با آغاز حمله سراسری عراق به خاک ایران، با توجه به مشکلات پیش روی نیروی زمینی ارتش نظیر ترخیص تعدادی از نیروهای وظیفه، درخواست‌های مکرر جابه‌جایی پرسنل، دوری لشکرها از مناطق در‌گیری و تصفیه برخی فرماندهان و افسران ارشد و گرفتاری سپاه پاسداران در درگیری با عناصر جدایی طلب، عملاً 12 لشکر زرهی، مکانیزه و پیاده عراق به همراه تیپ‌های مستقل متعدد، در برابر خود، نیروی قدرتمند پیاده و زرهی ندیدند و نفرات باقی‌مانده لشکرهای 92 زرهی اهواز، 81 کرمانشاه، 84 خرم‌آباد و 28 کردستان در کنار نفرات سپاه و مردمی تنها با گذر از جان خود توانستند از سرعت پیشروی دشمن کم کنند.

در اینجا بود که مسئولان و نیروهای ستادی تنها چاره کار را در استفاده گسترده از نیروی هوایی دیدند. اما نقش نیروی هوایی در 17روز طوفانی اول جنگ چه بود؟
چه کسانی نیروهای زرهی عراق را متوقف کردند؟

نهاجا پس از آن‌که حمله غافلگیرانه نیروی هوایی عراق را دفع کرد و بالعکس در روز اول مهر با 320 یا 350 سورتی پرواز پشتیبانی و بمباران، این نیروی دشمن را به لاک دفاعی برد 3 اقدام را در دستور کار قرار داد.

 یکم، نابودی تأسیسات پشتیبانی ارتش عراق نظیر پالایشگاه‌ها و نیروگاه‌ها (عراق با بمباران پالایشگاه آبادان و برخی اهداف اقتصادی، این کار را از روز اول جنگ شروع کرده بود)چرا که مطابق گزارش‌های اداره دوم ارتش، ماشین جنگی مکانیزه عراق بشدت وابسته به روغن‌های صنعتی، بنزین و گازوئیل بود و هرگونه اختلال در لجستیک این کشور می‌توانست سرعت تانک‌ها، نفربرها و هزاران خودروی لشکرهای مکانیزه را که بسرعت در حال پخش شدن در دشت خوزستان و استان‌های غربی بودند بگیرد.

دوم، نیروی هوایی عراق هنوز با نیمی از توان خود قادر به صدمه زدن به شهرها و صنایع داخل فلات ایران بود و این اتفاق در صورت رخ دادن می‌توانست نه تنها مانع جابه‌جایی لشکرهای ارتش و رسیدن صدها هزار داوطلب به خطوط مناطق درگیری شود بلکه ایران بدون یاور و تنها را از صنایع مادر (خودرو سازی، ماشین‌سازی، فولاد و صنایع نظامی) محروم کند. مضافاً این‌که بنادر و صنایع صادرات نفت ما تنها با اندکی تلنگر می‌توانستند غیرفعال شوند و آنگاه این فشار اقتصادی بود که ما را از ادامه جنگ باز می‌داشت (صدام از سال 62 به بعد تنها در همین بخش به ما فشار آورد و حتی تا حدودی موفق شد) پس باید این نیرو غیرفعال یا نابود می‌شد.

سوم، باید ستون‌های زرهی و مراکز تجمع لشکرهای عراق و مراکز فرماندهی سپاه‌های دوم و سوم بشدت مورد حمله قرار می‌گرفت چراکه بیش از 4 هزار تانک و نفربر زرهی را نمی‌شد با روش دیگری متوقف کرد.

روز سوم نبرد بیش از 150 هواپیما از پایگاه‌های مهرآباد، تبریز، همدان، دزفول و بوشهر برای بمباران اهداف مختلف از پایگاه‌ها و پالایشگاه‌هایی در شمال عراق تا تأسیسات بندری و نفتی در جنوب آن کشور و از نیروهای متجاوز لشکر 7 پیاده عراق در کردستان تا تانک‌های لشکر 3 زرهی در جنوب خوزستان را مورد حمله قرار دادند. گردان‌های هوایی ارتش در پشت سر خود خطی از نابودی و آتش برای متجاوزان برجا گذاشتند اما دشمن نیز بیکار نبود. پدافندهای موشکی و توپخانه‌ای در خاک عراق با آتش بسیار فشرده در کنار رهگیری هوایی، چند هواپیمای ایرانی را ساقط کردند و در روی زمین نیز لشکرهای زرهی و مکانیزه با هزاران اسلحه ریز و درشت خلبانان شجاعی را که با کاستن از ارتفاع به سطح 10 تا 20 متری به دنبال غافلگیر کردن دشمن بودند، هدف قرار می‌دادند.

مطابق آموخته‌های کلاسیک هواپیمای گرانقیمت و خلبان گرانقیمت‌تر آن نباید با نزدیک شدن به نیروهای سطحی خود را به خطر بیندازد چرا که بی‌اغراق یک فانتوم و 2 خلبانش ارزشی بیش از 50 تانک و نفربرزرهی و نفراتش داشتند اما در آن شرایط چاره‌ای جز این نبود. شهرهای ارزشمند و مردم بی‌دفاع در صورت اندکی تعلل به چنگ اهریمن گرفتار می‌شدند. اما در آن سوی میدان هواپیمای قدرتمند اف - 14 یا همان تامکت در نبردهایی یک طرفه دسته دسته میگ‌ها و سوخوهای عراقی را در خاک ایران سرنگون می‌کرد. در یک مورد ویژه، خلبان عادلی و کمک خلبان مسبوق (از بهترین‌های تامکت) از فاصله 65 مایلی تنها با یک موشک فونیکس، در 2 مهر، 3 هواپیمای عراقی را که نزدیک هم پرواز می‌کردند، در آسمان متلاشی کردند. آن روز تامکت‌ها 3 هواپیمای دیگر را نیز از بین بردند.

لازم به ذکر است که اف - 14 با موشک افسانه‌ای فونیکس (به معنای ققنوس) قادر به ردیابی اهدافی از حدود 300 کیلومتری و قفل راداری و شلیک بین 150 تا 200 کیلومتری بود و قرار بود ایران با کمک این هواپیماها در صورت حمله گسترده شوروی به خلیج همیشه فارس، تا رسیدن نیروهای هوایی ناتو و امریکا مانع نیروی هوایی ارتش سرخ شود. این هواپیما آنقدر پیچیده بود که حتی نیروی دریایی امریکا در به کار‌گیری آن مشکل داشت و همواره نیمی از ناوگان اف - 14 ان کشور زمینگیر بود.

امریکا اصلاً گمان نمی‌برد ایران حتی قادر به استفاده از یک فروند از این رادار پرنده که مجهز به بهترین رایانه عصر خود بود باشد اما هنگامی که مشاهده کرد در روز اول جنگ ایران حدود 15 فروند اف - 14 را به حرکت درآورده پی برد که نیروی هوایی عراق روزهای بسیار سختی را در پیش روی دارد. (تامکت‌ها در 6 ماه اول جنگ 20 هزار ساعت پرواز بدون حتی یک تلفات داشتند به یک روایت نخستین تامکت ایران به اشتباه توسط پدافند خودی زده شد اما نخستین سقوط رسمی اف - 14 توسط یک خلبان عراقی با میراژ در آبان 60 ثبت شد تا آن زمان خلبانان ایرانی این شاهین قدرتمند، بیش از 70 هواپیمای عراقی را ساقط کردند.)

* بنیان‌های ویران شده

تقدیر چنین بود که ملت زجر کشیده عراق، 11 سال قبل از حمله امریکا و ناتو، در دوم تا هفدهم مهر 1359 طعم تلخ زندگی در زیر بمباران‌های گسترده، شکسته شدن مکرر دیوار صوتی، خاموشی‌های پی در پی، صف‌های طولانی بنزین و از دست دادن پل‌ها و جاده‌ها را بچشد. پتروشیمی زبیر، تلمبه خانه‌های فاو، پالایشگاه کرکوک؛ مخازن ده‌ها هزار تنی سوخت، تأسیسات اربیل، بنادر و تأسیسات الامیه و ام‌القصر، نیروگاه‌ها، بار اندازها، تأسیسات گازی البکر همگی مورد حمله قرار گرفتند تا جایی که می‌توان گفت صنعت نفت عراق روی «ویلچر» نشست! به همین دلیل درست از هفته دوم جنگ اعراب جنوب خلیج فارس به دنبال سوخت‌رسانی به عراق رفتند که البته نیروی هوایی کاروان‌های سوخت آن‌ها را هم از بمب بی‌نصیب نگذاشت. در حقیقت نابودی منابع درآمدی عراق سبب شد که عراق تا آخر جنگ وامدار اعراب متحد خود بماند.

در روز پنجم جنگ، نیویورک تایمز گزارش داد که عراق دیگر نفتی برای صادرات ندارد و همان روز واشنگتن پست نیز گزارش داد که تولید 5/3 میلیون بشکه نفت روزانه عراق قطع شده است. خروج عراق از بازار نفت قیمت این ماده استراتژیک را تا 8 دلار در هر بشکه افزایش داد این در حالی بود که غرب که از حمله عراق به ایران با خبر بود مخازن اصلی خود را مملو از نفت کرده بود.

* کاهش سرعت لشکرهای دشمن

با پایان هفته اول نبرد و شجاعت مثال زدنی خلبانانی نظیر رضا یاسینی، محمود اسکندری، عباس دوران، مصطفی اردستانی، فرج‌الله براتپور، علی بختیاری، اکبر توانگریان و صدها دلاور دیگر نهاجا، اکنون صدام از حمله خود پشیمان شده و ضمن فرستادن لعنت به آنهایی که او را به این مهلکه انداخته بودند، از سیاستمداران منطقه درخواست میانجیگری می‌کرد. البته با شرایط مورد نظر خودش. اما مقامات مسئول و نظامیان که می‌دیدند شرایط در میان مدت به زیان ارتش عراق است این در خواست‌ها را منوط به بازگشت عراق به پشت مرزهای بین‌المللی می‌کردند. البته هنوز نیروی زمینی عراق متوقف نشده بود.

لشکر 5 مکانیزه عراق جاده اهواز - خرمشهر را قطع کرده و در غرب شهرهای سوسنگرد، ایلام و قصر شیرین در یک قدمی محاصره و سقوط قرار داشتند. لشکرهای یک، 3، 9 و 10 عراق از سپاه سوم عمیق‌ترین پیشرفت را در خاک ایران داشتند اگرچه صدمات فراوانی نیز متحمل شده بودند. لشکر 92 زرهی اهواز با عقب نشینی منظم و با برنامه (بسیاری از مردان این لشکر حتی ماه دوم جنگ را ندیدند) فرصتی مناسب را به سیل نیروهای داوطلب و لشکرهای کمکی 77 خراسان و 16 زرهی قزوین برای رسیدن دادند. تکاوران تیپ 55 هوابرد، تکاوران دریایی، نیروهای از جان گذشته سپاه و تکاوران نوهد نیز خطی کم تعداد اما بسیار مؤثر را در برابر بیش از 150 هزار عراقی در جنوب تشکیل دادند که با کمک آتش مؤثر هوانیروز و تایگرهای وحدتی و فانتوم‌های بوشهری، داغ تصرف اهواز، آبادان، خرمشهر بطور کامل بندر امام و تأسیسات نفتی اصلی خوزستان را به دل بعثی‌ها گذاشتند.

* دفاع از مناطق حیاتی کشور

نیروی هوایی عراق نیرویی دست بسته و ضعیف نبود. این کشور دومین قدرت هوایی منطقه را در اختیار داشت و در ابتدای جنگ با 460 فروند هواپیما (که 339 فروند آن جت آماده عملیات بودند) بجز در بخش پرسنلی و هواپیمای اف - 14 در سایر موارد همپای نیروی هوایی ایران بود. البته نیروی هوایی ایران در اوج قدرت خود بسیار کارآمدتر از همتای عراقی خود بود اما نباید از یاد برد که نیروی هوایی ایران در سال 59 نه از ده‌ها هزار مستشار امریکایی بهره می‌برد و نه از اطلاعات مناسب آواکس‌ها و ماهواره‌ها. در حالی که بالعکس نیروی هوایی عراق توسط امریکا از تمام نقاط ضعف و قدرت نیروی هوایی ایران با خبر بود.

ایران در روز اول جنگ 77 فروند اف - 14، 196 فروند اف - 4 و 176 فروند اف - 5 داشت که 368 فروند آن آماده عملیات بودند. تخمین زده می‌شود که ایران بیش از 20 فروند هواپیمای خود را قبل از شروع رسمی جنگ از دست داده باشد. اما مشکل بزرگ‌تر برای نیروی هوایی افزایش سقوط هواپیماها و شهادت خلبانان ارزشمند در روزهای شلوغ اول جنگ بود. اما دفاع هوایی چگونه انجام می‌شد؟
ایران از روزهای سوم جنگ به بعد با انبوهی از هواپیماهای مهاجم دشمن مواجه بود که بدنبال انتقام از ایران و نیروی هوایی و نابودی ساختار اقتصادی و پایگاههای هوایی نهاجا بودند. اما اسکادرانهای اف 14 با حدود 25 درصد توان عملیاتی خود دسته دسته هواپیماهای دشمن را به زیر می‌کشیدند. تأسیسات نفتی خارک بارها و بارها مورد حمله دشمن واقع شد اما تنها نتیجه این حملات مرگ خلبانان و از دست رفتن دهها هواپیمای عراقی بود.

6 اف 14 در شیفت‌های 8 ساعته از آذربایجان در شمال تا بوشهر در جنوب را پوشش داده و هر حمله‌ای را دفع کرده یا سرکوب می‌کردند. خلبانان تام‌کت برای صرفه‌جویی در قطعات (بیشترین استهلاک مربوط به زمان نشست و برخاست هواپیما است) هر 2 ساعت یکبار با سوختگیری هوایی به مناطق تعیین شده باز می‌گشتند.

* نجات شهر و پایگاه هوایی دزفول

از همان ابتدای جنگ، هدف عراق تصرف شمال خوزستان با محوریت دزفول بود تا ضمن محاصره این استان زرخیز نیروهای مدافع جنوب و مرکز خوزستان را وادار به تسلیم کرده و پایگاه استراتژیک وحدتی را نیز از گردونه نبرد خارج کند.

لشکرهای 9 و 10 زرهی عراق که تنها در مقابل خود تیپ 2 لشکر 92، گروه رزمی 37 و گردان 238 را داشتند هفته دوم جنگ به 11 مایلی پایگاه وحدتی رسیدند و کار به جایی رسید که از سرهنگ فکوری خواسته شد تا پایگاه را تخلیه و سپس بمباران کند او با چشمانی اشکبار این دستور را داد اما خلبانان وحدتی که اکنون با کمک خلبانان اعزامی از تبریز تعدادشان به 107 نفر رسیده بود برای نجات پایگاه هم قسم شده و بویژه لشکر 10 زرهی عراق را زیر شدیدترین بمباران‌ها قرار دادند. البته ارتش عراق نیز بیکار ننشسته و با انتقال سیستمهای پیشرفته پدافندی مانند انواع موشک سام یا توپهای 4 لوله شلیکا ضریب اصابت را برای جتهای نهاجا بشدت افزایش دادند.

تنها بین روزهای 5 تا 14 مهر 5 فروند تایگر در این محور سقوط کرده و خلبانان آن شهید شدند این در حالی بود که این پایگاه باید از نیروهای تنها مانده در جنوب خوزستان نیز پشتیبانی کرده و در مرکز عراق نیز عملیات انجام می‌داد.

نباید از یاد برد که پایگاه شبانه نیز در زیر بمباران بود و حتی خلبان خستگی‌ناپذیری نظیر اردستانی، از آن روزها به عنوان روزهایی بدون آرامش و استراحت حتی برای یک دقیقه یاد می‌کند حال آن‌که می‌دانیم یک خلبان برای اجرای درست مأموریت احتیاج به خواب و خوراک مناسب دارد. عاقبت با شهادت دهها خلبان نهاجا و البته هوانیروز جناح شمالی سپاه سوم عراق بدون دستیابی به هدفی راهبردی در غرب دزفول متوقف شد و صدها پرسنل باقیمانده لجستیک، پدافند و خلبان پایگاه به دور از خانواده‌های خود این اتفاق را جشن گرفتند.

* سایر اقدامات

کمک به کردهای عراق، حملات متعدد به بغداد، انهدام نیروگاه اتمی عراق، حمله به اهداف اقتصادی، ضربه به نیروی دریایی عراق با کمک نیروی دریایی ایران و ضربه به خطوط مواصلاتی ارتش عراق از دیگر اقدامات نهاجا در 17 روز اول جنگ بود که گمان می‌رود سبب سقوط دهها هواپیمای خودی و شهادت خلبانان ارزشمندی شده باشد.

در این 17 روز 3700 سورتی پرواز توسط خلبانان ایرانی به شکل رسمی ثبت شد که حدوداً بالغ بر 8 هزار ساعت پرواز می‌شود. این در حالیست که صدها پرواز غیر ثبت شده نیز توسط خلبانان انجام شده که به دلایل متعددی به فرماندهی نهاجا مخابره نشده است. اکنون 34 سال از آن روزها می‌گذرد و می‌توان بخوبی قضاوت کرد که چرا ناگهان سرعت نفوذ ارتش دوم جهان عرب به داخل ایران کند شد.
سرتیپ خلبان دکتر نیک‌بخش حبیبی در کتاب خود با عنوان ماهیت قدرت هوایی درباره آن روزها می‌نویسد:

نیروی هوایی ایران با اشغال بعد سوم (ارتفاع) صحنه نبرد و همینطور در اختیار گرفتن بعد چهارم جنگ (زمان)هم توانست صدام را در هفته دوم جنگ به تغییر استراتژی و ترک مخاصمه وادار کند و هم فرصت ایجاد همگرایی ملی برای مقابله با پیشروی دشمن در اختیار سیاستمداران قرار دهد.

نقش نیروی هوایی در جنگ

ظهر روز اول جنگ، هواپیماهای عراق پایگاه‌های هوای ما را مورد هدف قرار یدادند. بعد از ظهر همین روز هواپیماهای نیروی هوایی ارتش جمهوری اسلامی به پایگاه‌های هوایی عراق حمله کردند که می توان گفت 2 ساعت پس از حمله ی دشمن، ما روی اهداف خود در عراق بودیم و اولین بمب‌ها را به روی خاک دشمن ریختیم. فردای آن روز هم 140 فروند هواپیما تقریباً به طور هم زمان در عراق عملیات کردند.
از دیگر روزهای مهم جنگ، روز هفتم آذر ماه 59 بود. طی این روز نیروی هوایی از سپیده ی صبح تا غروب در آسمان خلیج فارس عملیات داشت و دیگر برای عراق چیزی به نام نیروی دریایی باقی نماند و تا آخر جنگ هم دیگر نتوانست نیروی دریایی خودش را سازماندهی کند. در این روز تعداد 11 فروند شناور نیروبر و ناوچه‌های پ – 6 و موشک انداز به وسیله ی شکاری بمب افکن‌های نیروی هوایی ارتش غرق و تعداد هفت فروند هواپیمای شکاری دشمن از نوع میگ – 23 و سوخو – 22 سرنگون شدند.
در عملیات فتح المبین حضور نیروی هوایی بسیار چشمگیر، و بیش از 22 فروند هواپیمای دشمن طی این عملیات سقوط کرد. در این عملیات، بمباران در ارتفاع بالا و با سرعتی بیش از سرعت صوت آغاز شد. در عملیات بیت المقدس هم بعد از فتح پادگان حمید و سرازیر شدن به سمت خرمشهر، حضور نیروی هوایی بسیار چشمگیر بود.
در طول جنگ، ما تقریباً تمام استانداردهای پرواز را به هم ریخته و بالاترین رکوردها را به دست آوردیم. رکورد سوختگیری را در بمباران پایگاه «الولید» در مرز اردن داشتیم. در این عملیات چند بار سوختگیری هوایی انجام دادیم. انجام عملیات سوختگیری در شب و در هوای طوفانی و رعد و برق، کار بسیار دشواری است که نیروی هوایی بارها آن را انجام داد، و این یکی از رکوردهای پروازی است.
از جمله رکوردهای پروازی دیگر که توسط خلبانان نیروی هوایی ارتش جمهوری اسلامی بر جای گذاشته شد، مدت زمان حضور خلبانان در کابین یک جنگنده در صحنه ی عملیاتی بوده که 9 ساعت می باشد. یعنی خلبانان ما 9 ساعت بدون وقفه بر فراز منطقه ی عملیاتی و در ارتفاع پایین پرواز داشتند که البته خیلی کار مشکل و طاقت فرسایی است و از کشور اسلامی حفاظت و حراست می کردند.
در مورد تعداد هواپیماهایی که از عراق مورد هدف قرار داده ایم، باید به آمارهایی که تعداد و نوع هواپیماهای عراق را در شروع جنگ نشان می دهد مراجعه کنیم. بعضی از هواپیماها اصلاً در طول جنگ نسلشان منقرض شده است. البته عراق در طول جنگ نه هواپیما فروخته و نه از رده خارج کرده است، بلکه نسل آنها توسط ما منقرض شده است. بعضی از انواع آنها هم البته هنوز منقرض نشده و پرواز می کند. ولی باید توجه داشته باشیم که عراق در طول جنگ اصلاً مشکل تعمیرات نداشت و همه ی هواپیماهای قابل تعمیر خود را به کشورهای مادر می فرستاد و تعمیر شده، دریافت می کرد.
از دیگر کارهای حماسی نیروی هوایی در جنگ، عکاسی هوایی بود که در هر عملیات صورت می گرفت. ما هر روز ساعت 10 صبح این عملیات را داشتیم و عراق هم می دانست ولی کاری نمی توانست بکند. با سرعتی نزدیک به دو برابر صوت و در ارتفاع بالا، هر روز مأموریت‌های ویژه ای را در این رابطه انجام می دادیم و این شکست بزرگ روحی و کوبنده ای برای دشمن بود که می دید و می فهمید ولی هیچ کاری نمی توانست بکند.
در عملیات بدر و خیبر هم نیروی هوایی مشارکت تنگاتنگ و سنگین با سپاه داشت. البته عملیات والفجر 8 به معنای واقعی یک نقطه ی عطف در نیروی هوایی بود.
از دیگر خدمات نیروی هوایی در دوران هشت ساله ی دفاع مقدس حفاظت و حراست از نفتکش‌ها بود. از آن جا که تأمین هزینه ی جنگ ارتباط مستقیم با صدور و فروش نفت داشت، از این رو عراق تصمیم گرفته بود با قطع صدور نفت ایران از طریق حمله به جزیره ی خارک و نفتکش‌ها، موجبات تضعیف نیروهای ما را فراهم آورد، و در این راه، غرب کمک‌های بسیاری به او کرد. به عنوان مثال، غربی‌ها هواپیماهای سوپراتاندارد که برای نیروی دریایی تولید می شد و می توانست با پرتاب موشک‌های ضدِ کشتی "اگزوست" در روز یا شب تهدیدات جدی و وسیعی را در ارتباط با استراتژی قطع صدور نفت ایران، متوجه جزیره ی خارک و لنگرگاه کشتی‌های نفتکش و کاروان‌های کشتی تجارتی در خلیج فارس بنماید در اختیار رژیم بعث عراق قرار دادند. هم چنین جهت رفع نقاط ضعف عراق در پروازهای دشوار در شب بر روی آب، هدایت این هواپیماها در فاصله ای بسیار دور از مراکز فرماندهی و کنترل نیروی هوایی، با قرار گرفتن هواپیماهای «آواکس» امریکا و عربستان در شبکه و هم چنین حضور ناوشکن‌های امریکایی در نقاط تعیین شده که عملاً به صورت نقطه نشانه‌های روی آب و دستگاه‌های کمک ناوبری در روز و شب، هدایت قسمت‌هایی از پرواز خلبانان عراق را به عهده داشتند.
در آن زمان وضعیت طوری بود که وقتی هواپیماهای شکاری ایران برای درگیری و رویارویی با حریف به سمت هواپیماهای عراقی هدایت می شدند، هواپیماهای عراقی به سمت ناوشکن‌های امریکایی و سواحل جنوبی خلیج فارس رفته و با پناه گرفتن در حریم استقرار شناورهای بیگانه و بهره گیری از حدود قلمرو فضایی دوَل جنوبی خلیج فارس و سوء استفاده از احترام جمهوری اسلامی ایران به اصول و قوانین بین المللی، از معرکه خارج می شدند. نیروی هوایی ما در این مقطع از جنگ مسؤولیت بسیار سنگینی در حمایت و پشتیبانی از عملیات دریایی به عهده داشت.
با همه ی حمایت‌هایی که از کل استراتژی جنگی عراق در منطقه می شد، بخصوص حمایت‌های چشمگیر بین المللی از نیروی هوایی آن کشور، با این وجود عراق موفق به قطع صادرات نفت جمهوری اسلامی نگردید. به طور مثال، طبق آمار موجود از بهار سال 1361 تا پاییز 1363، با انجام 40 نوبت حمله و بمباران به جزیره خارک، عراق نتوانست خلل مهمی در صدور جریان نفت از این جزیره استراتژیک ایجاد نماید. این در حالی بود که تعداد قابل توجهی از هواپیماهای حمله ور شکاری بمب افکن خود را در مصاف با شبکه ی دفاع هوایی این جزیره از دست داده، حمله‌های بسیار زیادی به این جزیره نیز قبل از هر اقدامی توسط نیروی هوایی ارتش جمهوری اسلامی ایران خنثی گردیده بود. یک فروند از هواپیماهای سوپر اتاندارد که پیش بینی می شد بتواند در جنگ نفتکش‌ها تعادل قوا را بر هم زده و تا حدودی برای عراق سرنوشت ساز باشد، در همان ابتدای عملیاتشان مورد اصابت موشک‌های هواپیماهای شکاری رهگیر نیروی هوایی جمهوری اسلامی ایران قرار گرفت و در آب‌های خلیج فارس سرنگون گردید. گزارش تأیید نشده ای از اصابت و سرنگونی دومین هواپیما نیز حکایت می نمود که عراق ناگزیر 2 فروند سوپراتاندارد باقی مانده از مجموع هواپیماهای استیجاری را به فرانسه بازپس فرستاد.
در بمباران‌های ارتفاع بالا توسط هواپیمای میگ 25 نیز ، عراق نتوانست آن طوری که کارشناسان نظامی پیش بینی می کردند موفق به انهدام تأسیسات و اسکله‌های جزیره ی خارک گردد و با از دست دادن یک فروند میگ 25 در مصاف با شکاری رهگیرهای نیروهای هوایی، برای آگاهان نظامی قطعیت یافت که قطع صدور نفت ایران با استفاده از این شیوه‌ها توسط نیروی هوایی عراق میسر نخواهد شد. در ارزیابی نیروهای هوایی دو کشور، در جنگ نفتکش‌ها، نیروی هوایی جمهوری اسلامی ایران نشان داد که علی رغم نابرابری کمّی در مقابل دشمن و حمایت‌های بی دریغ بین المللی از عراق، با برخورداری از فاکتورهای روحیه ی جنگندگی و ایثار، شناخت صحیح و پیش بینی تاکتیک‌های مناسب برای مقابله با نیروی هوایی عراقی و تلاش خستگی ناپذیر و بی وقفه، به خوبی در مقابل تهاجمات ایستادگی کرده و قطع صدور نفت ایران را غیر ممکن نمود و عبور کشتی‌های تجاری، بارگیری و تخلیله در بنادر ایران را تضمین و زنجیر اقتصاد جنگ در ایران تا روز برقراری آتش بس کماکان حفظ و به صورت پویا تداوم یافت.
از دیگر خدمات ارزنده و بسیار مهم نیروی هوایی که شاید با ارزش تر از جنگ‌های عملیاتی این نیرو باشد، جنگ وابستگی و حرکت در جهت خودکفایی است. همان طوری که می دانید نیروی هوایی تجهیزات پیشرفته ی امریکایی در اختیار داشت. روزی که امریکایی‌ها از این مملکت رفتند، بعضی از این تجهیزات هنوز مورد بهره برداری قرار نگرفته بود و آنها با تمسخر می گفتند همین روزها دوباره بر می گردیم.
وقتی که ما عنوان می کنیم هواپیمای اف 14، هواپیمای بسیار خوبی است و یا سیستم موشکی «هاک» پیچیده است، ارزش این اف 14، و ارزش سایت موشکی «هاک» در این است که آن اف 14، با شلیک موشک، هواپیمای دشمن را سرنگون کند. پس این هواپیما خلاصه می شود در آن عملیاتی که به ساقط کردن هواپیمای دشمن مربوط می شود، و یا آن سیستم موشکی زمین به هوا که باید هواپیمای دشمن را ساقط کند. این دو عنصر اقلامی بسیار پیچیده هستند که اگر یک قطعه ی آن از کار می افتاد ادامه ی انجام کار برای ما مشکل می شد. این اقلام که « اقلام زمان دار» نامیده می شوند باید هر دو سال و یا هر سه سال و یا شش ماه و یا حتی یک ماه عوض شود. این‌ها موادی شیمیایی و یا غیر شیمیایی دارند که مثل دارو از بین می روند و بلافاصله باید عوض شوند و گرنه آن حالت خودش را از دست می دهد و در نتیجه آن سرعت لازم را به خود نمی گیرد.
نهایتاً روی تمام این اقلام زمان دار و الکترونیکی و غیره در نیروی هوایی و در بخش‌های مختلف کشور کار شد. شاید برای هر قطعه ی آن سال‌ها وقت صرف و تحقیقات بسیار بالایی صورت پذیرفت تا این که در کشور ساخته شد. پرسنل محقق و مبتکر نیروی هوایی در این راه تا آن جا پیش رفتند که حتی در بعض موارد توانستند به نقشه ی طراحی قطعات برسند و سپس طراحی جدید بکنند، تا بدانجا که به تغییرات پیشرفته ای در این زمینه دست زدند، به این صورت که ممکن است 5 قطعه که در یک دستگاه بوده و5 کار را انجام می داده است ،پرسنل فنی نیروی هوایی یک قطعه ساختند که حجمش از آن 5 قطعه و حتی از تک تک آنها کمتر است و کار آن 5 قطعه را نیز به تنهایی انجام می دهد.
وقتی جنگ آغاز شد، یک هواپیمای نیروی هوایی می توانست یک نوع موشک خاص را حمل کند، ولی همان هواپیما، اواخر جنگ شش نوع موشک به زیرش بسته شده و می جنگید، بدین صورت که هر نوع موشک از آفندی گرفته تا پدافندی را هماهنگ کرده و با این هواپیما تطبیق داده بودند.
در دوران جنگ تبلیغات دشمن و جهان استکبار چنین وانمود می کرد که نیروی هوای ما ضعیف شده و از بین رفته است، اما هر بار که عملیاتی انجام می شد و نشانه‌هایی از قدرت انقلاب را مشاهده می کردند، می گفتند احتمالاً مشاورین و مستشاران کره ای و فیلیپینی پیدا شده اند که این ابتکارها صورت گرفته است.
سیستم پدافند کشور توسط امریکایی‌ها به نحوی طراحی شده بود که کشوری مثل ایران نمی توانست با پوشش هوایی منطقه ای از مرزهای خود دفاع کند و فقط این سیستم می توانست از پایگاه هوایی و رادار دفاع کند. جنگ در چنین شرایطی شروع شد، و از سوی دیگر ما هیچ آموزشی در این رابطه نداشتیم و قبلاً همه ی این کارها توسط مستشاران خارجی طراحی می شد و یک تعمیر ساده را هم نیروهای داخلی بر عهده نداشتند. با این وجود در طول سال‌های جنگ متخصصین داخلی توانستند سرتاسر کشور را پوشش دفاعی بدهند. به عنوان مثال در شرایطی که آن قدر تکنولوژی و هواپیماهای مدرن و وسایل ضد ِرادار به عراق تزریق شده بود که روشهای معمول کلاسیک هم به درد مقابله با آنها نمی خورد، شهید سرلشکر بابایی به اتفاق تعدادی افراد دلسوز و متعهد با تغییر روش‌های کلاسیک توانستند تحولی در این مقوله ایجاد کنند، که نتیجه ی آن در عملیات والفجر 8 به دست آمد. در این عملیات روزهایی وجود داشت که هشت تا ده فروند هواپیمای عراقی در منطقه سرنگون می شد.
نیروی هوایی برنامه ی بازسازی خود را حدود دو سال قبل از قبول قطعنامه ی 598، شروع کرد و عملاً از نظر سازماندهی و فرهنگی، انقلاب در آن به وجود آمد. این نیرو در سازماندهی و تخصص‌ها، دارای سیستم امریکایی بود. قبلاً هم هر تغییراتی که در نیروی هوایی امریکا می شد به ایران منتقل و عیناً بر روی سازمان‌ها پیاده می شد. در آموزش‌ها هم تمام کتب و مدارک که در آن جا تهیه شده بود با اندک تغییراتی در ایران مورد استفاده قرار می گرفت.
نیروی هوایی در طول این مدت چند بار به طور ریشه ای تجدید سازمان شد. در زمینه ی آموزش پس از 5 سال مطالعه به جایی رسید که سیستم امریکایی قبلی به کلی تغییر کرد و سیستم ارتقایی آموزش و رسیدن به مهارت‌ها با توجه به امکانات کشور و شرایط مورد نیاز به وجود آمد که می توان گفت انقلابی در این نیرو به وجود آورده است. به عنوان مثال پایه گذاری دانشگاه هوایی که امروز اصل نیاز نیروی هوایی را بر مبنای اتکای کامل به خود آموزش می دهد، می تواند منشأ تغییر بنیادین در این نیرو شود.
در کنار همه ی این کارها به بازسازی تجهیزات می توان اشاره کرد. گزارش‌های متعددی که درباره ی بازسازی و بازیابی هواپیماهای سانحه دیده در نیروی هوایی منتشر شده، خود گواهی است بر فعالیت‌هایی که در این زمینه انجام گرفته و می گیرد. هواپیماهایی که گاهی نیم ساعت در آتش سوخته اند در ایران بازسازی شده اند و در حال حاضر پرواز می کنند. هواپیماهایی که در آسمان رها شده و خلبان از آن بیرون پریده و این هواپیما سقوط کرده، بازسازی شده و امروز پرواز می کند.
هواپیماهای موجود خط اول ما که دارای سیستم امریکایی بوده امروز بحمدالله به عنوان یک سیستم و تشکیلات خیلی خوب در حال پرواز است و امروزه بهترین هواپیماهای خط اول جهان به خدمت نیروی هوایی درآمده است.
این‌ها امکاناتی هستند که نیروی هوایی بسیار خوب، به سرعت، با قاطعیت و در کمترین زمان آموزش، به خدمت گرفته است. نیروی هوایی ما شاید از نظر سرعت در آموزش وسایل و تجهیزات جدید، در جهان نمونه باشد.»
تقدیر از نیروی هوایی توسط فرمانده کل قوا
مقام معظم کل قوا حضرت آیت الله خامنه ای در مورد خدمات ارزنده ی نیروی هوایی در جهت رهایی از وابستگی‌ها در جنگ و پس از آن چنین می فرمایند: (4)
یبسیاری از ابتکاراتی را که امروز شما در داخل نیروی هوایی دارید انجام می دهید، مرهون همان روحیه ی خودکفایی است که در دوران جنگ به وجود آمد، و الا روز اول جنگ هواپیما بسیار داشتیم، قطعات یدکی زیاد داشتیم، هواپیمای آماده هم داشتیم، اما آنچه که نداشتیم خودجوشی بود و این خودجوشی به مرور به وجود آمد.
من فراموش نمی کنم چند روزی از شروع جنگ تحمیلی گذشته بود که مسؤولان نیروی هوایی یک فهرستی به دست من دادند. این فهرست نشان می داد که ما تا این مقطع زمانی که حداکثر حدود سی و چند روز می شد، تمام هواپیماهایمان زمین گیر خواهند شد.
اف 14‌هامان، هواپیماهای ترابری و هواپیمایC-130هم همین طور، که وقتی به این فهرست نگاه می کردیم معلوم بود ما یک ماه و نیم دیگر هیچ هواپیمای قابل پروازی نخواهیم نداشت.
این‌ها برای یک ملت مصیبت است. یک عده ای آن روز خیال می کردند ما از بین رفتنی هستیم. امریکایی‌ها هم فکر می کردند کار تمام شده و این جنگ ظرف یکی دو ماه و حداکثر شش ماه، تمام وسایل هوایی و غیرهوایی جمهوری اسلامی را از بین خواهد برد و بعد این ملت مجبور می شود دست‌هایش را بالا ببرد.
لیکن حقیقت روشن این است که این ملت در مقابل همه ی توطئه‌ها به خودسازی و درون سازی و خودجوشی پرداخت. امروز شما چیزی دارید که یک ملت به آسانی آن را به دست نمی آورد و آن اتکای به نفس و کشف قدرت درونی و نفسانی و قدرت ذاتی است، و به همین دلیل است که شما امروز بسیار قوی تر از آن روزها و از همه گذشته نیروی هوایی و ارتش در دوران تاریخ هستید.
حقیقت انکار ناپذیر این است که ملت ایران با همین روحیه در مقابل ابرقدرت‌ها – که جداً تصمیم داشتند این ملت را از پا در بیاورند – ایستاد و پیروز شد و ابرقدرت‌ها ناکام ماندند.
ساده اندیشی است که فکر کنیم دشمن با ناکام شدن در این مرحله دست بر می دارد، کما این که ما امروز تبلیغات را می بینیم. امروز در مرحله ی تبلیغات و مرحله ی توطئه‌های سیاسی، هر چه می توانند علیه جمهوری اسلامی فشار می آورند، چون این ملت بحمدالله در مراحل گوناگون از آب و گِل بیرون آمده و به رشد و بالندگی رسیده است.