جنگ کریمه از آن شاه جنگ های مهم و سرنوشت سازی در تاریخ جهان است که هرچند مورخان غربی بسیار به جزییات آن پرداخته اند ، اما برخی زوایای آن بخصوص برای مخاطبان فارسی زبان که منابع مطالعاتی کمی درباره این جنگ در اختیار دارند ، ناگفته باقی مانده است .
.
{نقشه کلی تحولات جنگ کریمه در دریای سیاه}
.
{نقشه کلی تحولات جنگ کریمه در دریای سیاه}
.
اما این جنگ چطور آغاز شد؟ دریای سیاه از اواخر قرن پانزدهم تا اواخر قرن هجدهم میلادی بطور کامل تحت سلطه امپراتوری عثمانی قرار داشت ، اما پایه ریزی سیاست راهیابی به دریاهای آزاد در روسیه تزاری از زمان پطر کبیر باعث شد تا این امپراتوری حملات خود را به عثمانی آغاز و بتدریج در پایان قرن هجدهم بر نیمه شمالی دریای سیاه تسلط یابد .
پس از شکست و سقوط ناپلئون ، فرانسه ضعیف تر از آن بود که بتواند بر امور سیاسی اروپا اعمال نفوذ نماید و انگلستان هم بیشتر سرگرم توسعه امپراتوری مستعمراتی خود بود ، درنتیجه دو امپراتوری روسیه و اتریش به بازیگران اصلی صحنه سیاسی اروپا تبدیل شدند و خیلی زود توجهشان به منطقه بالکان جلب شد . اتریشی ها می خواستند با تصرف بالکان بر وسعت و جمعیت امپراتوری خود بیافزایند اما هدف اصلی روسها تسلط بر تنگه های بسفر و داردانل و راهیابی به دریای مدیترانه بود .
این دو کشور خواسته های خود را تا اواسط قرن نوزدهم در بالکان پیش بردند و نیروهای عثمانی با وجود مقاومت فراوان ، بتدریج مجبور به عقب نشینی شدند . اما با ورود به نیمه دوم قرن نوزدهم اوضاع سیاسی اروپا تغییر کرده بود . بریتانیا با آغاز دوران طولانی حکومت ملکه ویکتوریا ، تبدیل به یک غول مستعمراتی بدون مرز شده بود و برای امنیت منافعش در مدیترانه با دولت عثمانی روابط نزدیکی داشت تا مانع از تسلط روسیه بر تنگه ها و ورود آنها به این دریای استراتژیک شود . در فرانسه هم ناپلئون سوم به قدرت رسیده بود و رویای احیای امپراتوری عمویش را در سر می پروراند و برای رسیدن به خواسته هایش اتحاد سیاسی با بریتانیا را پیگیری می کرد .
پس از شکست و سقوط ناپلئون ، فرانسه ضعیف تر از آن بود که بتواند بر امور سیاسی اروپا اعمال نفوذ نماید و انگلستان هم بیشتر سرگرم توسعه امپراتوری مستعمراتی خود بود ، درنتیجه دو امپراتوری روسیه و اتریش به بازیگران اصلی صحنه سیاسی اروپا تبدیل شدند و خیلی زود توجهشان به منطقه بالکان جلب شد . اتریشی ها می خواستند با تصرف بالکان بر وسعت و جمعیت امپراتوری خود بیافزایند اما هدف اصلی روسها تسلط بر تنگه های بسفر و داردانل و راهیابی به دریای مدیترانه بود .
این دو کشور خواسته های خود را تا اواسط قرن نوزدهم در بالکان پیش بردند و نیروهای عثمانی با وجود مقاومت فراوان ، بتدریج مجبور به عقب نشینی شدند . اما با ورود به نیمه دوم قرن نوزدهم اوضاع سیاسی اروپا تغییر کرده بود . بریتانیا با آغاز دوران طولانی حکومت ملکه ویکتوریا ، تبدیل به یک غول مستعمراتی بدون مرز شده بود و برای امنیت منافعش در مدیترانه با دولت عثمانی روابط نزدیکی داشت تا مانع از تسلط روسیه بر تنگه ها و ورود آنها به این دریای استراتژیک شود . در فرانسه هم ناپلئون سوم به قدرت رسیده بود و رویای احیای امپراتوری عمویش را در سر می پروراند و برای رسیدن به خواسته هایش اتحاد سیاسی با بریتانیا را پیگیری می کرد .
.
{سلطان عبدالمجید حاکم وقت عثمانی}
.
{تزار نیکلای اول امپراتور وقت روسیه}
.
{ملکه ویکتوریا ، که در زمان او خورشید در امپراتوری بریتانیا غروب نمی کرد!}
.
{سلطان عبدالمجید حاکم وقت عثمانی}
.
{تزار نیکلای اول امپراتور وقت روسیه}
.
{ملکه ویکتوریا ، که در زمان او خورشید در امپراتوری بریتانیا غروب نمی کرد!}
.
در چنین اوضاعی یک اختلاف مذهبی جرقه آغاز جنگ را زد . در فلسطین سال ها بود که بین راهبان کاتولیک و ارتدوکس بر سر کنترل اماکن مذهبی اختلاف بود . سلطان عبدالمجید امپراتور عثمانی که به دنبال جلب دوستی بیشتر بریتانیا و فرانسه بود رای به نفع کاتولیک ها داد . تزار نیکلای اول سخت خشمگین شد و با معرفی خود به عنوان نماینده 12 ملیون مسیحی ارتدوکس ساکن عثمانی ، با تهدید به جنگ خواهان امتیازاتی شد که برای ترکها قابل پذیرش نبود . سفرای بریتانیا و فرانسه قبلاً خیال سلطان را از بابت حمایت خود جلب نموده بودند برای همین عثمانی به روسیه اعلام جنگ داد .
.
{حمله ناوگان روسیه به بندر سینوپ در جنوب دریای سیاه}
.
{حمله ناوگان روسیه به بندر سینوپ در جنوب دریای سیاه}
.
بریتانیا و فرانسه که از این حرکت عثمانی غافلگیر شده بودند دست به اقدام قابل توجهی نزدند بنابراین نیروهای عثمانی در برابر ارتش تزار تنها ماندند لیکن مقاومت آنها در دهانه دانوب باعث عقب نشینی ارتش روسیه شد . در لندن و پاریس سیاستمداران نفسی به راحتی کشیدند . اما تزار دست بردار نبود! او به نیروی دریایی اش در سواستوپول دستور داد به مقر نیروی دریای عثمانی در بندر سینوپ حمله و آنجا را نابود کنند .
.
.
{حضور نیروهای پادشاهی ساردنی در یکی از نبردهای جنگ کریمه}
.
این دیگر از تحمل سیاستمداران و حتی مردم بریتانیا و فرانسه خارج بود زیرا نیروی دریای عثمانی مستقیماً تحت حمایت این دو کشور قرار داشت . پس در مارس 1854 لندن و پاریس به مسکو اعلام جنگ دادند . کمی بعد پادشاهی ساردنی در ایتالیا که رویای اتحاد این سرزمین را در سر داشت ، برای جلب حمایت فرانسه و انگلستان ، به این اتحاد ضد روسی پیوست .
اما جنگ باید در کجا رخ می داد؟ نیروهای فرانسوی و بریتانیایی در وارنا پیاده شدند اما روسها خیلی وقت بود که به سمت شمال عقب نشینی کرده بودند . پس از مدتی معطلی بالاخره هدف جنگ مشخص شد ؛ اشغال و نابودی بندر سواستوپول در کریمه به انتقام نابودی بندر سینوپ .
.
اما جنگ باید در کجا رخ می داد؟ نیروهای فرانسوی و بریتانیایی در وارنا پیاده شدند اما روسها خیلی وقت بود که به سمت شمال عقب نشینی کرده بودند . پس از مدتی معطلی بالاخره هدف جنگ مشخص شد ؛ اشغال و نابودی بندر سواستوپول در کریمه به انتقام نابودی بندر سینوپ .
.
{پیاده شدن نیروهای فرانسوی در شمال سواستوپول ، سربازان بریتانیایی برخلاف فرانسوی ها یونیفورهای
سنگینی داشتند و با زحمت و تلفات از آب خارج شدند}
.
25 هزار سرباز بریتانیایی ، 30 هزار سرباز فرانسوی و 9 هزار سرباز عثمانی روز 14 سپتامبر 1854 به سختی در ساحلی به فاصله 73 کیلومتری شمال سواستوپول پیاده شدند در حالی که 38 هزار نیروی روس مدافع منطقه از دور فقط شاهد این اتفاق بودند! به ذهن فرماندهان روسی خطور نکرده بود که با دفاع از ساحل جنگ را خیلی زود به پایان برسانند!
.
.
{حمله هنگ اسکاتلندی هایلند در یکی از نبردهای کریمه ، آن زمان هنگ هایلند بهترین نیروی پیاده ارتش بریتانیا بود}
.
{بندر کوچک بالاکلاوا ، مقر اصلی نیروهای متحد در کریمه}
.
بعد از آن نیروهای متحد طی چند مرحله نبرد خود را به بندر کوچک بالاکلاوا در جنوب سواستوپول رساندند تا از آن به عنوان مرکز فرماندهی و پشتیبانی خود استفاده نمایند . تلاش روسها برای بازپس گیری بالاکلاوا تبدیل به یکی از مشهورترین و نمادین ترین نبردها در تاریخ ارتش بریتانیا شد ؛ نماد شجاعت سربازان بریتانیایی و تکبر و بی کفایتی فرماندهان آنها!
.
.
{حمله فاجعه بار هنگ سواره نظام سبک در نبرد بالاکلاوا}
.
در اواخر روز نبرد و زمانی که روسها در آستانه شکست و فروپاشی کامل قرار داشتند ، فرمانده کل انگلیسی ها به واحد سواره نظام سبک اسلحه که تا آن لحظه از نبرد دور مانده و مشتاق به میدان رفتن بودند دستور داد مانع از فرار واحد توپخانه دشمن شوند ، اما در این دستور کوتاه اشاره نشده بود که منظور کدام واحد توپخانه است؟ توپخانه مورد نظر فرمانده که در حال عقب نشینی بود در شمال میدان و خارج از دید واحد سواره نظام که در گودی قرار داشتند بود و تنها توپخانه ایی که فرمانده سواره نظام می دید در شرق میدان بود و آماده آتش ، با این وجود فرمانده سواره نظام مغرور تر از آن بود که پیک را سئوال پیچ کند و قبل از اینکه پیک متوجه اشتباه او شود ، حمله به سمت توپخانه شرقی را آغاز کرده بود! در پایان این حمله توپخانه دشمن نابود شد اما به قیمت جان سه چهارم سربازان هنگ سواران سبک اسلحه و در کمال شگفتی فرمانده مغرور آنها که جلوتر از همه می تاخت صحیح و سالم تا آخر حمله شرکت داشت و بعد به چادرش رفت!
.
{عکسی از یکی از میادین نبرد کریمه که به "دره سایه مرگ " معروف شد}
.
{در جریان محاصره سواستوپول دو طرف گاهی روزها تن به تن می جنگیدند}
.
{لژیون سربازهای یونانی تنها نیروی خارجی بود که به کمک روسها در سواستوپول شتافت}
.
{روسها به سختی از سواستوپول دفاع کردند}
.
.
{در جریان محاصره سواستوپول دو طرف گاهی روزها تن به تن می جنگیدند}
.
{لژیون سربازهای یونانی تنها نیروی خارجی بود که به کمک روسها در سواستوپول شتافت}
.
{روسها به سختی از سواستوپول دفاع کردند}
.
بعد از تثبیت موقعیت نیروهای متحد در بالاکلاوا ، آنها پیشروی به سمت سواستوپول را آغاز کرده و بالاخره توانستند بندر را در 26 سپتامبر به محاصره در آورند . محاصره ایی سخت و طاقت فرسا برای هر دو طرف که حدود یک سال طول کشید . سرانجام روسها در شب 10 سپتامبر 1855 با استفاده از پل های موقتی که به سمت ساحل شمالی مقابل بندر ایجاد کرده بودند از شهر عقب نشینی نمودند . متحدین سواستوپول را اشغال و با خاک یکسان کردند .
.
{تزار الکساندر اول امپراتور روسیه در پایان جنگ}
.
{ناپلئون سوم آخرین امپراتور فرانسه . او با رای مردم به عنوان رئیس جمهور انتخاب شد
اما کمی بعد خود را امپراتور نامید}
{تزار الکساندر اول امپراتور روسیه در پایان جنگ}
.
{ناپلئون سوم آخرین امپراتور فرانسه . او با رای مردم به عنوان رئیس جمهور انتخاب شد
اما کمی بعد خود را امپراتور نامید}
.
تزار الکساندر که پس از مرگ ناگهانی پدرش در ماه مارس به تخت نشسته بود ، تقاضای صلح کرد ، نمایندگان طرفین در مارس 1856 در پاریس گرد هم آمدند و بعد از چند روز مذاکره در 30 مارس قرارداد صلح به امضا رسید . طبق این قرارداد روسیه و عثمانی حق داشتن ناوگان نظامی در دریای سیاه را نداشتند ، روسیه حق بازسازی بندر سواستوپول را نداشت و از بخش های اشغالی در شمال بالکان عقب نشینی می کرد و در مقابل عثمانی آزادی های بیشتری به مسیحیان در خاک خود اعطا می نمود .
تزار الکساندر که پس از مرگ ناگهانی پدرش در ماه مارس به تخت نشسته بود ، تقاضای صلح کرد ، نمایندگان طرفین در مارس 1856 در پاریس گرد هم آمدند و بعد از چند روز مذاکره در 30 مارس قرارداد صلح به امضا رسید . طبق این قرارداد روسیه و عثمانی حق داشتن ناوگان نظامی در دریای سیاه را نداشتند ، روسیه حق بازسازی بندر سواستوپول را نداشت و از بخش های اشغالی در شمال بالکان عقب نشینی می کرد و در مقابل عثمانی آزادی های بیشتری به مسیحیان در خاک خود اعطا می نمود .
.
{ویکتور امانوئل دوم پادشاه وقت ساردنی که در سال 1861 خود را پادشاه کل ایتالیا نامید}
.
{مذاکرات صلح پاریس با حضور نمایندگان قدرت های اروپایی}
{ویکتور امانوئل دوم پادشاه وقت ساردنی که در سال 1861 خود را پادشاه کل ایتالیا نامید}
.
{مذاکرات صلح پاریس با حضور نمایندگان قدرت های اروپایی}
.
هرچند قرارداد صلح پاریس کمتر از دو دهه دوام آورد و روسها در سال 1871 مفاد آن را نقض کردند اما جنگ کریمه پیامدهای سیاسی ، نظامی و اجتماعی بسیاری در پی داشت ؛ خبرنگاران جنگی برای اولین بار بطور موثر در میادین جنگ حضور یافتند و گزارشاتشان روی افکار عمومی در بریتانیا و فرانسه بشدت تاثیر گذار بود ، امور پیشتیبانی و تدارک در ارتش ها سامان یافت و دیگر یک موضوع کم اهمیت و حاشیه ایی تلقی نمی شد ، با ابتکار فلورانس نایتینگل در بهبود بخشی به اوضاع سربازان مجروح و بیمار ، علم پرستاری نوین شکل گرفت ، پادشاهی ساردنیا توانست جایگاه سیاسی قابل توجهی در اروپا بدست آورد و طی یک دهه بعدی ایتالیا را یکپارچه و متحد سازد ، ناپلئون سوم که تصور می کرد با جلب دوستی بریتانیا و عثمانی و شکست روسیه ، راه برای توسعه طلبی هایش هموار شده ، شروع به گردن کشی و دست اندازی به ممالکت دیگر نمود تا سرانجام در سال 1871 با شکست از پروس از مقامش خلع شد (در واقع سقوط ناپلئون سوم به روسها فرصت داد تا مفاد قرار داد صلح پاریس را نقض نمایند) . اما شاید مهمترین تاثیر جنگ کریمه آغاز دشمنی و رقابت بین روسیه و اتریش بود! روسها انتظار داشتند اتریشی ها در برابر اتحاد دشمن به آنها ملحق شوند و حتی پیشنهاد وسوسه برانگیز الحاق مولداوی و والیشیا (رومانی امروزی) به امپراتوری اتریش را مطرح نمودند ، اما متحد قدیمی این بار دست رد به سینه آنها زد و از آن پس مسکو و وین تبدیل به رقبای همدیگر برای توسعه نفوذشان در بالکان شدند ، رقابتی که در نهایت به وقوع جنگ جهانی اول انجامید!
.
هرچند قرارداد صلح پاریس کمتر از دو دهه دوام آورد و روسها در سال 1871 مفاد آن را نقض کردند اما جنگ کریمه پیامدهای سیاسی ، نظامی و اجتماعی بسیاری در پی داشت ؛ خبرنگاران جنگی برای اولین بار بطور موثر در میادین جنگ حضور یافتند و گزارشاتشان روی افکار عمومی در بریتانیا و فرانسه بشدت تاثیر گذار بود ، امور پیشتیبانی و تدارک در ارتش ها سامان یافت و دیگر یک موضوع کم اهمیت و حاشیه ایی تلقی نمی شد ، با ابتکار فلورانس نایتینگل در بهبود بخشی به اوضاع سربازان مجروح و بیمار ، علم پرستاری نوین شکل گرفت ، پادشاهی ساردنیا توانست جایگاه سیاسی قابل توجهی در اروپا بدست آورد و طی یک دهه بعدی ایتالیا را یکپارچه و متحد سازد ، ناپلئون سوم که تصور می کرد با جلب دوستی بریتانیا و عثمانی و شکست روسیه ، راه برای توسعه طلبی هایش هموار شده ، شروع به گردن کشی و دست اندازی به ممالکت دیگر نمود تا سرانجام در سال 1871 با شکست از پروس از مقامش خلع شد (در واقع سقوط ناپلئون سوم به روسها فرصت داد تا مفاد قرار داد صلح پاریس را نقض نمایند) . اما شاید مهمترین تاثیر جنگ کریمه آغاز دشمنی و رقابت بین روسیه و اتریش بود! روسها انتظار داشتند اتریشی ها در برابر اتحاد دشمن به آنها ملحق شوند و حتی پیشنهاد وسوسه برانگیز الحاق مولداوی و والیشیا (رومانی امروزی) به امپراتوری اتریش را مطرح نمودند ، اما متحد قدیمی این بار دست رد به سینه آنها زد و از آن پس مسکو و وین تبدیل به رقبای همدیگر برای توسعه نفوذشان در بالکان شدند ، رقابتی که در نهایت به وقوع جنگ جهانی اول انجامید!
.
{فلورانس ناینتینگل ، بانی پرستاری نوین با حضور در جنگ کریمه}
.
نکته دیگر آنکه برخلاف آنچه در معدود منابع به فارسی ترجمه شده درباره جنگ کریمه می توان یافت ، شبه جزیره کریمه اصلی ترین میدان این جنگ بود ، اما تنها میدان نبود . همانطور که گفته شد مرحله نخست جنگ و پیش از ورود بریتانیا و فرانسه به آن ، در شمال بالکان و در کرانه های رودخانه دانوب رخ داد و پس از آن هم تا پایان جنگ زد و خوردهای پراکنده بین طرفین در خطوط مرزی شمال بالکان ادامه داشت . اما نبردهای شدیدی هم در مرزهای قفقاز بین بین ارتش های روسیه و عثمانی در جریان بود و در این نبردها نیروهای عثمانی از حمایت چریک های استقلال طلب چچن (به رهبری امام شامیل) ، چرکس ها (به رهبری صفر بایزانکو) و آبخازیا (به رهبری پرنس میخائیل) هم برخوردار بودند هرچند در نهایت نتوانستند بر روسها غلبه کنند .
از سوی دیگر ناوگان های بریتانیا و فرانسه مرتباً در سواحل روسی شمال دریای سیاه در حال رفت و آمد بودند و بنادر مهم آنها همچون اودسا و آزوسک را گلوله باران می نمودند . همچنین تنگه کرچ هم در عملیاتی تقریباً مشابه پیاده شدن نیروها در شمال سواستوپول به اشغال متحدین در آمده بود .
.
از سوی دیگر ناوگان های بریتانیا و فرانسه مرتباً در سواحل روسی شمال دریای سیاه در حال رفت و آمد بودند و بنادر مهم آنها همچون اودسا و آزوسک را گلوله باران می نمودند . همچنین تنگه کرچ هم در عملیاتی تقریباً مشابه پیاده شدن نیروها در شمال سواستوپول به اشغال متحدین در آمده بود .
.
{حمله متحدین به قلعه بومارسود در آلند}
.
و دور دست تر و حاشیه ایی ترین نبرد این جنگ در شمال دور دست اتفاق افتاد! جایی که یک نیروی کوچک انگلیسی-فرانسوی در آگوست 1854 به قلعه بومارسود در جزایر آلند (در شمال دریای بالتیک و امروزه متعلق به فنلاند با استقلال داخلی نسبی) حمله و بعد از دو یورش قلعه را اشغال و آن را نابود نمودند و سربازان فنلاندی تسلیم شده را (آن زمان فنلاند بخشی از روسیه تزاری بود) تا پایان جنگ در زندانی در جنوب انگلستان نگهداری کردند . این حمله باعث شد تا روسها تصور کنند ممکن است نیروهای متحد مستقیماً به پایتخت آنها (سن پطرزبورگ) حمله کنند و نتوانند به موقع برای دفاع از سواستوپول اقدام نمایند .
.
.
{بنای یادبود جنگ کریمه در میدان سنت جیمز لندن}
حالا این آدما کجان؟ اینایی که اینقدر کشتن و آتش زدن و دنیا طلبی کردن همه زیر خاکن یک نفرشون هم زندا نیست هیچی هم با خودشون از این خراب شده دنیا نبردن