در جنگ بین بنادر جنوبی کشور در خلیج فارس، بندر امام خمینی (ره) به دلیل داشتن امکانات راهآهن و جادهای مناسب، نزدیکی به تهران و نواحی مرکزی، داشتن تأسیسات مدرن بارگیری و تخلیه بار و قابلیت پهلوگیری تعداد زیادتر کشتی نسبت به سایر بنادر از توانمندی بیشتری در حمل و نقل کالاهای ترانزیتی برخوردار بود و همچنین مجاورت آن با بندر نفتی ماهشهر نیز بر اهمیت آن افزوده بود؛ به همین دلیل بیشتر کشتیهای تجاری و حامل مواد نفتی در مسیر این بندر در رفت و آمد بودند و نیروهای متخاصم عراقی نیز به منظور فلج کردن توان اقتصادی کشور به کشتیهایی که در مسیر خلیج فارس به بنادر ایران خصوصاً بندر امام خمینی (ره) و ماهشهر در رفت و آمد بودند، حملهور میشدند زیرا این 2 بندر در برد هواپیماها و بالگردهای عراقی بوده و با حداقل زمان پرواز آنها را در تیررس خود قرار میدادند و در این کار نیز تا حدودی موفق شده بودند تا تعداد زیادی از کشتیها را غرق کنند و به آنها آسیب جدی برسانند. با توجه به امکانات واگذاری به دشمن، چنین استنباط میشد، آنان که آتش افروز جنگ عراق علیه ایران شده بودند، این بار با پشتیبانی تسلیحاتی در واگذاری هواپیماهای سوپر استاندارد و بالگردهای سوپر فرلون حامل موشکهای فوق مدرن اگزوسه و سایر امکانات ماهوارهای و اطلاعاتی به نیروهای عراقی در تلاش بودند که خلیج فارس را به منطقه ای ناامن تبدیل کرده و حضور دائم خود را در آن توجیه کنند و با این دسیسه شرایطی به وجود آورده بودند که شرکتهای بیمه گر خارجی نیز با دریافت حق بیمه سنگینتر از عرف موجود کشتیها را بیمه میکردند و به همین دلیل نیز، کمتر شرکت کشتیرانی تمایل بارگیری به مقصد خلیج فارس و خصوصاً بنادر ایران را داشت.
و به ناچار شرکتهای ایرانی مسئولیت بیمه کشتیها را در حد پایینتری میپذیرفتند تا شریان حیاتی حمل و نقل و صدور نفت قطع نشود که البته از این راه نیز هزینه زیادی بر ما تحمیل میگردید؛ خلاصه آنکه اوج درگیری دریایی به مرحله ای رسید که جبهه جدیدی به نام جنگ نفتکشها در خلیج فارس سرتیتر اخبار جنگی رسانههای خبری کشورها شده بود. بنابراین لازم بود به منظور تأمین امنیت کشتیها از تنگه هرمز تا بندر بوشهر و سپس مسیر بحرانی آن از بوشهر به مدخل ورودی خورموسی چاره اندیشی شود. در این جا بود که ارتش جمهوری اسلامی ایران حضور هوانیروز و بالگردهای شکاری کبرا را در کنار ناوگان قدرتمند نیروی دریایی و نیروی هوایی در راستای اسکورت کشتیها را ضرورتی و مکمل ناوگان نیروی دریایی و نیروی هوایی ارتش جمهوری اسلامی ایران بداند و با اتخاذ روشی جدید و اجراء طرحی جامع به نام اژدر سلامت و امینت کشتیرانی در خلیج فارس را به ارمغان آورد. در اجرای ماموریت عملیات اژدر (اسکورت کشتیها و نفتکشها)، ابتدا تمامی کشتیهای باری و تانکرهای نفتکش که به مقصد بندر امام خمینی (ره) و ماهشهر به سوی خلیج فارس در حرکت بودند، پس از عبور از تنگه هرمز در بندر بوشهر لنگر میانداختند تا تعداد آنها در حد یک کاروان 16 تا 20 فروندی برسد و پس از آمادگی یگانهای عملیاتی یک روز قبل از حرکت جلسهای در پایگاه نیروی دریایی بوشهر که مسئولان فرماندهی کل عملیات را داشت با شرکت فرماندهان پایگاههای دریایی بوشهر ـ بندر امام خمینی (ره)، هوا دریا و هوانیروز منطقه و پایگاههای هوایی اصفهان، شیراز، بوشهر و رادارها و پدافند منطقه تشکیل میشد و پس از هماهنگیهای لازم و مشخص کردن وظایف هر یک از نیروها و تعیین ساعت حضور هر یک از واحدهای عملیاتی مانند ناوها، هواپیماها، بالگردهای هوادریا و هوانیروز در صحنه عملیات جلسه به پایان میرسید و با بازگشت فرماندهان به یگانها و توجیه واحدهای مانوری حرکت کشتیها آغاز میشد. با طلوع روز، یک تیم پروازی هوانیروز متشکل از یک فروند بالگرد کبری مسلح به موشک و یک فروند بالگرد کبری راکت انداز از پایگاه خود در کنار رودخانه جراحی به سوی بندر امام (ره) به پرواز در میآمدند و سپس یک فروند از بالگردهای 212 نیروی دریایی به عنوان رسکیو به تیم پروازی ملحق میشد و با طی مسیر آبراه خور موسی در شبه جزیرهای به نام بویه سیف که مشرف به شمال غربی خلیج فارس و مناطق ساحل غربی عراق و دهانه بندر فاو و ام القصر بود، فرود میآمدند و در آنجا بالگردها را خاموش و توسط بیسیم منتظر دستور از رادار سر بندر میشدند.
معمولاً در این عملیات ناوهای جنگی نیروی دریایی در مسیر کاروان کشتیها به صورت اسکورت حرکت میکردند و هواپیماهای شکاری نیروی هوایی پوشش هوایی منطقه را به عهده میگرفتند و وظیفه درگیری با بالگردهای سوپر فرلون را به هوانیروز واگذار میکردند. با ظاهر شدن حرکت کشتیها در پهنه آبهای منطقه دریایی شمال غربی خلیج فارس نیروهای عراقی با هواپیماهای سوپراتاندارد، میراژ و بالگردهای موشک انداز سوپر فرلون به سوی کاروان کشتیها پرواز میکردند و با اشرافیتی که رادار سربندر و بوشهر به منطقه شمال غربی خلیج فارس داشتند به تیم پروازی هوانیروز که در شبه جزیره بویه سیف آماده پرواز بودند، اطلاع میدادند و در این مرحله از مأموریت یک فروند از بالگردهای سیکورسکی نیروی دریایی که مجهز به سیستمهای ناوبری و رادارهای سطحی بودند به تیم پروازی هوانیروز ملحق میشدند و به عنوان لیدر، تیم بالگردهای کبری را به سوی هدف هدایت میکردند. خلبانان هوانیروز که در روی خشکی مهارت خود را در سرنگونی بالگردهای عراقی به اثبات رسانده بودند، این بار در آبهای نیلگون خلیج فارس با بالگردهای دریایی عراق درگیر میشدند تا کاروانها با خیالی آسوده ادامه مسیر دهند و به سلامت به مقصد برسند و معمولاً در این جنگ و گریز بالگردهای عراقی از صحنه نبرد عقبنشینی میکردند و بعضاً نیز صدمه میدیدند. با حضور بالگردهای هوانیروز در عملیات اژدر هیچ شناوری از کاروان تجاری توسط بالگردهای عراقی مورد حمله قرار نگرفت، البته مأموریت هوانیروز منحصر به درگیری بالگردها نبود و در طول عملیات تعداد زیادی از سکوهای دیدهبانی و پستهای شنود که به صورت شناور و بعضاً نیز ثابت توسط عراقیها در نواحی شمال غربی خلیج فارس تأسیس شده بود، با حمله بالگردهای هوانیروز منهدم شدند و در چند مورد نیز سکوهای نفتی البکر و الامیه در منطقه دریایی فاو که دستگاههای دیدهبانی و اطلاعاتی دشمن بر روی آنها تعبیه شده بود با موشک بالگردهای هوانیروز مورد اصابت قرار گرفتند و صدمات زیادی دیدند؛ در چند مورد نیز کشتیهای شناور عراقی که به منظور ایجاد مزاحمت از محدوده دریایی خودشان خارج شده بودند، توسط بالگردهای هوانیروز از منطقه فراری داده شدند و آسیب دیدند؛ آنچه که هوانیروز در روی زمین قادر به انجام آن بود در دریا نیز قادر به انجام آن شد. منبع: خبرگزاری فارس از کتاب حماسه های ماندگار هوانیروز در دفاع مقدس