول خود را به داخلی ها بفروشد صادرات هم که به دلیل تحریم ها و شهرت منفی ایران ممکن نیست و تولید کننده قطعه Automotive در ایران یا باید کارخانه های تولید خود را به چین و .... ببرد و محصول را به تویوتا و فاو و جیلی و گریت وال و .... بفروشد و یا اینکه بماند و منتظر معجزه بشود. ترامپ و دار و دسته و ایادی داخلی آنها برای همین صنعت خودرو را تحریم کردند زیرا این صنعت به دلیل عدم نیاز به پول دولتی موتور حرکت در دیگر صنایع از جمله اویونیک بود. روزگاری بود که قطعه سازان به مسئولین برگزاری مسابقات روبوکاپ التماس می کردند که آدرس قطعه سازان را در اختیار شرکت کنندگان بگذارند تا در صورت تمایل با قطعه ساز شروع همکاری بکنند ولی مسئولین برگزاری مسابقات از این کار امتناع می کردند!!!! اما امروز قطعه سازها توان حفظ نیروی ناچیز فعلی را هم ندارند.
نتیجه هدایت اقتصاد به شکل موجود این هست که پدیده اسکاتلندی تشدید شده و ما مهندسان کارآمد بیشتری را از دست خواهیم داد. مهندسانی که محصول نتیجه کار آنها باعث شد که شرکت پژو-سیتروئن بعد از تحریم اخیر ترامپ و دار و دسته با حسرت و گریه از ایران برود به دلیل قطعات بسیار با کیفیت و ارزانی که می توانست از ما تهیه بکند ولی دیگر نمی تواند. جالب است که بدانید که شرکت های بزرگ به زنجیره تامین قطعات خود بسیار حساس هستند وبرای مثال اگر یک تراشه ای فقط در ژاپن تولید بشود، به دلیل حادثه خیز بودن آن کشور محصول بر پایه آن تراشه را قبول نکرده و شما را مجبور به استفاده از تراشه ای می کنند که در چند کشور مختلف قابل تهیه باشد هر چند که گرانتر هم باشد تا در آینده دست آنها در پوست گردو بند نشود. حالا حساب بکنید که این تحریم های آمریکا که با نفت ایران هم همین کار را کرده چند صد هزار میلیارد دلار به صنعت ما خسارت زده است و چه بازارهایی را از ما گرفته است و متعاقب آن چه زمینه های رشد فناوریی از بین رفته است. یک روزی کارگر چینی با دریافتی ماهی 60 دلار و یک وعده غذای گرم و جای خواب، ارزانترین کارگر جهان بود امروز همان کارگر چینی ماهیانه 300 دلار آمریکا حقوق می گیرد در حالیکه مهندس ایرانی حقوقش بدون جای خواب و سرویس حمل و نقل کمتر از این هست.