حمله جنگندههای فانتوم ایرانی به پایگاههای هوایی عراق به خودی خود عجیب نیست اما آنچه این حمله را به عملیاتی منحصربفرد تبدیل میکرد دانستن این نکته است که پایگاه هوایی الولید یا همان اچ۳ که در جریان این عملیات بمباران شد در غربیترین منطقه عراق نزدیکی مرز اردن قرار داشت.
اینکه چطور ۸ فروند هواپیمای جنگنده ارتش ایران توانستند با گذر از موانعی که در خاک عراق وجود داشت به محل نگهداری جنگندههای عراقی برسند، ۴۸ فروند از آنها را نابود کنند و به سلامت به آشیانه خود بازگردند، داستان یکی از پیچیدهترین عملیاتهای تاریخ نبردهای هوایی را رقم میزند.
این عملیات کمتر از یکسال پس از آغاز جنگ تحمیلی به انجام رسید، زمانی که هر چند ارتش ایران با توجه به وقایعی که در جریان انقلاب بر آن رفته بود در شرایط سختی به سر میبرد اما هنوز هم نیروی هوایی آن در مقایسه با دشمن بعثی برتری غیرقابل انکاری داشت. قدرت منحصربفردی که نمونه آن را در روز اول مهرماه ۱۳۵۹ به نمایش گذاشته بود.
تنها یک روز از حمله جنگندههای بعثی به فرودگاه مهرآباد تهران که آغازگر جنگ تحمیلی شد، میگذشت که بیش از ۱۴۰ جنگنده بمبافکن نیروی هوایی ایران بر فراز آسمان عراق پدیدار شدند و عملیاتی را سامان دادند که از نظر تعداد هواپیماهای شرکتکننده در آن یکی از منحصربفردترین نبردهای هوایی جهان پس از جنگ جهانی دوم بود. بسیاری از تاسیسات زیربنایی، پایگاهها و دپوهای ارتش بعث در مرکز عراق در جریان این حمله هوایی هدف قرار گرفته و نابود شدند. قدرتنمایی هوایی ارتش ایران نیروهای متجاوز عراقی را تا چندین هفته منفعل کرد و آنان را در روند تهاجمی که در پیش گرفته بودند به عقب راند.
امیر سرتیپ احمد مهرنیا از خلبانان شرکتکننده در عملیات اچ۳ درباره شرایط آن دوران و موقعیت داخلی ارتش جمهوری اسلامی در سالهای نخست جنگ میگوید: «شرایط جنگ در آن زمان برای ما خیلی دشوار بود. چون شرایط کشور شرایط ویژه انقلاب بود و خیلیها مصر بودند که ارتش منحل شود. نگاه تیزبینانه امام در آن زمان به ماندگاری ارتش بسیار کمک کرد. چون امام (ره) میدانستند که ارتش ما متفاوت از سایر ارتشهای دیگر در جهان است و بالای ۹۰ درصد از آنها افرادی هستند که زمینه مذهبی قوی دارند. چون این افراد وفادارتر هستند و اگر سوگندی برای حافظت از کشور میخورند به آن عمل میکنند. در هر حال، نیروی هوایی ایران برای دشمن نگرانکننده بود، هر چند که ما در آن زمان مغزهای متفکر ارتش را یا به دلیل بازنشستگی و یا اعدام شدن در زمان انقلاب و... از دست داده بودیم و به جز یکی دو امیر دیگر درجهدار بالا نداشتیم. خیلی از سرهنگهای نیروی هوایی هم رفته بودند. اما دو تن از طراحان این عملیات یعنی سرهنگ بهرام هشیار و سرهنگ فریدون ایزدستا با اینکه خیلی بد کنار گذاشته شده بودند اما به صورت داوطلبانه به ارتش برمیگردند و طرح بزرگ این عملیات را میدهند. دشمن خیال میکرد که نیروی هوایی ما را فلج کرده است اما نیروی هوایی خود را در عمل نشان داد و دقیقاً دو ساعت بعد از آخرین بمباران صدام، از پایگاه بوشهر خلبانان حرکت کردند و پایگاه شعیبیه را زدند و این هشداری به صدام بود که نیروی هوایی ایران هنوز زنده است. روز اول مهر نیز ۱۴۰ فروند هواپیماهای اف۴ و اف۵ ما وارد خاک عراق میشوند و مناطقی همچون پایگاههای نظامی، پالایشگاهها و پادگانهای دشمن را در مدت زمان کوتاهی بمباران میکنند و برمیگردند. البته در آن روز ۸ فروند هواپیمای دیگر هم از پایگاه تبریز به سمت پایگاه کرکوک رفته و آنجا را بمباران میکند.»
فلسفه وجودی و موقعیت پایگاه هوایی الولید
ارتش عراق بعد از این حمله بود که به فکر افتاد تجهیزات مهماش را برای در امان ماندن از خطر انهدام به جای امنی منتقل کند. بدین ترتیب هواپیماها و تجهیزات نظامی عراق به چهار پایگاه نظامی در غربیترین منطقه عراق موسوم به پایگاههای الولید یا اچ۳ که از شمال غرب به سوریه و از غرب به مرز اردن منتهی میشد، انتقال یافت.
سرتیپ مهرنیا با بیان اینکه «این جابجایی در همان روزهای آغازین جنگ صورت گرفت و اخبار آن خیلی زود به گوش ما رسید»، میگوید: «از همان زمان دوستان ما به فکر میافتند که چگونه میشود به این منطقه دسترسی پیدا کرد و هواپیماها را منهدم ساخت. بعد از مدتی به نتایجی میرسند. قرار میشود پرواز اولیه به این صورت انجام شود که ۱۴۰ فروند هواپیما از همدان بلند شوند و سوختگیریشان را از سمت دریاچه ارومیه انجام دهند، ۲ فروند به عنوان رزرو و ۱۲ فروند هر کدام یک پایگاه را بمباران کنند و برگردند. تنها نقص این ماجرا سوختگیری هواپیماها بود چون ۲ تانکر سوخت برای سوختگیری پیشبینی شده بود، زمانی که آخرین هواپیما سوختگیریاش تمام میشد سوخت اولین هواپیما رو به اتمام میرفت و با این شیوه سوختگیری ضریب اطمینان عملیات پایین میآید. در این هنگام خبری میرسد که ظاهراً پرواز ما لو رفته و بهتر است آن را کنسل کنیم و این باعث میشود که پرواز در دور اول صورت نگیرد. دومین مرحله زمستان سال ۱۳۵۹ صورت میگیرد که به دلیل بدی وضع هوا و درگیر بودن پایگاهها به نتیجه نمیرسد و به هر حال سومین تلاش در ۱۵ فروردین ۱۳۶۰ به نتیجه میرسد و عملیات بدون هیچ مشکلی انجام میشود.»
شاید خیالپردازترین کارشناسان نظامی هم تصور نمیکردند این پایگاهها که در غربیترین نقطه خاک عراق واقع شده بود، روزی هدف حمله جنگندههای ایرانی قرار بگیرد. آنچه در نگاه اول به نظر میآید این است که جنگندههای ایرانی برای انجام این عملیات باید با عبور از مرزهای شرقی عراق و گذر از آسمان بغداد و بسیاری از شهرهای دیگر به اچ۳ میرسیدند و پس از بمباران این پایگاهها از مسیر آمده بازمیگشتند. جز موشکهای زمین به هوا و توپهای ضد هوایی که در تمام طول مسیر به فواصل کوتاه واقع بودند، هواپیماهای رهگیر عراقی نیز وجود داشتند که در صورت حمله میتوانستند عملیات را با شکست مواجه کنند.
امیر سرتیپ فرجالله براتپور، فرمانده عملیات هوایی اچ۳ با اشاره به پیشنهاداتی که برای انجام این عملیات مطرح بود، میگوید: «پیشنهاد اول، حمله مستقیم از جنوب به طرف پایگاه الولید بود که به دلیل رادارهای پیشرفته در مسیر و احتمال لو رفتن عملیات، رد شد. پیشنهاد دوم شروع عملیات از همدان به سمت پایگاه الولید بود که به دلیل خطر از سمت شمال عراق رد شد. پیشنهاد سوم و حرکت از سمت غرب عراق و عبور از درههای اطراف پایگاه برای عملیات قبول شد.»
بر اساس این پیشنهاد هواپیماها ابتدا باید از کوهستانهای مرزی عراق و ترکیه و در ارتفاعی پایین پرواز میکردند و پس از طی مسافتی طولانی بر روی خط مرزی عراق و ترکیه که در مواقعی نیز مستلزم تجاوز به حریم هوایی ترکیه بود، خود را به اچ۳ میرساندند و بعد از بمباران مواضع دشمن از همان مسیر قبلی به پایگاههای خود بازمیگشتند. در تمام طول مسیر هواپیماها میبایست در ارتفاع پایین ۲۰ تا ۳۰ متری زمین پرواز میکردند تا از دید رادارهای دشمن پنهان بمانند. در حالت عادی، پرواز در ارتفاع پایین به قدرت و مهارت بسیاری نیازمند است اما پرواز در ارتفاع پایین بر فراز منطقهای کوهستانی تقریبا غیرممکن به نظر میآید و تنها از عهده خلبانانی بر میآید که دارای مهارت و قدرت عکسالعمل بالایی باشند.
کمبود سوخت؛ مانعی بزرگ برای پرواز طولانی
یکی از مشکلاتی که در عملیاتهای قبلی بوجود آمده بود اتمام سوخت جنگندهها بود. موضوعی که در عملیات اچ۳ تمهیدات خاصی برای آن اندیشیده شد. تنها راه این بود که همزمان با انجام عملیات بر فراز آسمان عراق، یک هواپیمای بویینگ برای رساندن سوخت به فانتومها با آنان همراه شود. بویینگ سرعتی به مراتب کمتر از جنگندههای نظامی دارد و طبیعی است که ۸ جنگنده مهاجم نمیتوانند در تمام طول مسیر با سرعتی معادل آن حرکت کنند. از سوی دیگر سرنوشت بویینگ به فانتومها گره خورده بود و در هر مرحلهای از عملیات اگر این بویینگ هدف حمله ارتش عراق قرار میگرفت جنگندهها برای ادامه پرواز شانسی نداشتند. طراحان عملیات اچ۳ بعد از ماهها بحث و بررسی طرحی ماجراجویانه و در نگاه اول غیرممکن را مطرح کردند. بر این اساس بعد از اولین نوبت سوختگیری هواپیمای مادر باید منتظر میماند تا جنگندهها عملیاتشان را بر فراز اچ۳ انجام داده و در راه بازگشت و در حالی که احتمالا جنگندههای عراقی را پشت سر خود داشتند، عملیات سوختگیری هوایی را تجدید کنند. در این طرح هواپیمای سوخترسان دائما در خطر حمله قرار داشت. از این گذشته عملیات اچ۳ باید کاملا غافلگیرانه انجام میشد و فانتومها تا لحظهای که بر فراز پایگاه الولید ظاهر میشدند نباید هیچ نشانهای از اینکه حملهای هوایی در جریان است را آشکار میکردند. عملیات جسورانه و خطرناکی بود اما افسران نیروی هوایی شانس خود را برای تجربه آن امتحان کردند.
امیر سرتیپ منوچهر طوسی، یکی از خلبانهای حاضر در عملیات هوایی اچ۳ درباره چگونگی پرواز در این شرایط میگوید: «ما در این عملیات ۴ ساعت و ۲۰ دقیقه، شبانه و در ارتفاع پست در حرکت بودیم و در ۴ مرحله سوختگیری کردیم که در نوع خود بینظیر است.»
سرتیپ مهرنیا هم در این باره میگوید: «به خاطر اینکه برای سوختگیری مشکلی پیش نیاید ۲ فروند به عنوان رزرو و ۸ فروند هم وارد خاک دشمن شدند. در زمان حمله به پایگاه الولید، ۳ فروند هواپیمای اف۵ از پایگاه تبریز به پالایشگاه کرکوک حمله کردند که توجه دشمن را به سمت خودشان جلب کنند تا ۸ هواپیمای دیگر در حمله به الولید به مشکلی برنخورند.»
پرواز عقابها در روز موعود
فانتومهای ارتش یک روز پیش از عملیات از پایگاه هوایی نوژه همدان به پایگاهی در ارومیه پرواز کرده بودند. صبح روز ۱۵ فروردین ماه ۱۳۶۰، ۸ جنگنده ایرانی در دو گروه ۴ تیمی از باند پایگاه ارومیه برخاستند و از شمال شرق و از فراز کوههای آرارات در ارتفاع پایین روی مرز مشترک عراق و ترکیه به پرواز درآمدند و حرکت به سمت غرب عراق را آغاز کردند.
همزمان یک هواپیمای بویینگ ۷۰۷ متعلق به هواپیمایی ملی ایران (هما) که ساعتی قبل وارد فرودگاه لارناکا در قبرس شده بود، طبق برنامهریزی قبلی آماده میشد تا بدون مسافر به تهران بازگردد. قبل از آنکه هواپیما باند فرودگاه را ترک کند دو مامور امنیتی جمهوری اسلامی ایران که با همین پرواز وارد قبرس شده بودند موضوع را به اطلاع خلبان رساندند. او یک خلبان غیرنظامی بود و هیچگاه تصور نمیکرد که روزی در یک عملیات نظامی نقشی داشته باشد. اما حقیقت این بود که عملیات اچ۳ بدون همراهی او غیرممکن بود. دقایقی بعد بویینگ ۷۰۷، پس از اطلاع مسیر خود به برج مراقبت فرودگاه لارناکا از زمین برخاست و ظاهرا به سمت تهران حرکت کرد.
از اینجا بود که سریترین و مهمترین بخش عملیات آغاز شد. بر اساس برنامهریزیهای انجام شده هواپیمای بویینگ باید در ساعتی مشخص بر فراز کوهستانهای مرزی ترکیه و عراق حاضر میشد و عملیات سوخترسانی به جنگندهها را انجام میداد.
تغییر مسیر اما بدون اطلاع به برج مراقبت فرودگاههای محلی ممکن نبود. بدین ترتیب خلبان غیرنظامی برای جلوگیری از افشای نقشه، در تماس با فرودگاههای قبرس و آنکارا اعلام کرد مسیرش را گم کرده و در حال مسیریابی مجدد است.
بدین ترتیب بویینگ سوخترسان در ساعت مقرر با جنگندهها روبرو شد. فانتومها توانسته بودند با سکوت رادیویی و پرواز در ارتفاع پایین خود را از دید رادارهای عراقی پنهان کنند. بعدها گفته شد که هواپیماها چندین بار در رادارهای عراقی و ترک ظاهر شده بودند اما عراقیها به تصور اینکه هواپیماها متعلق به نیروی هوایی ترکیه و مشغول گشتزنی روزانه در طول مرزهایشان هستند، موضوع را جدی نگرفتند.
این اشتباهی بود که کنترلرهای زمینی ارتش ترکیه نیز مرتکب شدند. اینچنین بود که هر ۸ هواپیما که سوختشان پس از طی مسیری طولانی رو به اتمام بود با انجام عملیات سوختگیری هوایی در ارتفاع ۱۰۰ پایی، راه الولید را در پیش گرفتند.
هواپیمای بویینگ هم با احتیاط کامل مشغول گشتزنی در طول مسیر شد تا در بازگشت، دوباره عملیات سوخترسانی به فانتومها را انجام دهد. جنگندهها پس از طی مسافتی نسبتاً طولانی ساعتی بعد به آسمان اچ۳ رسیدند. پرسنل پایگاه الولید که با توجه به دوری از ایران تصور چنین حملهای را نداشتند ابتدا به تصور اینکه فانتومها خودی هستند شروع به تکان دادن دستهایشان کردند. همزمان با این اتفاق ۸ جنگنده ایرانی که ارتفاع لازم را گرفته بودند، به دو گروه ۴ تایی تقسیم شده و گروه اول هواپیماها روی باند را بمباران کردند و گروه دیگر دو مجتمع راداری را در قلب پایگاه مورد حمله قرار دادند. آشیانههای هواپیما و توپهای ضدهوایی اهداف بعدی بودند که در چشم برهم زدنی نابود شدند.
جنگندهها بعد از پاکسازی پایگاه، در بازگشت بر فراز مرز ترکیه و عراق پس از سوختگیری دوباره، پرواز خود را به سمت ایران ادامه دادند. هواپیمای سوخترسان هم که ماموریتش به اتمام رسیده بود با خروج از نوار مرزی عراق و ترکیه از طریق آسمان ترکیه به تهران بازگشت. اما قبل از عبور فانتومها از مرز عراق دفاع ضد هوایی این کشور که متوجه حضور هواپیماهای ایرانی در آسمان خود شده بود، یکی از فانتومهای ایرانی را هدف قرار داد. هواپیمای ایرانی که از عملیاتی جسورانه و عجیب بازمیگشت، ماموریت خود را تکمیل کرد و بعد از طی مسیری کوتاه در حالی که دیگر نمیتوانست به پرواز ادامه دهد در وسط جادهای اتوموبیلرو در آذربایجان غربی به زمین نشست و بقیه هواپیماها نیز بدون هیچ آسیبی عملیات را به پایان بردند و به آشیانه بازگشتند.
حمله به اچ۳؛ قدرتنمایی ایران، غافلگیری صدام
عصر همان روز ستاد مشترک ارتش جمهوری اسلامی ایران با صدور اطلاعیهای خبر عملیات موفق نیروی هوایی را اعلام کرد. در این اطلاعیه آمده بود: «چابک عقابان آسمان ایران، خلبانان افتخارآفرین نیروی هوایی ارتش جمهوری اسلامی ایران در روز جاری پانزدهم فروردین ماه در یک یورش رعدآسا بزرگترین ضربه را به پیکر پلید و جنایتکار دشمن وارد آوردند و در یک عملیات متهورانه تحسینبرانگیز در عمق خاک عراق ۴ پایگاه دشمن را با کلیه هواپیماهای مستقر در آنها منهدم و با سرافرازی همگی سالم به میهن اسلامی خود بازگشتند. ستاد مشترک ارتش جمهوری اسلامی ایران این پیروزی بزرگ را به پیشگاه حضرت مهدی (عج) و نایبش حضرت روحالله و به ملت مبارز و مسلمان ایران تبریک و تهنیت عرض مینماید و از خلبانان غیور و جانبازی که دلاورانه این موفقیت را در پرتو عنایات حضرت سبحان برای اعتلای میهن اسلامی به تحقق درآوردهاند و همچنین از کلیه پرسنل نیروی هوایی ارتش جمهوری اسلامی ایران قدردانی میکند.»
همزمان ارتش عراق که از انجام این عملیات در غربیترین مرزهای خود غافلگیر شده بود با صدور بیانیهای نظامی حمله به پایگاههایش را تایید کرد اما برای پوشاندن ضعف آشکار خود در جلوگیری از حمله هوایی ایران به مواضع نظامیاش مدعی شد که جتهای ایرانی از خاک سوریه پرواز کرده و پایگاههای عراق را بمباران کردهاند. بعدها برخی کارشناسان نظامی عراق فاش کردند که ارتش بعث آنچنان از حمله هوایی به پایگاه الولید غافلگیر شده که در دقایق اولیه تصور غالب این بوده که این حمله از سوی اسرائیل صورت گرفته است، اما ساعاتی بعد دریافتند که هدف یکی از بینظیرترین عملیاتهای هوایی تاریخ جنگ قرار گرفتهاند.
فردای آن روز سرهنگ جواد فکوری وزیر دفاع و فرمانده وقت نیروی هوایی طی گفتوگویی رادیو تلویزیونی توضیحاتی در مورد حمله موفقیتآمیز نیروهای هوایی ایران به دورترین پایگاههای نظامی در خاک دشمن ارائه داد. او ضمن هشدار به صدام و اعلام اینکه در صورت ادامه تجاوز و حمله به مناطق مسکونی، با پاسخ نیروی هوایی ارتش جمهوری اسلامی و هدف قرار گرفتن هر نقطهای از عراق که لازم باشد روبرو خواهد شد، گفت: «نیروی هوایی جمهوری اسلامی ایران پس از یک برنامهریزی دقیق موفق شد با هشت فروند هواپیما به دورترین پایگاه عراق در حدود پنجاه کیلومتری مرز اردن که تا به امروز صدام فکر میکرد خارج از دسترس جنگندههای ماست حمله کند. در این مجموعه که از چهار مرکز نظامی تشکیل شده است صدام تعدادی هواپیمای توپولوف و هواپیمای بمبافکن دورپرواز خودش را گسترش داده بود و ما برای جواب دادن به یاوهسراییهای صدام و جواب دادن به حملات صدام و اینکه به صدام نشان بدهیم که تمام خاک عراق زیر ضربات جنگندههای ما هست و اگر ما پیش از این به خصوص به مراکز غیرنظامیشان حمله نمیکردیم فقط برای این است که نمیخواهیم به ملت عراق صدمه چون ملت عراق را برادر خودمان میدانیم، این بود که با یک برنامهریزی دقیقی به دورترین پایگاه عراق حمله کردیم و آنطور که گزارش دادند هرچه هواپیما در آنجا بوده است از بین بردیم. در حقیقت صدام حالا باید به هوش آمده باشد که تمام خاک عراق زیر ضربات جنگندههای ما هست و ما اگر صدام بر سر عقل نیاید از این به بعد هر جایی را که در خاک عراق لازم باشد تحت حمله قرار خواهیم داد تا زمانی که صدام باور کند که نخواهد توانست با سپاه اسلام به مبارزه ادامه بدهد.»