نویسنده: دکتر جان کَسابولو (رئیس برنامه تحقیقات امنیتی و دفاعی در اندیشکده «اِدام» در استانبول)
دفاع از حریم هوایی، پاشنه آشیل ایران
ایران در آمادگی جنگندگی نیروی هوایی و کنترل حریم هوایی یک مشکل بزرگ دارد. تا پیش از انقلاب 1979، نیروی هوایی ایران به طور گسترده به بسترهای آمریکایی وابسته بود. هواپیماهای «فانتوم اف-4دی/ای»، «اف-5اِی/بی» و «تام کت اف-14اِی» قدرت هوایی ایران در زمان شاه به شمار می رفتند. با این حال، این زرادخانه در دوران جنگ ایران و عراق و تحریم های ایالات متحده، دچار استهلاک شد. اگرچه ایران هنوز هم از برخی از این هواپیماها استفاده می کند، اما احتمالا سطح آمادگی آنها به دلیل مسائلی در نگهداری و کمبود قطعات اضافی در پایین ترین سطح ممکن قرار دارد.
ایران در دهه 1980 تصمیم گرفت از شوروی یک سری تسلیحات اولیه همچون «سوخو-24»، «سوخو-25» و «میگ-29» و از چین «جِی-7» خریداری کند. با این حال، با توجه به جنگ افزارهای هوایی کشورهای حاشیه خلیج فارس که از انواع «اف-15»، «اف-16»، «میراژ 2000» و «تایفون»های اروپایی تشکیل شده، نیروی هوایی پیشرفته اسرائیل متشکل از «اف-35» و اسکادران تقویت شده «اف-16» ترکیه، ایران در یک درگیری هوایی احتمالی چندان دوام نمی آورد.
از سوی دیگر، بخش گسترده ای از جغرافیای ایران از مکان های دشوار در پوشش رادارها تشکیل داده است.
ایران برای رفع این کمبودها، روی پدافند هوایی مستقر در زمین با پشتیبانی شبکه های «سی4آی اس آر» سرمایه گذاری و همچنین از روسیه پدافند هوایی با برد کوتاه تا متوسط «تور» و سامانه استراتژیک «اس-300» خریداری کرده تا ظرفیت رهگیری خود را تقویت کند. با این حال، سقوط هواپیمای اوکراینی نشان دهنده شکاف های جدی در آموزش، آمادگی رزمی، شبکه های فرماندهی و کنترل و انضباط کلی نیروهای پدافند هوایی بود.
یکی از مشکلات ایران در مدرن سازی دفاع هوایی، مشکلات اقتصادی و تحریم ها بوده است. ایران برخلاف کشورهای ثروتمند عربی حاشیه خلیج فارس، نمی توانست خریدهای چند میلیارد دلاری داشته باشد و بسیاری از امکانات موجود در زمینه جنگ افزارها یعنی تانک های جنگی، تجهیزات توپخانه ای، سکوهای ثابت و چرخشی، و جنگنده ها قدیمی و منسوخ شده اند. با این حال، صرف توانایی خرید تسلیحات گران قیمت به معنای توانایی در میدان جنگ نیست. هضم تسلیحات پیشرفته و مهم تر از آن توسعه مفهوم عملیات یکی از جنبه های اصلی در درک نوین دفاعی است. شرایط جنگ افزاری هیبریدی از مدت ها پیش در شمار و نمونه های تسلیحات متعارف که برای تاثیرگذاری بر نتیجه استراتژیک لازم است، تغییراتی ایجاد کرده. همانطور که در دکترین ترتیب جنگی ایران، به طور خاص در اولویت داشتن سپاه پاسداران بر نیروهای نظامی، دیده می شود، ایران در جنگ در مرزها و با کشورهای همسایه از برتری برخوردار است.
قابلیت های اصلی نظامی ایران
قدرت واقعی نظامی ایران در توانایی های جنگ نامتقارن نهفته است که برای جبران کاستی های جنگ افزارهای متعارف توسعه یافته. به طور خلاصه، دارایی های نامتقارن ایران شامل موشک های بالستیک و کروز، سکوهای دریایی سریع و انعطاف پذیر برای شروع جنگ در خلیج فارس و دریای سرخ و همچنین یک ماموریت مشاوره نظامی بزرگ در ظرفیت نیروهای قدس برای آموزش، مسلح سازی، و در صورت لزوم رهبری نیروهای متحد منطقه ای می شود.
ایران زرادخانه بزرگی از موشک های بالستیک با پیشرانه مایع و جامد با برد های کوتاه (تا 1000 کیلومتر) و متوسط (بین 1000 تا 3000 کیلومتر) دارد. اگرچه طبق گزارش ها، سیاست ایران طبق دستور مقام معظم رهبری محدود کردن برد موشک های بالستیک تا 2000 کیلومتر است، اما برنامه وسایل نقلیه پرتاب فضایی از تلاش برای توسعه دانش لازم برای ساخت موشک با برد بیشتر (موشک های بالستیک قاره پیما با برد 5500 کیلومتر) حکایت دارد.
ایران با آموختن درس های جنگ با عراق به ارزش حقیقی جنگاوری موشکی پی برده است. برنامه ریزان دفاعی ایران به خوبی می دانند که نیروی هوایی آنها نمی تواند در ماموریت های جنگی عمیق در حریم هوایی خصمانه دوام آورد و از این رو، برای حمله اساسا به زرادخانه موشکی اتکا می کنند.
اما ایران در رابطه با سلاح های استراتژیک، یک مشکل دارد: موشک های بالستیک آن به اندازه کافی دقیق نیستند. ایران از نظر نظامی و فنی، دو گزینه برای حل مساله دقت زرادخانه موشکی خود دارد. اول، برنامه ریزان دفاعی ایران می توانند بیشتر روی توانایی حملات دقیق، طراحی بهتر کلاهک و سامانه های هدایت موثر کار کنند. دوم، ایران می تواند روی مسلح سازی برخی از موشک ها با کلاهک های غیر متعارف یعنی شیمیایی، بیولوژیکی، هسته ای و رادیولوژیکی متمرکز شود. گزینه تسلیحات کشتار جمعی به ویژه با توجه به برتری های نظامی ایالات متحده، اسرائیل و حاشیه کیفی خلیج فارس منطقی به نظر می رسد. عدم توازن در توانایی های نظامی در منطقه در حال افزایش است و ایران به طور فزاینده در وضعیت نامطلوب قرار می گیرد.
اگر جنگ شود، چه خواهد شد؟
درک ایران از شرایط ژئوپلیتیک، توانایی های نظامی و روشی که می تواند از جعبه ابزار نظامی خود استفاده کند، با دیگر بازیگرانی که در برخورد با موضوعات امنیتی به راه حل های قدرت سخت متوسل می شوند، یکسان نیست. ایران می داند که توازن فعلی قدرت در منطقه کمکی به دوام آوردن آن در درگیری نمی کند.
در حقیقت، موشک های ایران، توانایی های آن در بستن تنگه هرمز و صدها موشک قفل شده روی اهداف استراتژیک در خلیج فارس به این کشور قدرت بازدارندگی می دهند. با این حال، این بازدارندگی تنها تا شلیک شدن اولین گلوله جنگ موثر خواهد بود و اگر این آستانه فرضی رد شود، بازدارندگی واقعی ایران در یک درگیری مداوم با استفاده از نیروهای متحد و نیابتی می تواند به بی ثباتی کل منطقه بینجامد. ایران با مسلح کردن و ارائه مشاوره به گروه های متحد خود در منطقه می تواند زیرساخت های مهم کشورهای هدف را به طور جدی تهدید کند. به همین دلیل است که ترور سردار سلیمانی یک ضربه جدی به ایران تلقی می شود، چرا که او مغز متفکر فعالیت های ایران در «منطقه خاکستری» انگاشته می شد.
به طور کلی، ایران نقاط ضعف و قوت نظامی قابل توجهی دارد و از این رو، به همان اندازه که در برخی زمینه ها شکننده است، در دیگر جبهه ها یک خطر حقیقی به شمار می رود. وضعیت کنونی اقتصادی کمکی به نوین سازی توانایی دفاعی ایران نمی کند و از این رو، سوال میلیون دلاری به آینده هسته ای ایران مربوط می شود.