تقریباً پنج دهه پیش، در ۶ سپتامبر ۱۹۷۶، خلبان نیروی دفاع هوایی شوروی، ستوان ویکتور بلنکو، با سوار شدن بر هواپیمای MiG-25P “Foxbat” خود ساخت کمپانی میکویان-گورویچ، در ژاپن فرود آمده و در ادامه به غرب پناهنده شد. در طول جنگ سرد بین اتحاد جماهیر شوروی و ایالات متحده، کشورهای غربی خلبانان شوروی را تشویق می کردند که به کشورهای غیرمتعهد به شوروی پرواز کنند و درخواست پناهندگی سیاسی نمایند.
در طول جنگ سرد، نیروی دفاع هوایی شوروی وظیفه دفاع از حریم هوایی این ابرقدرت در برابر هواپیماهای شناسایی و بمب افکن های هسته ای استراتژیک ایالات متحده را بر عهده داشت. یکی از هواپیماهایی که بسیار مورد توجه بود، هواپیمای جاسوسی U-2 ساخت کمپانی لاکهید بود. برای مبارزه با تهدید ناشی از هواپیماهای غربی، میکویان-گورویچ کار طراحی روی یک رهگیر با سرعت بالا را آغاز کرد. کار بر روی چیزی که در نهایت به MiG-25 تبدیل شد، در اواسط سال ۱۹۵۹ پس از اینکه اطلاعات شوروی متوجه شد که آمریکایی ها در حال کار بر روی یک هواپیمای جاسوسی با قابلیت پرواز با سرعت ۳ ماخ هستند، آغاز شد.
اولین نمونه اولیه، با نام MiG-25، اولین پرواز خود را در ۶ مارس ۱۹۶۴ انجام داد. پس از چندین تغییر، این هواپیما یک گام قابل توجه به جلو برای قدرت مهندسی شوروی بود. طولی نکشید که دفتر طراحی میکویان-گورویچ متوجه شد که هواپیمای جدید پتانسیل شکستن انواع رکوردهای سرعت را دارد. این هواپیما پس از ثبت رکوردهای جهانی جدید برای حداکثر سرعت و مدت زمان رسیدن به ارتفاع ۶۶۰۰۰ پا، در سال ۱۹۷۰ وارد خدمت نیروهای دفاع هوایی شوروی شد.
سرویس های اطلاعاتی غربی در مورد MiG-25 بسیار بیمناک بودند
نیازی به گفتن نیست که این هواپیما غرب را بسیار نگران کرده بود، در حالی که سرویس های اطلاعاتی این کشورها بر این باور بودند که این هواپیما چیزی بیش از یک موشک دارای بال است، و معتقد بودند که این هواپیما یک جنگنده رزمی چابک با تخصص در نبردهای هوایی است. در پاسخ به MiG-25، مهندسان ایالات متحده شروع به کار بر روی یک هواپیمای جنگی سریع کردند که در نهایت به ساخت جنگنده F-15 Eagle توسط کمپانی مک دانل داگلاس منجر شد.
چیزی که سرویس های اطلاعاتی غربی در آن زمان نمیدانست این بود که به زودی همه چیز که باید در مورد میگ-۲۵ می دانستند را می فهمیدند، پس از اینکه یک خلبان سرخورده روسی تصمیم گرفت با MiG-25 خود به غرب فرار کند. در سال ۱۹۷۶، ویکتور بلنکو در پایگاه هوایی چوگویفکا، در ۱۹۲ کیلومتری ولادی ووستوک در شرق دور روسیه مستقر شد. زندگی خانوادگی او به شدت به هم ریخته بود، در شرایطی که همسرش او را تهدید به طلاق کرده و مدعی بود که همراه با پسرشان به خانه خانوادگی اش در شهر بندری ماگادان اوبلاست، روسیه نقل مکان خواهد کرد. بلنکو که از سیستم کمونیستی ناراضی و خسته شده بود، تصمیم گرفت به غرب فرار کند.
بلنکو و چند خلبان دیگر از هنگ جنگنده ۵۱۳اُم در طی یک پرواز آموزشی روتین در ۶ سپتامبر ۱۹۷۶ از پایگاه هوایی چوگویفکا بلند شدند. بلنکو در ابتدا برای جلوگیری از فاش شدن مقاصد واقعی خود، نقشه پرواز را دنبال کرد اما ناگهان به سرعت ارتفاعش را کاهش داد. در حالی که اکنون به سمت دریا به سمت ژاپن می رفت، هواپیمای او در حدود ساعت ۱۳:۲۰ بعد از ظهر توسط رادار ژاپنی شناسایی شد. در پاسخ به جنگنده شوروی که به آن ها نزدیک می شد، ژاپنی ها دو هواپیمای اف-۴ فانتوم II مک دانل داگلاس مستقر در پایگاه هوایی چیتوز در نزدیکی ساپورو را به پرواز درآوردند.
در همین حال، بلنکو پایگاه هوایی چیتوز را برای فرود انتخاب کرده بود و انتظار داشت که نیروی دفاع شخصی ژاپن (JASDF) او را تا این پایگاه اسکورت کند. در طول پرواز فرار، هوا نامساعد بود و رادار زمینی برای ردیابی MiG25 بلنکو به اندازه کافی خوب عمل نمی کرد تا هواپیماهای ژاپنی بتوانند بلنکو را پیدا کند. بلنکو در حالی که سوختش بسیار کم بود و نگران بود که سوختش تمام شود، تصمیم گرفت در فرودگاه هاکوداته در جنوب هوکایدو فرود بیاید.
بلنکو پس از سه بار دور زدن روی فرودگاه هاکوداته تصمیم به فرود گرفت و در این حین نزدیک بود با یک بوئینگ ۷۲۷ که در حال بلند شدن بود برخورد کند. طول تنها باند فرودگاه هاکوداته ۳۰۰ متر بود که حتی پس از باز شدن چتر اصطکاکی MiG-25 نیز برای فرود موفق آن بسیار کوتاه بود. این جنگنده بیش از ۲۴۰ متر از باند نیز فراتر رفت و در نهایت پس از برخورد با یک آنتن مکان یابی متوقف شد. بلنکو در تمام مدت برنامه ریزی کرده بود که در یک فرودگاه نظامی فرود بیاید، اما فرود آمدن در یک فرودگاه غیرنظامی به زودی باعث شد مردم برای گرفتن عکس در اطراف هواپیما جمع شوند.
وقتی پلیس ساعت ۱۴:۱۰ سر رسید، بلافاصله فرودگاه را بسته و بلنکو را بازداشت کردند. بلنکو که به دلیل ورود بدون مجوز به حریم هوایی ژاپن و حمل سلاح گرم دستگیر شد، در مصاحبه با پلیس به آنها گفت که می خواهد درخواست پناهندگی سیاسی کرده و به ایالات متحده فرار کند. شوروی از این اتفاق خشمگین شده و خواستار بازگرداندن فوری بلنکو و میگ-۲۵ به آنها شد. بلنکو در ۷ سپتامبر به توکیو منتقل شد و یک روز بعد در ایالات متحده پناهندگی سیاسی دریافت کرد. در ۹ سپتامبر ۱۹۷۶، نماینده سفارت اتحاد جماهیر شوروی در ژاپن با بلنکو ملاقات کرد و سعی کرد او را متقاعد کند که به اتحاد جماهیر شوروی بازگردد. بلنکو نپذیرفت و یک روز به پرواز خطوط هوایی نورث وست به مقصد آمریکا سوار شد.
در پاسخ، شوروی خواستار بازگرداندن فوری میگ-۲۵ به آنها شد و هنگامی که این اتفاق نیفتاد، به تلافی آن خدمه یک قایق ماهیگیری ژاپنی را زندانی کرد. ژاپن که نگران این بود که شوروی سعی کند MiG-25 را به زور پس بگیرد، نیروهای نظامی کمکی به هوکایدو فرستاد و گشت زنی های هوایی و دریایی شبانه روزی را آغاز کرد. با توجه به تمایل شوروی ها برای باز پس گرفتن هواپیما، ژاپنی ها آن را به آمریکایی ها تحویل ندادند که با آن پرواز کنند اما به مهندسان آمریکایی اجازه دادند هواپیما را تکه تکه کرده و آن را بازرسی کنند. در نهایت قطعات هواپیما در ۴۰ جعبه گذاشته شده و به اتحاد جماهیر شوروی بازگردانده شد.
پس از بازرسی، ایالات متحده با تعجب متوجه شد که این جنگنده آنقدر که قبلاً فکر می کردند پیشرفته نیست. با وجود این، آنها به ساخت اف-۱۵ ایگل ادامه دادند.
فرار بلنکو و آنچه پس از آن اتفاق افتاد
بلنکو که مشتاق دوری از توجه بود، نام خود را به اشمیت تغییر داد و در حالی که به عنوان یک مشاور هوافضا فعالیت می کرد، اغلب مکان سکونت خود را تغییر می داد. در سال ۱۹۸۰، رئیس جمهور جیمی کارتر به بلنکو شهروندی آمریکایی اعطا کرد. بلنکو علیرغم ازدواج با یک معلم موسیقی اهل داکوتای شمالی که دو پسر از او داشت، از ترس اینکه شوروی کسی را برای ترور او بفرستد، همچنان سعی می کرد ناشناس بماند. سرانجام، ازدواج او به طلاق ختم شد و بلنکو در ۲۴ سپتامبر ۲۰۲۳ در سن ۷۶ سالگی در یک خانه سالمندان در روزباد، ایلینوی درگذشت.