سیمرغ ، پرنده افسانه ای  ایرانیست که زال را در آشیانه خود پروراند و رستم را در هنگام نبر با اسنفدیار روین تن ، یاری نمود و راز پیروزی رستم بر اسنفدیار را برای وی بازگو کرد.

در فرهنگ ایرانی سیمرغ، پرنده ایست ، غولپیکر، زیبا و با درایت که با منش و دانایی خود کمک بزرگی برای پهلوان ایرانی بوده. امروزه نیز در زبان محاوره عامیانه، ودر کل صفت سیمرغ به شیئی اتلاق می شود که از نظر  زیبایی و کارآمدی چیزی کم نداشته باشد.  به خصوص در سیستم حمل و نقل هوایی ایران هواپیماهای بسیاری به نام سیمرغ نامگذاری شدند و یا لقب سیمرغ گرفتند. اما به واقع کدام هواپیما بیش از سایرین شایسته این لقب بوده است؟

  

مقاله ای که در ادامه از نظر شما می گذرد ، ترجمه قسمتی از کتاب Iranian F-14 Tomcat Unitsin Combat می باشد که به شرح کامل در مورد یکی از لژیونرهای نیروی هوایی ایران می پردازد. و درباره  پرنده ای سخن به میان آورده است که نه تنها نقش به سزایی در پیروزی جنگ هشت ساله داشت بلکه در خلال جنگ و در کنار خدمت خود به نیروی هوایی ایران جان هزاران نفر را از مرگ حتمی نجات داد. هواپیمایی که به واقع باید آن را سیمرغ قرن بیستم نامید. آری، ابتدا صدای غرش همراه با سوتی را می شنوی، هیچ نیست، تا اینکه سیمرغ را با آن بالهای متحرک و با آن ابهت تحسین برانگیز می بینی که شکار خود را از فاصله  ای دورتر هدف قرار داده و به سوی طعمه  همانند ساعقه ای می بارد. شکار سیمرغ هیچ شانسی برای فرار ندارد، چرا که هیچ پرنده ای تا به حال نتوانسته سیمرغ را فریب دهد. و در یک چشم به هم زدن از طعمه سیمرغ هیچ بر پهنه آسمان نمی ماند .

در این مقاله که از سری مقالات آشنایی با هواپیماهای نیروی هوایی ایران است به معرفی و شناخت هواپیمای F-14 خواهیم پرداخت. هواپیمایی که همانند سیمرغ در نیروی هوایی میهن عزیزمان خدمت کرد و هیچگاه خلبان خود را ناامید نکرد.

هواپیمای F-14 را باید یک هواپیمای آمریکایی- ایرانی نامید. چرا که تمام هزینه های ساخت این هواپیما در شرکت گرومن (Grumman) (که در ضمینه ساخت تسلیحات و سامانه های نظامی  فعالیت می کند) تماما از طرف ایران پرداخت شد . پرنده ای که حتی خود آمریکایی ها در صلاحیت آن برای تامین اهداف پنتاگون و دولت آمریکا شک داشته و بارها اقدام به تعطیلی پروژه کرده بودند . اما F-14  با درایت و خواست ایرانی تا به امروز در نیروی دریایی ایالات متحده  وظیفه حفاظت از ناوهای هواپیمابر را به خوبی انجام داده و یکی از درخشان ترین طرحهای ساخته شده در جهان محسوب می شود.

F-14  را باید شاهکار طراحی نامید، که تنها در اختیار دو کشور ایران و ایالات متحده قرار دارد و تا به امروز نیز در نیروی هوایی ایران و نیروی دریایی ایالات متحده وظیفه خود را به خوبی  انجام داده .

در ادامه به چگونگی ورود سیمرغ به نیروی هوایی ایران می پردازیم . که ایرانیان چگونه توانستند این پرنده عظیم را با وجود مشکلاتی که طرف آمریکایی به وجود آورده بودند به خدمت خود درآورند.

چرا تامکت انتخاب شد ؟

از دید بسیاری از کارشناسان غربی ، عدم توانایی نیروی هوایی ایران برای جلوگیری از تجاوز هواپیماهای شناسایی میگ MIG-25R  ،عمده ترین علت خرید F-14  از سوی دولت و نیروی هوایی ارتش ایران بود. اما واقعیت تا حدودی با این باور تفاوت داشت، در اواخر دهه 1950 ، نیروی هوایی ایالات متحده با همکاری نیروی هوایی ایران پروازهای شناسایی محرمانه ای را بر فراز خاک شوروی آغاز کردند. در ابتدا هواپیماهای سبک و حتی ترابری برای این کار مورد استفاده قرار گرفتند که تعدادی از آنها توسط جنگنده های اتحاد جماهیر شوروی ساقط شدند. پس از تحویل F-4  و سپس RF-4E  به نیروی هوایی ایران، ماموریتهای اکتشافی شدت بیشتری به خود گرفت.

شوروی آشکارا نارضایتی و نگرانی خود را در وارد شدن حجم عظیم تسلیحات به ایران ابراز می کرد و به همین علت  پروازهای شناسایی خود را در آسمان ایران آغاز نمود.

جنگنده های رهگیر نیروی هوایی ایران و به ویژه F-4D  تلاش زیادی برای دستیابی به فاکس بت های اکتشافی نمودند اما با توجه به مقدورات پروازی میگ MIG-25  و مسیرهای پرواز حساب شده آنها، فانتوم هرگز به این مهم دست پیدا نکرد.

شاه که تمایلی به درگیری مستقیم با شوروی نداشت و از طرفی پروازهای جاسوسی طرفین شدت بیشتری یافته بود، پیشنهاد داد که اگر روسها به همین رویه ادامه دهند ، پروازهای مشترک نیروی هوایی ایران و ایالات متحده خاتمه یابد، این پیشنهاد چندین بار مطرح و توسط آمریکایی ها رد شد. پس از آن نیروی هوایی ایران ماموریت یافت که در ازای هر پرواز فاکس بت به ایران، دو پرواز بر فراز خاک شوروی انجام دهد. اما این مبارزه راه به جایی نبرد و تصمیم بر آن شد که مشکل به صورت اساسی حل شود. بایستی از پرواز متجاوز به خاک کشور جلوگیری می شد ولی F-4های مجهز به موشکهای اسپارو ناتوانی خود را در این امر به فرمانده های نیروی هوایی ایران اعلام کردند ؛ اسلحه پرقدرت تری مورد نیاز بود !

نیروی هوایی شاهنشاهی ایران از چند سال پیش برنامه عظیم تجهیز و تسلیح خود به آخرین گونه تسلیحات آمریکایی را آغاز کرده بود. با توجه به پیش آمدن رویدادهای مزبور ، خرید یک جنگنده رهگیر پیشرفته که توانایی مقابله با تهدیدهای قابل پیش بینی تا حداقل 20 سال آینده را داشته باشد، مدنظر قرار گرفت. این هواپیما می بایست با استفاده از رادار و تسلیحات قدرتمند و مداومت پرواز جنگی بالا توانایی پوشش به فضای وسیع کشور را می داشت.

رقابت برای گزینش :

در اوایل سال 1347 ، نیروی هوایی ارتش ایران تمایل خود برای خرید جنگنده F-111  را به شرکت جنرال داینامیکس اعلام کرد اما با رد این درخواست از طرف پنتاگون ، وزارت دفاع آمریکا خرید 32 فروند مکدانل F-4D را به ایران پیشنهاد کرد در ادامه ، پنتاگون با توجه به تجربیاتبه دست آمده از جنگ ویتنام، F-111B  را برای استفاده به عنوان محافظ ناو هواپیمابر غیر مناسب اعلام نمود و نیاز به یک رهگیر دریایی جدید را اعلام کرد.

در جواب ، شرکت هواپیماسازی "گرومن" طرح هواپیمای F-14 تامکت را ارائه کرد. این طرح گویای جنگنده ای بزرگ ، سریع و پرقدرت بود که بال متغیر آن برای افزایش مداومت پروازی، انعطاف پذیری و مانور پذیری در نبرهای هوایی علیه جنگنده های ریزنقش و جابک میگ، از 14 تا 68 درجه به صورت خودکار حرکت می کرد. دماغه هواپیما طوری طراحی شده بود که توانایی حمل رادار غول پیکر پالس-داپلر هیوزAN/AWG-9  را داشته باشد. این جنگنده در بیشتر آرایش، توانایی حمل 6 موشک هوا به هوای دوربرد هیوز AIM-54 فینیکس را داشت. موشک مزبور توسط نیروی دریایی ایالات متحده برای مقابله با بمب افکن های اتحاد شوروی ( به عنوان بزرگترین تهدید برای ناوگان بزرگ ناوهای هواپیمابر) سفارش داده شده بود. کار رادار AWG-9 و موشک فینیکس در واقع از چند سال پیش از روی میز طراحان آغاز شده  و زمان استفاده از آن فرا رسیده بود. رادار مزبور نه تنها توانایی شناسایی هدف از فاصله فوق دوربرد را داشت بلکه به صورت همزمان، 24 هدف متحرک را مسیریابی کرده و همزمان 6 موشک AIM-54 را به سمت آنها روانه می کرد. این رادار به جنگندهF-14   توانایی رهگیری موشکهای کروز در ارتفاع پایین و اهداف بلند پرواز و پرسرعتی همچون MIG-25  را نیز می داد.

به کارگیری تمامی این قابلیتها در یک هواپیما، برای نخستین بار در دنیا منجر به تولد یک ابرجنگنده شد. رهگیری که توانایی مقابله با تقریبا همه تهدیدهای آن زمان را داشت.تامکت همچنین پیچیده ترین و گرانترین جنگنده ساخته شده تا آن تاریخ بود. در حین فرآیند طراحی و ساخت تامکت ، رفته رفته مشکلات سر برآوردند ؛ افزایش هزینه ساخت (با توجه به افزایش تورم)از جمله مشکلاتی بود که سبب مباحثه و جرو بحث های فراوانی شد ، مبنی بر این که جنگنده ای به این پیچیدگی و گرانی آیا اصلا مورد نیاز است؟! به دنبال این مناظره ها ، گرومن و نیروی دریایی آمریکا به عنوان دو ذینفع در این پروژه، برای ادامه حیات آن به پیدا کردن شریک دیگری برای تقسیم هزینه ها روی آوردند.

در آبان 1350 شرکت گرومن نخستین تماس خود را با نیروی هوایی شاهنشاهی ایران برقرار نمود که به دنبال آن ، در اسفند ماه همان سال فرمانده وقت نیروی هوایی ، ارتشبد حسن طوفانیان برای اطلاع از چند و چون پروژه در جریان محرمانه ترین اطلاعات قرار گرفت. وی به عنوان مشاور نظامی شاه، معاونت وزارت جنگ و ریاست سازمان صنایع نظامی را نیز بر عهده داشت. با اعلام نتایج سفر به شاه، وی نیز تمایل خود به خرید جنگنده F-14  را اعلام داشت.

 یکی از نخستین خلبانان F-14  در ایران درباره میزان علاقه مندی نیروی هوایی به F-14  توضیح می دهد :

((چندین عامل برای گزینش F-14 به عنوان جنگنده مورد نظر تاثیر داشتند، با وجود این که مرز شمالی ما با شوروی و مرز غرب و جنوب غرب ما با عراق به وسیله کوهستان های مرتفع محافظت می شد و به علاوه فرماندهی دفاع هوایی تعداد زیادی پدافند هوایی بر روی قله های متعدد برای پوشش بیشتر نصب کرده بود، اما کشوری به وسعت ایران هرگز نمی توانست تنها به پدافند هوایی متکی باشد . تعداد قابل ملاحظه ای نقطه کور در فضای راداری کشور وجود داشت و البته گنبد سفید ایستگاه های راداری ما هدف خوبی حتی از فاصله 90 کیلومتری بودند. اطلاعات به دست آمده حاکی از آن بود که شوروی در آغاز تهاجم خود به ایران در ابتدا با تمام قدرت درصدد انهدام این مراکز برخواهد آمد. در جنوب و در امتداد ساحل خلیج فارس، ایستگاه های راداری ما به رادارهای آمریکایی مجهز شده بودند که حتی پس از ارتقا ، در شرایط مرطوب و گرم آن مناطق (که 10 ماه از سال را به خود اختصاص می دهد) کارایی چندانی نداشتند. تمامی رادارهایی که در قالب کمکهای نظامی از طریق ایالات متحده به ایران داده شده بود از فناوری روز فاصله زیادی داشتند. آنها آنچه می خواستند به ما دادند نه آنچه ما نیاز داشتیم!))

در سالهای 53-1352 یک گروه از کارشناسان رادار نیروی هوایی به مطالعه در زمینه مشکلات رادارهای موجو و نحوه تقویت آنها پرداختند که نتیجه ای در بر نداشت و در ادامه آنها به این نتیجه رسیدند که برای از بین بردن مشکل نقاط کور باید از رادار پرنده استفاده شود، در عین حال این هواپیما می بایست توانایی دفاع از خود را داشته باشد. بدون شک این رادار پرنده در جنگ تحمیلی 8 ساله ایران و عراق نشان دادکه همان هواپیمای مورد نیاز است.

یکی دیگر از خلبانان می گوید :

((پیش از این که این تحقیقات در نیروی هوایی انجام شود و در حالی که ما از جنگنده های F-5A/B وF-4D استفاده می کردیم، به دنبال جنگنده ای با آخرین فناوری روز بودیم. نتیجه این بررسیها تعیین الزامات هواپیمای هشدار زودهنگام مورد نیاز بود. جلساتی که با طرف آمریکایی داشتیم و توضیحاتی که آنها دادند کاملا نقاط قوت و ضعف F-14  و F-15 را برای ما مشخص کرد. طبق برنامه ، قرار بود 8 فروند رادار پرنده خریداری شود (4 فروند در ابتدا و 4 فروند در ادامه ). بر این اساس ، 4 قرارداد امضا شد. قرارداد اول برا خرید 30 فروند تامکت، قرارداد دوم برای خرید هواپیمای هشدار زود هنگام هوابرد (AWACS) بوئینگ E-3 سنتری، قرارداد سوم برای خرید دوماهواره ارتباطی که ارتباط ایمن این هواپیماها را با هم برقرار می کرد و چهارمین قرارداد برای خرید 50 فروند F-14 دیگر .))

کارشناسان نیروی دریایی ایالات متحده و متخصصان شرکت گرومن غافل از این که ایران F-14 را به F-15 ترجیح داده و قصد خرید آن را دارد، طی مبارزه ای سخت و همه جانبه با شرکت مکدانل داگلاس ، گروهی مرکب از فرمانده عملیات نیروی دریایی سروان "میشل" ، رئیس وقت برنامه ریزی نیروی هوایی آمریکا را دوبار به تهران فرستادند. این رقابت با دعوت از شاه و گروهی از فرمانده هان رده بالای نیروی هوایی به پایگاه هوایی ((اندروز)) ایالت مریلند در مرداد 1352 برای پرواز با این جنگنده جدید به اوج رسید.

اگرچه بسیاری از صاحبنظران و افسران نیروی دریایی ایالات متحده بر این باورندکه نمایش فوق العاده F-14 توسط خلبانان آزمایشگر گرومن در گرفتن تصمیم نهایی شاه بسیار موثر بود، خلبانان نیروی هوایی به شدت آن را تکذیب می کنند. یکی از خلبانانی که از کهنه کاران فانتوم بوده و پروازهای مشترک زیادی با خلبانان نیروی دریایی ایالان متحده ، نیروی هوایی بریتانیا و نیروی هوایی پاکستان را درکارنامه خود دارد درباره چگونگی انتخاب F-14 توضیح می دهد :

(( نیروی هوایی و شاه شخصا برنامه F-15A وF-14A  را از آغاز برنامه مورد مطالعه قرار دادند. در سال 1351 و در اوایل همین بررسیها مشخص شد که ترکیب F-15A و موشکAIM-7E  ، ترکیب مرگباری برای دشمنان است اما نه به مهلکی F-14Aهای مسلح به موشک AIM-54  فینیکس. بر ما کاملا مبرهن شده بود که ترکیب رادار پالس-داپلرAWAG-9 با موشک AIM-54 هیچ همتایی در دنیا ندارد، همان طور که اکنون هم چنین است ! رادار AWAG-9 به خلبان F-14 قابلیت دستیابی به چنان بردی را می دهد که خلبان F-15 درخواب هم آن را نمی بیند. F-14 از موشکهای اسپارو و سایدوایندر که سلاح  مشترک این 2 جنگنده است در بردی بالاتر استفاده می کند. با تمام این تفاسیر ، این رادار و تسلیحات همراهش در کاربری بسیار ساده هستند. خلبان F-15A برای استفاده بهینه از سامانه تسلیحاتی جنگنده اش نیاز به کار سخت و تمرین مداوم دارد. نیروی هوایی ایالات متحده با افزودن سامانه های پیشرفته تر نظیر نمایشگر سربالا(که در نیمه اول دهه 70 هنوز فناوری آن به وجود نیامده بود) به مرور این مشکلات  را حل کرد.

البته نباید ایگل را نادیده گرفت؛ در واقع ما تحت تاثیر طراحی هر دو جنگنده قرار گرفتیم. هر دو جنگنده دارای کابین جادار با طراحی ویژه، الکترونیک پروازی فوق العاده عالی ، موتورهای قدرتمند و مانور پذیری بسیار بالا بودند. هر دو هنگام نبرد هوایی مسیریابی دقیقی از هدف ارائه کرده و در واقع هیچ محدودیت زاویه حمله نداشتند (البته به جز در هنگام آموزش).

 

رنگ آمیزی استتار F-14Aهای ایران به استتار آسیای صغیر مرسوم است. دماغه و سطوح بالایی هواپیما به رنگ قهوه ای ، سبز تیره و خرمایی و سطوح پائینی به رنگ خاکستری رنگ آمیزی شده اند. بی رنگ باقی ماندن لبه حمله بالها و سکانهای افقی و عمودی کاملا مشخص است.

F-15A  با استفاده از سامانه بهبود کنترل پرواز که جهش فناوری قابل توجهی در آن زمان محسوب می شد، پرواز بسیار راحت و خوشایندی را ارائه می کرد. با این حال طبق بررسی اولیه ما، مانورپذیری و انعطاف F-14A را نداشت . در عین چابکی فوق العاده ، تمایل تامکت به حفظ مسیر پروازی مستقیم بسیار بالا بود که نشان از شاهکار بودن طراحی ایرودینامک آن داشت. خلبانان فانتوم ما که با آن پرواز نموده و مانورپذیری عجیب این پرنده رالمس کردند ، تا به حال رویای آن را نیز در سر نمی پروراندند. بال متغیر و سطح مقطع بال پیشرفته به تامکت قابلیتهایی ستودنی داده بود. در ارتفاع پایین و در سرعتهای فراصوت یا فروصوت، با وجود خلبانان با مهارت یکسان، F-14A برتری قابل ملاحظه ای نسبت به F-15A دارد.

شدت گردش F-14A در نبردهای نزدیک هوایی، قابلیتی منحصر به فرد در آن زمان بود. حتی امروز نیز F/A-18 یا F-22  به سختی می توانند در این زمینه بر F-14 غلبه کنند. پس از تنها 100 ساعت آموزش ، من یاد گرفتم که چگونه دماغه جنگنده F-14A خود را در چند ثانیه به زاویه حمله 75 درجه رسانده ، گردش کنم و هدف خود را با توپ یا موشک سایدوایندر مورد اصابت قرار دهم.

اما این ماشین جنگی نقاط ضعفی هم داشت، شاید بتوان گفت تنها مشکل این جنگنده موتورهای پرات اندویتنی TF-30 آن است که موتورهایی بسیار نامطمئن هستند. ما مجبور بودیم که چگونگی پرواز با موتو جنگنده را یاد بگیریم ، نه خود تامکت را، این موتور مشکلات زیادی حین پرواز برای خلبان ایجاد می کند، با این حال نباید قدرت آن که در شرایط خاصی هر موتور 20000 پاوند رانش را برای ما تامین می کرد، نادیده گرفت. این قدرت برای F-14A کافی بود تا در سرعتی زیر 136 کیلومتر بر ساعت و زاویه حمله 40 درجه ای ، قدرتمندانه به حرکت خود ادامه دهد.F-14A   این پایداری فوق العاده را مدیون سکانهای افقی و عمودی بزرگ خود است. بالچه های سکان عمودی 2تایی آن علاوه بر تامین گردش سمتی، کنترل غلت در زوایای حمله متوسط و بالا را نیز به عهده دارد.))

مطالعات نیروی هوایی امتیازات طرح گرومن نسبت به طرح مکدانل داگلاس را مشخص کرد و شاه نیز برپایه همین مطالعات و با توضیحاتی که افسران نیروی دریایی ایالات متحده به وی ارائه کردند از وجود چنین قابلیتهایی مطمئن شد. در آن برهه، مباحثی درگرفت که کدام هواپیما را باید خرید؟! یکی از خلبانان در این باره توضیح می دهد :

((ما نمی توانستیم درباره آنچه آمریکایی ها نام "نمایش فروش F-14 " روی آن گذاشته بودند بی تفاوت باشیم. این کاملا ساده لوحانه بود که ما تحت تاثیر این گونه نمایشها قرار بگیریم. زیرا اگر در این میان عجله نموده و شتابزده عمل می کردیم، دچار اشتباه فاحشی می شدیم. انتخاب جنگنده جدید F-15  یا  F-14 مستلزم صرف میلیاردها دلار هزینه جهت خرید و آموزش هزاران نفر از کارکنان و ساخت تاسیسات پشتیبانی آن، حداقل برای 30 سال آینده بود. ما عاقل تر از آن بودیم که تحت تاثیر پرواز نمایشی خلبانان آزمایشگر آمریکایی قرار بگیریم. در آن برهه ، ما نه  تنها دنبال جنگنده ای برتر از لحاظ مانور پذیری و تسلیحات می گشتیم بلکه انعطاف پذیری آن در رهگیری و دفاع منطقه ای نکته ای حائز اهمیت محسوب می شد. ما سلاحی کامل می خواستیم . حس گرهای برتر، تسلیحات دوربرد موثر و سامانه های خودکار که در عین حال به پشتیبانی کمی نیاز داشته باشد. این مشخصه ها بدون نقص در F-14 بود. تصمیمی که تاثیر سرنوشت ساز خود را در جنگ ایران- عراق به طور کامل نشان داد.))

نقش موثر F-14ها در طول هشت سال جنگ تحمیلی به خوبی ثابت شد. که در این جا نیز جا دارد به یک مورد از کارآمدی این هواپیما از زبان ستوان یکم خلبان علی چراغلو خلبان هلیکوپترCh-47 شیونک اشاراتی داشته باشیم :

روز دوم فروردین 1361، عملیات فتح‏ المبین تازه شروع شده بود. من که خلبانی هلیکوپتر شینوک را برعهده داشتم، کار جا به‏ جایی نیروها به پشت خط مقدم را انجام می‏ دادم. هواپیماهای عراقی، تلاش زیادی می‏کردند به هرصورت ممکن، مانع این جا به ‏جایی ‏ها شوند. لذا همیشه در کمین هلیکوپترهای CH-47 شینوک که کاملاً بی‏دفاع هستند، بودند. در این مأموریتها ما با هماهنگی هواپیماهای اف-14 پایگاه هوایی خاتمی که به صورت CAP در اطراف ما بودند، پرواز می‎کردیم. CAP پوشش هوایی مرز برای جلوگیری از نفوذ هواپیماهای دشمن است. همچنین تأمین امنیت برای هلیکوپترها و یا هواپیماهایی است که فاقد کارایی رزمی می‏ باشند. آن روز، دوم فروردین 1361 همزمان با طلوع خورشید، با 5 فروند هلیکوپتر شینوک، جا به ‏جایی نیروهای ویژه‏ ی کلاه‏سبز را آغاز کردیم. ماموریت ما، انتقال بیش از 300 نفر نیروی ویژه از اندیمشک به پشت نیروهای عراقی بود. در طول مسیر مرتب مواظب اطراف بودیم که مورد اصابت قرار نگیریم.

 

ناگهان خلبان هواپمای اف14 که در شعاع 50 کیلومتری ما در حال CAP بود، با کلمه‏ ی رمز به ما گفت که سریعاً به زمین بنشینیم. بلافاصله محلی را برای فرود انتخاب کرده و هرکدام به صورت پراکنده در گوشه ‏ای نشستیم. هنوز آخرین هلیکوپتر به زمین ننشسته بود که صدای انفجاری مهیبی به گوش رسید. اطراف که جستجو کردیم، متوجه شدیم در فاصله‏ای کمی از ما، یک میگ23 عراقی به زمین اصابت نموده و آتش گرفته است. به طرف هواپیما رفتیم و در کنار هواپیما، با جنازه ‏ی متلاشی شده‏ ی خلبان را که یک سرگرد عراقی بود، روبه ‏رو شدیم. ما توانستیم نقشه ‏ی نیم‏سوخته ‏‎ی خلبان را که ارزش اطلاعاتی زیادی داشت از جیب او بیرون آوریم. موشک فونیکس هواپیمای اف14 طوری به میگ23 اصابت کرده بود که دو فروند میگ23 را که به صورت Formation پرواز می‏ کردند، باهم سرنگون ساخته بود و خلبان یکی درجا کشته شده و دیگری در چند متری سطح زمین اقدام به Eject کرده بود که موفقیت آمیز نبوده و در آتش هواپیمای خودش گرفتار شده بود. آن روز با لطف خدا به خیر گذشت هرچند بدون پشتیبانی هوایی اف-14، امکان نجات نیروها در عملیات فتح‏المبین وجود نداشت و انجام عملیاتی نظیر بیت‏ المقدس که منجر به آزادی خرمشهر شد با تلفات زیاد، قابل انجام می‏ شد.‎ی خلبان را که ارزش اطلاعاتی زیادی داشت از جیب او بیرون آوریم. موشک فونیکس هواپیمای اف14 طوری به میگ23 اصابت کرده بود که دو فروند میگ23 را که به صورت Formation پرواز می‏ کردند، باهم سرنگون ساخته بود و خلبان یکی درجا کشته شده و دیگری در چند متری سطح زمین اقدام به Eject کرده بود که موفقیت آمیز نبوده و در آتش هواپیمای خودش گرفتار شده بود. آن روز با لطف خدا به خیر گذشت هرچند بدون پشتیبانی هوایی اف-14، امکان نجات نیروها در عملیات فتح‏المبین وجود نداشت و انجام عملیاتی نظیر بیت‏ المقدس که منجر به آزادی خرمشهر شد با تلفات زیاد، قابل انجام می‏ شد.

تحویل و آموزش کارکنان :

برنامه 300 میلیون دلاری "شاه پارسی" که قرارداد آن در روز 17 دی 1353امضا شد شامل تحویل 30 فروند F-14A-GR ، مقدار قابل توجهی قطعات یدکی، موتورهای جایگزین و مجموعه کاملی از مهمات مشتمل بر 424 تیر موشک AIM-54A بود . چند ماه بعد در تیرماه 1354 ، نیروی هوایی 50 فروند F-14A و 290 تیر موشک فینیکس دیگر سفارش داد. ارزش قرارداد شاه پارسی در نهایت به 2 میلیارد دلار رسید و در آن زمان لقب بزرگترین معامله تسلیحاتی تاریخ ایالات متحده با یک کشور خارجی را به خود اختصاص داد. با امضای این قرارداد ، شرکت در شرف تعطیلی گرومن جان تازه ای گرفت و پروژه تامکت که رو به نابودی بود دوباره احیا شد. ایران نه تنها برنامه F-14  را دوباره زنده کرد و در بهترین زمان ممکن یعنی هنگامی که تامکت به علت افزایش هزینه ها به شدت از برنامه زمانبندی شده عقب افتاده و فشار مقامات و رسانه ها در حد اعلای خود بود، به داد گرومن رسید، بلکه پیروزی F-14 بر F-15 در رقابت فروش به ایران سبب کاهش اعتراضات و ایمان آوردن مطبوعات داخلی آمریکا به این جنگنده شد.

در مرداد 1353 در حالی که گرومن مشغول ساخت نخستین دسته بزرگ از جنگنده تامکت برای نیروی دریایی آمریکا و نیروی هوایی ایران  بود، کنگره آمریکا تامین مالی برنامه F-14  را متوقف کرد. گرومن بلافاصله در آستانه ورشکستگی و تعطیلی قرار گرفت. به دستور محمدرضا شاه "بانک ملی ایران" پول مورد نیاز گرومن را برای انجام تعهداتش به ایران به این شرکت قرض داد. با این واکنش دولت ایران، دیگر سرمایه گذاران نیز به سرمایه گذاری در گرومن ترغیب شدند. در واقع اگر تزریق پول ایران در گرومن صورت نمی گرفت، F-14 (مثل بسیاری از برنامه های قبلی و بعدی) برای همیشه به خاطره ای کوتاه و نامفهوم در تاریخ بدل می شد و نیروی دریایی ایالات متحده از داشتن بهترین محافظ ناوهای هواپیمابر در طول ماموریتهای خود محروم می گردید، به همین سادگی !

پس از اتمام ساخت ، تامکت های ایران با پوشش رنگ متفاوتی نسبت به نمونه های آمریکایی خود رنگ آمیزی شدند اما از لحاظ سامانه های داخلی تفاوت چندانی باهم نداشتند. از همان زمان شایع شده بود سامانه پادکار و ضد پادکار الکترونیکی ( ECM و ECCM) تامکت های ایرانی نمونه ضعیفتر F-14 های آمریکایی است. یکی از خلبانان در این باره می گوید :

(( روزنامه ها و کتابها در آن زمان در غرب ادعا می کردند که رادار AWG-9 ساخته شده برای ایران تحت استاندارد ضعیفی تولید شده و تامکت های ایرانی فاقد سامانه های ECM نصب شده بر روی تامکتهای نیروی دریایی هستند. اما این گذارشها بی ارزش و فاقد سندیت علمی بودند .رادار و موشک مزبور در خدمت نیروی هوایی ایران دقیقا دارای مشخصات و قابلیتهای نمونه های در اختیار نیروی دریایی آمریکا بود. آنها چه در آن زمان و چه حالادارای استاندارد تولید بسیار بالایی بوده و هستند. تنها تفاوت جزیی در میان این تامکت ها این است که سرعت تغییر بسامد رادارAWG-9 و موشک AIM-54 برای مقابله با اخلال الکترونیک در نمونه های تحویلی به ایران کمی پایین تر است. این در واقع حرکتی سیاسی در جواب مخالفان فروش F-14 به ایران در ایالات متحده بود که می گفتند : "چرا سامانه تسلیحاتی به این حساسی باید به ایران فروخته شود!" این تغییر  سبب می شد که نیروی دریایی به طور رسمی به کنگره اعلام کند که سامانه های فروخته شده به ایران از نمونه های آمریکایی شان ضعیفتر است. در عمل ، پردازشگرهای نصب شده بر روی تامکت های ما کمتر از یک صدم ثانیه کندتر از معادل آمریکایی خود بودند.

این مساله ای بود که هیچ وقت مورد بحث قرار نگرفت و من تعجب می کنم که برخی فکر می کنند ما میلیاردها دلار پول بابت چیزی داده ایم که نمونه کاملا ضعیف شده گونه اصلی است و تا قابلیت های طراحی شده برای آن فاصله زیادی دارد! ))

باید اذعان کرد سامانه های فوق محرمانه ای نیز بر روی F-14های نیروی هوایی نصب شده است. سامانه APX-81-MIE (همان سامانه APX-82-Aکه بر روی تامکتهای نیروی دریایی نصب گردیده)و سامانه تشخیص دوست از دشمن از این دست محسوب می شوند . این سامانه درخت جنگی نه تنها قابلیت کشف هواپیمای دشمن با بررسی تشخیص دوست از دشمن آن هواپیما و بدون استفاده از رادار را به F-14  می دهد بلکه اطلاعاتی نظیر سرعت واقعی و فاصله هدف را نیز در اختیار خلبان قرار می دهد. تنها تفاوت APX-81MIE با APX-82-A در این است که سامانه در اختیار ایران تنها توانایی کشف سامانه تشخیص دوست از دشمن نصب شده بر روی هواپیماهای روسی را دارد.

بر خلاف F-14های نیروی دریایی، جتهای ایران فاقد سامانه جستجوگر/مسیریاب فروسرخ  AN/ALR-23  نصب شده در زیر دماغه هواپیما هستند. حتی نخستین تامکت ساخته شده برای ایران که چندین بار به نمایش درآمد با این غلاف زیر دماغه به عموم نمایش داده شد. یکی از خلبانان در این باره توضیح می دهد :

(( پنتاگون تلاش زیادی برای نصب ALR-23 روی تامکت های ایران کرد که این سامانه برد محدودی دارد و داده هایی که تهیه می کند دارای اشتباهات فراوانی است.))

به دو عکس بالا توجه کنید، عکس سمت راست F-14  نیروی دریایی ایالات متحده می باشد و عکس سمت چپ یک فروند F-14 متعلق به نیروی هوایی ایران را در حال  سوختگیری در آسمان نشان می دهد. با توجه به این عکس و قسمت زیر دماغه  سامانه جستجوگر/مسیریاب فروسرخ  AN/ALR-23  که در تامکت های ایرانی حذف شده است به خوبی نمایان است.

 

در مقابل نیروی هوایی با توجه به نتایج فوق العاده به دست آمده از سامانه حس گر الکتروواپتیکی ASX-1 نصب شده بر روی آخرین نمونه های F-4E منتظر سامانه بسیار توانمندتر AN/AXX-1 ساخت نورثروپ ماند تا وارد خدمت شود. اما این انتظار طولانی شد، F-14های ایرانی ساخته شدند و در نهایت در اوایل دهه 80 سامانه مزبور وقتی عملیاتی شد که در ایران متاسفانه انقلاب به پیروزی رسیده بود.

F-14های ایران افزون بر سامانه آلات دقیق فرود AN/ARA-62 (که برای نشستن بر روی ناو هواپیمابر مورد استفاده قرار می گیرد) رمزگذار/رمزگشای K/T-1A،K/R-1A  و KY-28 را نیز بر روی خود نمی بیند. در نهایت ، موشکهای AIM-54A تحویلی به ایران دارای سامانه ECCM ضعیف تر شده ای نسبت به همتایان آمریکایی خود هستند که توانایی مقابله با هواپیماهای آمریکایی و سامانه های ECM آن را نداشته باشند. از طرفی ، تامکت های ایران به موتورهای TF30-RW-414 مجهزند که نسبت به موتورهای TF3-PW-412 تمایل کمتری به واماندگی کمپرسور دارند. اگر چه این مشکل در414 نیز پابر جامانده و موتور در حال بیشینه رانش بدون پس سوز دود از خود به جای می گذارد

 قبل از ورود F-14 به ایران ، پایگاه هوایی بسیار بزرگی در کویر نزدیک اصفهان ساخته شد. پایگاه هشتم شکاری (TFB8)  پس از ورود تامکت و تشکیل 2 گردان 81 و 82 شکاری به مرکز فعالیت و عملیات این جنگنده در کشور تبدیل شد. دیگر گردان های F-14 ایران گردانهای 71 و72 شکاری بودند که در پایگاه هفتم شکاری شیراز مستقر شدند. یکی از خلبانان در این باره می گوید :

(( بر خلاف آنچه در رسانه ها انتشار یافت، آموزش خلبانان F-14  سرعت بالایی داشت. "کلارک" به عنوان مسئوول هماهنگی بین نیروی هوایی ارتش ایران ، نیروی دریایی ایالات متحده و گرومن بود. وی سازماندهی نخستین گروه 14 نفری خلبانان نیروی دریایی و شرکت گرومن و کارشناسان فنی که قرار بود پس از ورود به ایران، نیروی هوایی را جهت پذیرایی از تامکت ها آماده کنند، بر عهده داشت. آنها از پایگاه های در دست احداث بازدید کرده ، با فرماندهان نیروی هوایی ملاقات نموده و بر اجرای دقیق دروس آموزش نظارت می کردند. گزارش عملکرد این گروه به طور دایم مورد بررسی فرمانده وقت نیروی هوایی قرار می گرفت.))

در اردیبهشت 1353 ، نخستین گروه از خلبانان با تجربه جنگنده F-4 نیروی هوایی مرکب از 4 نفر به پایگاه هوایی نیروی دریایی "میرامار" در کالیفرنیا فرستاده شدند. آنها آموزش خود را به وسیله استاد خلبان گردان آموزشی VF-124 در آن پایگاه آغاز نمودند. این 4 خلبان در بازگشت ، نخستین گروه استاد خلبانان F-14 در نیروی هوایی را تشکیل دادند. یک ماه بعد ، دومین گروه شامل 80 افسر خلبان به پایگاه هوایی نیروی دریایی "اوشنا" در ایالت ویرجینیا وارد شدند. آموزش این دسته از خلبانان را گردان آموزش VF-101 بر عهده داشت. لازم به ذکر است این خلبانان را گروهی کوچکی از نفرات فنی و نگهداری موتور TF30 به شرکت پرات اندویتنی فرستاده شدند. پس از آنها ، 26 نفر دیگر از مهندسان به بخش تسلیحات شرکت هواپیما سازی هیوز اعزام شدند تا با نحوه تعمیر و نگهداری رادار AWG-9 و سامانه های مرتبط با آن نظیر موشک AIM-54 آشنا گردند. نخستین گروه 4 نفری استاد خلبانان آمریکایی در آبان 1354 به ایران وارد شدند  و پس از بازدید از تاسیسات آموزشی و آماده سازی طرح آموزشی ، تا پیش از ورود F-14  به ایران برای گذراندن دوره بازآموزی به آمریکا بازگشتند. از اوایل اردیبهشت 1355 تا بهمن 1357 تعداد 27 نفر استاد خلبان آمریکایی در پایگاه هشتم شکاری حضور دائم داشتند. این نفرات زیر نظر فرمانده عملیاتهای نظامی ایالات متحده  ژنرال "هویر" در ایران مشغول فعالیت بودند.

در فروردین ماه 1355 ، سومین دسته خلبانان نیروی هوایی برای آموزش به پایگاه هوایی میرامار گسیل شدند . این گروه که در زمان پیش بینی شده آموزش خود را به اتمام رسانده بودند. موفق گردیدند در تعدادی از مانورهای مشترک به همراه خلبانان نیروی دریایی، نیروی هوایی، سپاه تفنگداران و گارد ساحلی ایالات متحده تمرینانی را انجام دهند. 

تا آذرماه 1355 آموزش نفرات فنی تقریبا به اتمام رسیده بود. در طول 2 سال 110 الی 120 نفر آموزش دیده و 100 نفر مشغول آموزش بودند . با تمام این اوصاف ، در هنگاه شروع زندگی F-14 در ایران ، نفرات فنی برای نگهداری این جنگنده پیچیده به مشکلات زیادی برخورد کردند. با توجه به  بروز مشکلات عمده در زمینه تعمیر و نگهداری تامکت در ایران، گرومن بلافاصله گروه هایی متشکل از کارشناسان فنی را برای آموزش شیوه های عیب یابی و فرآیند های جلوگیری از ایجاد خسارات در سامانه ها به ایران فرستاد و این گروه ها آموزشهای ویژه ای در ایالات متحده دیده بودند.

یکی از خلبانان در این باره می گوید :

(( آمریکایی ها به نفرات فنی ما نکات حساس سامانه های الکترونیکی را یاد نمی دادن و همچنین نفرات ما حق انجام کاری را به تنهایی نداشتند. پنتاگون نه تنها اجازه آموزش نحوه تعمیر  ونگهداری سامانه های حساس را به کارکنان ما نمی داد بلکه این سامانه ها برای تعمیر و نگهداری می بایست حتما به خود آمریکا ارسال می شدند. تمامی این سامانه ها در محفظه های مخصوصی بسته بندی شده و فرستاده می شدند که هزینه های هنگفتی را برای نیروی هوایی داشت. به طور طبیعی، معنی این کار این بود که در صورت وقوع هرگونه مشکلی در این فرآیندها ، تمامی ناوگان F-14 ما زمینگیر خواهد شد .))

برای سازماندهی و ایجاد انضباط جهت استفاده بهینه از حجم عظیم قطعات یدکی که از شرکتهای مختلف آمریکایی وارد ایران می شدند. یک سامانه یکپارچه رایانه ای با نام "ثبت صلح" با هزینه بسیار بالایی در سطح انبارهای قطعات نیروی هوایی تشکیل شد. تنها نگرانی آمریکایی ها در آن زمان محرمانه نگهداشتن سامانه های حساس تامکت به هر قیمت ممکن بود. البته قیمتش را نیروی هوایی می بایست پرداخت می کرد !

دیگر مشکل بزرگ فنی که با ورود F-14 خود را نشان داد، مشکلات موتور بود. در واقع موتور TF30 به عنوان راه حلی موقتی و البته ارزان برای پیشبرد پروژه به شمار می رفت و قرار بود که در ادامه (نیمه دوم دهه 70) جایگزین مطمئن و مناسبی برای آن ساخته شود. برنامه موتور جدید به علت کمبود منابع مالی از حرکت باز ایستاد و موتور TF30-PW-412 حتی با ارتقا به گونه 414 باز هم مرتب دچار واماندگی کمپرسور می گردید. در حین نخستین مراحل آموزش نبردهای هوایی، وقوع واماندگی کمپرسور در موتور دو فروند تانکت سبب کشته شدن دو خلبان شد که متاسفانه یکی از آنها ایرانی بود.

نیروی هوایی که پیش از خرید از مشکلات موتور TF30 آگاه بود، در اقدامی سریع مستقیما به سراغ پرات اندویتنی رفت و گفتگوهایی را برای جایگزینی موتور مزبور آغاز نمود. این مساله از آنجا حائز اهمیت است که در ادامه ، نیروی هوایی طی نامه ای تمایل خود مبنی بر خرید 70 فروند F-14 دیگر را به اطلاع پنتاگون رساند