یکی از وقایع شاید مهم در زمان جنگ ۸ ساله تحمیلی، حمله هوایی ارتش عراق به ناو محافظ یو اس اس استارک نیروی دریایی آمریکا در اواخر دوران جنگ تحمیلی (سال ۱۳۶۶) در منطقه خلیج فارس است. حادثه ای که شاید خیلی برای مخاطبین ایرانی آشنا نباشد و بر اساس ادعایی که اخیرا توسط یک نویسنده آمریکایی مطرح شده است، به نظر دارای زوایای پنهان زیادی است.
تام کوپر، از جمله نام های آشنا برای علاقمندان به تاریخ هوانوردی ایران، خصوصا تاریخ جنگ هشت ساله است. او شاید از جمله معدود نویسندگانی است که به جنگ ایران و عراق در آسمان به صورت تخصصی پرداخته و چند کتاب نیز تا به امروز در این خصوص به رشته تحریر درآورده است؛ هرچند در نوشته های وی، مطالب بدون مستند و بعضا اغراق آمیز یا مغرضانه است.
او در مقاله ای جدید به حادثه حمله نیروی هوایی عراق به ناو آمریکایی پرداخته و ادعاهای جالبی را درباره این حمله مطرح کرده است. او در نهایت معتقد است بر خلاف ادعای معمول، این حمله نه توسط یک جنگنده میراژ اف ۱ بلکه توسط یک هواپیمای “جت تجاری فالکن” صورت گرفته است. آنچه در پی میاد ترجمه صرف نوشته های این نویسنده در وب سایت تحلیلی warisboring.com است.
شرح کلی ماجرا
در هفدهم ماه می سال ۱۹۸۷ میلادی، ناو محافظ آمریکایی “یو اس اس استارک” در حال گشت در مرکز خلیج فارس در حدود سه کیلومتر دورتر از محل جنگی اعلام شده توسط عراق در اطراف سواحل ایران بود. در حدود ساعت ۱۰ شب به وقت محلی، این ناو آمریکایی از طرف آنچه یک جنگنده نیروی هوایی عراق بود مورد حمله قرار گرفت. رادارها در ناو آمریکایی هواپیمای در حال نزدیک شدن را تعقیب کردند و کاپیتان گلن آر. بریندل به مسئول بی سیم دستور داد تا به خلبان اخطار کرده و از او بخواهند که خودش را معرفی کند.
طرف عراقی پاسخ نداد و به جای آن، به فاصله ۳۵ کیلومتری ناو رسیده و ۲ موشک ضد کشتی AM.39 اگزوست را شلیک کرد. رادارهای ناو استارک نتوانستند موشک های در حال نزدیک شدن را شناسایی کنند و خدمه هم بسیار دیر متوجه شده و زمانی اطلاع یافتند که کشتی در آستانه مورد اصابت قرار گرفتن بود.
این موشک ها در مسیر خود در ارتفاع ۳ متری از سطح آب، با رادارهای فعال خود به سمت بخشی از کشتی که بیشترین سطح مقطع رادار را دارد هدف رفتند.
موشک اول مستقیما به زیر پل فرماندهی نفوذ کرد. این موشک منفجر نشد اما سوخت استفاده نشده این موشک مشتعل شده و آتش ادامه داری را آغاز کرد. دومین موشک نیز تقریبا در همان نقطه به کشتی برخورد کرده و منفجر شد. این انفجار سوراخی به اندازه ۳ در ۴٫۶ متر در بدنه کشتی ایجاد کرد.
ناو آمریکایی یو اس اس استارک بعد از هدف قرار گرفتن توسط عراق
در مجموع، این دو موشک آسیب شدیدی را به شناور آمریکایی وارد کرده و آتش سوزی بزرگی را ایجاد کردند که ۲۴ ساعت ادامه داشت. به منظور جلوگیری از غرق شدن کشتی، کاپیتان بریندل دستور داد تا بخش راست کشتی را پر از آب کنند تا از زیر آب رفتن سوراخ در سمت چپ جلوگیری شده و آن را بالای سطح آب نگاه دارند.
نمایی از آسیب وارد شده با ناو یو اس اس استارک
با کمک ناوشکن های یو اس اس وادل و یو اس اس کانیگهام، این ناو توانست روز بعد خود را به بندر منامه در بحرین برساند. شناور پشتیبانی یو اس اس آکادیا به صورت موقت تعمیراتی را بر روی این شناور انجام داد.
تلفات آمریکا در حمله به ناو استارک
بر اساس آمارها، ۲۹ نفر از پرسنل نیروی دریایی آمریکا در انفجار و آتش اولیه جان باختند که دو نفر از آنها در دریا گم شدند. همچنین ۸ نفر به دلیل شدت جراحات کشته شده و ۲۱ تن نیز مجروح شدند. گروه تحقیقاتی نیروی دریایی آمریکا، کاپیتان بریندل را از فرماندهی خلع و توصیه کرد تا او را به دادگاه نظامی بفرستند. در نهایت او مجازات غیر قضایی شده و زودتر از موعد بازنشسته شد.
اما اینکه چطور حادثه حمله هواپیمای عراقی به ناو استارک رخ داد و انگیزه و دستورات خلبان چه بوده است، از آن زمان به بعد نامشخص مانده است.
ارتش عراق اعلام کرد که این کشتی در راه وارد شدن به منطقه جنگی اعلام شده بود اما در هر حال بعدا از این حرکت عذرخواهی کرد. دولت عراق اعلام کرد که خلبان، ناو استراک را با یک تانکر ایرانی اشتباه گرفته است. البته در اتفاقی جالب و بر خلاف خوی مهاجمانه همیشگی، آمریکایی ها اگرچه این ادعای عراق را قبول نداشتند، اقدام تقابل نظامی انجام نداده، عذرخواهی عراق را پذیرفتند و در حرکتی قابل تامل، به جای آن ایرانی ها را متهم کرد. همچنین با وجود قول صدام حسین برای دسترسی به خلبان حمله کننده، تلاش های رسمی برای ملاقات و مصاحبه با اون به جایی نرسید.
در عین حال، برخی از منابع رده بالای نظامی آمریکایی خلبان مورد نظر را بی تجربه توصیف کردند. این مسئله در کنار برخی شایعات بی اساس درباره نقشه پروازی نامشخص، باعث تقویت توضیح رسمی بغداد شد که این حمله یک اشتباه بوده است.
تولد یک ایده
در ادامه تحلیل ها در آن زمان بحث رازآلود نوع هواپیمای حمله کننده مطرح شد چراکه سازمان های اطلاعاتی آمریکا متقاعد شده بودند که یک فروند میراژ F-1EQ عراقی که با دو تیر موشک اگزوست مسلح شده باشد، کند شده و به سختی پرواز می کند و همین موضوع، ابهاماتی را ایجاد کرد.
به اعتقاد تام کوپر، زنجیره حوادثی که منجر به حمله به ناو استارک شد در اوایل سال ۱۹۸۶ میلادی آغاز شد. به دنبال یک رشته از حملات نیروی هوایی عراق به ترمینال اصلی صادرات نفت ایران در جزیره خارک، ایرانی ها تصمیم گرفتند سیستم صادرات نفت خود را تغییر دهند. به جای اینکه تانکرهای اجاره شده توسط خارجی ها خودشان را در معرض حملات هوایی عراق قرار بدهند، ایرانی ها تعدادی تانکر نفتکش را در بازار بین المللی اجاره کرده و با استفاده از آنها نفت را به جزایر سیری در بخش پایین تری از خلیج فارس منتقل کردند.
یک کارشناس فرانسوی درباره توضیح درباره موشک اگزوست به نیروی فنی ارتش عراق
این ترتیب جدید به نظر مزایای زیادی داشت. سیری در حدود ۷۵۰ کیلومتر از نزدیک ترین پایگاه هوایی عراق فاصله داشته و دور از دسترس عراقی ها محسوب می شد. در عین حال، خدمه مورد استفاده برای این نفتکش های جدید نیز در بحث جهت یابی در آبهای خطرناک اطرف خارک و مبارزه با آتش سوزی و اثرات حمله موشکی نیز به خوبی تعلیم دیده بودند.
جنگنده میراژ اف ۱ نیروی هوایی عراق
“در نهایت تهران انتظار داشت که این کشتی ها به شکل بهتری توسط جنگنده های نیروی هوایی ارتش و شناورهای نیروی دریایی ارتش این کشور حفاظت شود. تصمیم ایرانی ها باعث غافلگیری عراقی ها شد. اطلاعات نظامی این کشور متوجه افزایش صادرات نفت ایران شد و چندین هفته طول کشید تا به علت آن پی ببرد. زمانی که اطلاعات جدید درباره ترمینال جدید صادراتی در سیری واصل شد، نیروی هوایی عراق تصمیم به حمله گرفت. اما گفتن این حرف راحتر از عمل به آن بود. برای از کار انداختن این ترمینال خلبانان نیاز به ذهنیت از آنچه به آن هدف می روند، داشتند. “
این کارشناس غربی در ادامه تحلیل خود نوشته است: با این حال هیچ کس در عراق نمی دانست سیری چه شکل است یا چه شکلی از ترمینال یا دفاع هوایی در آنجا انتظار آنها را می کشد. بیش از این، نیروی هوایی ایران نیز به این نتیجه رسیده بود که حتی هواپیمای شناسایی میگ ۲۵ آر بی نیروی هوایی عراق نیز به این جزایر نخواهد رسید. تلاش برای شناسایی یا حمله به جزایر با میراژ اف ۱ عملی ریسکی بود. ممکن بود سر مهمی را برملا کند که نیروی هوایی عراق میراژ های مدل F-1EQ-4 و EQ-5 خود را با سامانه سوختگیری هوا به هوا مجهز کرده است.
و فالکون وارد می شود …
به اعتقاد این نویسنده، در میانه های بحث درباره این موضوع در ستاد فرماندهی نیروی هوایی عراق، سرویس اطلاعاتی این کشور درباره این طرح اطلاع کسب کرد. سه افسر اطلاعاتی عراق به ستاد فرماندهی این نیرو وارد شده و درخواست ملاقات با فرمانده نیروی هوایی عراق، ژنرال حامد شعبان را کردند. آنها پیشنهادی را مطرح کردند که او نتوانست رد کند. سرویس اطلاعاتی عراق یک فروند جت تجاری فالکون ۵۰ ساخت داسو فرانسه را در نقش حمل و نقل VIP در اختیار داشت که توسط پرسنل خود این سازمان پرواز داده می شد.
هواپیمای فالکن ۵۰ خطوط هوایی عراق
فکر آنها این بود که دوربین های قوی شناسایی بر روی این هواپیما نصب شده و یک پرواز مخفی بر فراز جزیره سیری در پوشش یک پرواز عادی تجاری در کوریدور بین المللی انجام شود.
ژنرال شعبان این نظر را پذیرفت و پرنده مورد نظر با شماره سریال ۱۲۲ در حالی که آرم خطوط هوایی عراق را بر روی خود داشته و با شناسه بی سیم YI-ALE از امان، پایتخت اردن به پرواز درآمد و در حالی که دو خدمه معمول خود به همراه سه خلبان با تجربه میراژ را که به شکل تجار ثروتمند عرب درآمده بودند را با خود داشت به سمت بمبئی در هندوستان حرکت کرد. در این مسیر این هواپیما از حدود ۳۰ کیلومتری غرب سیری عبور کرده و یکی از عراقی ها موفق شد با استفاده از یک دوربین دستی مجهز به لنز قوی تصاویری را از این جزیره تهیه کند. روز بعد نیز در مسیر برگشت به امان نیز همین روند تکرار شد.
یک دستور فوری دیگر
تصاویر تهیه شده باعث شد تا خلبانان میراژ اسکادران شماره ۸۱ حمله موفقی را به سیری در ۱۲ آگوست ۱۹۸۶ انجام دهند. بیش از این این حمله تفکرات جدیدی را در ذهن فرماندهان رده بالای عراقی ایجاد کرد. این ایده استفاده جت تجاری ارتقاء یافته برای رسیدن به عمق خلیج فارس در مناطقی که رهگیرهای ایرانی حضور نداشتند، بود. از طرفی عراقی ها انتظار داشتند این جت بزرگ توان حمل دو فروند موشک اگزوست را داشته باشد تا بتوانند ضربه قوی تری را به ابرنفتکش هایی که در ترمینال های ایرانی نفت گیری می کنند وارد کند. این مسئله برای طراحان عراقی بسیار مهم بود، زیرا در آن زمان میراژهای مدل EQ-5 در اختیار عراق، تنها توان حمل یک موشک اگزوست را داشتند.
مدل هوا پرتاب موشک اگزوست
تام کوپر با اشاره به توانمندی های نیروهای مسلح کشورمان می نویسد: تجارب استفاده عراقی ها از موشک اگزوست بر علیه تانکرها در فاصله سال های ۱۹۸۰ تا ۱۹۸۶ نشان داده بود که کشتی های بزرگ در برابر این موشک نه فقط از توان بالای مقاومت برخوردارند – تنها چهار کشتی تجاری در ۸ سال جنگ ایران و عراق با این موشک غرق شد – بلکه تعداد زیادی از موشک های اگزوست یا توسط اقدامات متقابل ایرانی ها منحرف شده، یا به دلیل نقص فنی از کار افتاده یا حتی وقتی به هدف برخورد می کردند منفجر نمی شدند.
عراقی ها با اعلام اینکه به یک هواپیما برای آموزش خدمه جنگنده میراژ EQ-5 خود نیاز دارند از شرکت فرانسوی تالاس که مقاطعه کار اصلی عراق درباره سفارش های مربوط به میراژهای این کشور بود، خواستند تا هواپیمای فالکن ۵۰ مورد نظر را با سامانه راداری و تسلیحاتی میراژ مجهز کند.
بگذار پرنده پرواز کند
تام کوپر با اشاره به کمک همیشگی فرانسه به ارتش عراق برای تداوم حملات به ایران، خاطرنشان کرده است: فرانسوی ها که همیشه مشتاق بودند تا نیازهای یکی از مشتریان اصلی سلاح هایشان را راضی کنند به سرعت دست به کار شدند. تا ژانویه ۱۹۸۷ تمام کارهای مربوط به تغییر هواپیما آماده شده بود. تست های اولیه پروازی توسط خلبانان عراقی، تعدادی مشکل را نشان داد که به سرعت توسط فرانسوی ها حل شده و این هواپیما نهایتا در ۹ فوریه سال ۱۹۸۷ میلادی از طریف مسیر پروازی ایتالیا، یونان و ترکیه به عراق رسید.
در بین خلبانان اسکادران ۸۱ که جنگنده های میراژ اف ۱ مدل EQ-5 مسلح به موشک اگزوست را به پرواز در می آوردند این هواپیمای فالکن ۵۰ به “سوزانا” معروف شد.
به دنبال پروازهای بیشتر آموزشی در عراق، سوزانا برای آزمایش اصلی خود یعنی اولین سورتی پرواز رزمی، آماده شد. اوایل روز ۱۷ می ۱۹۸۷ میلادی یکی از خلبانان اسکادران ۸۱ که ما به دلایل امنیتی و راحتی او در عراق فعلی “سرگرد محمد” خطاب می کنیم این هواپیما را به پایگاه هوایی وحدا در ۴۵ کیلومتری جنوب شرق بصره منتقل کرد. در آن پایگاه این هواپیما به دو فروند موشک اگزوست مجهز شد.
هواپیمای سوزانا در عراق – به دماغه خاص هواپیما دقت کنید
زمانی که هواپیما آماده شد، خدمه برای دریافت دستورات صبری طولانی را آغاز کردند. مدت کوتاهی بعد از نیمه شب فرماندهی این پایگاه پیام رمزی به این عنوان که “بگذارید پرنده پرواز کند” را دریافت کردند که به خدمه این هواپیما اجازه پرواز عملیاتی بر فراز خلیج فارس به مانند خلبانان میراژ را می داد.
این نویسنده غربی اضافه کرده است که “سرگرد محمد که در تاریکی مطلق پرواز را آغاز کرد، مسیر معمول خلبانان عراقی به نام “خیابان میراژ” را که منطقه ای بین خط ساحلی کویت و عربستان تا شمال بحرین بوده را طی کرده و سپس با یک چرخش ۹۰ درجه به سمت ایران چرخید. با نزدیک شدن به منطقه ویژه که توسط عراق اعلام شده بود، سرگرد محمد رادار خود را به منظور جستجو برای اهداف سطحی بزرگ فعال کرد. نقطه ای بر روی صفحه رادار اون مشخص شد که وی بر اساس تجربه می توانست آن را یک شناور در نزدیکی منطقه ورود ممنوع اعلام کند که قصد ورود به آن ناحیه را دارد.”
محمد اینطور نتیجه گرفت که ناخدای کشتی در حال یک حرکت هوشمندانه با حرکت در نزدیکی منطقه ممنوع بوده تا از حمله در امان بماند. این مسئله ای بود که به او اجازه درگیری داد. موشک ها آماده بوده و اطلاعات لازم را از رادار و سامانه تسلیحاتی سوزانا دریافت کرده بودند. محمد دکمه قرمز را فشار داده و جدا شدن موشک های سنگین از زیر بال و صدای فعال شدن موتورها را حس کرد.
نور روشنی در برابر هواپیما او روشن شد و به سمت هدف حرکت کرد. محمد تا اینجا یک خلبان با تجربه با حدود هزار ساعت سابقه پرواز رزمی که بیشتر آن در میراژ بود به حساب می آمد. وی بیش از این بارها موشک اگزوست را در نبرد شلیک کرده و این کار را در شب نیز انجام داده بود و این ماموریت نیز آنچنان متفاوت از باقی آنها نبود.
آن چیز که درباره این ماموریت متفاوت بود این مسئله بود که سوزانا ۲ موشک حمل می گرد. محمد بعد از شلیک موشک دوم یک گردش تند به سمت چپ کرده و با پیش گرفتن سمت شمال به طرف پایگاه وحدا رفت.
تام کوپر در ادامه با تلاش برای کمرنگ کردن بخش هایی از این ماجرای مهم، نوشته است: سرگرد محمد نمی دانست که دو موشک به سمت یک ناو آمریکایی شلیک کرده است. وی همچنین نمی دانست که پرواز او به وسیله یک فروند هواپیمای آواکس مدل E-3A نیروی هوایی آمریکا که در حال پرواز بر فراز عربستان سعودی بود، دنبال شده و به محض اطلاع از حمله به استارک، از دو جنگنده اف ۱۵ عربستانی خواستند که این هواپیما را مجبور به فرود کنند. سعودی ها این درخواست را نپذیرفتند!
در حالی که محمد خدمت موفقی را در نیروی هوایی عراق ادامه می داد سوزانا هرگز پرواز رزمی را دوباره تجربه نکرد. عراقی ها مشکوک بودند که آمریکایی ها از این قضیه اطلاع داشتند که این هواپیمای تجاری بود که شناور نظامی آمریکا را هدف قرار داده و باعث مرگ ۳۷ نظامی آمریکایی شد و آمریکا به دلیل تفاوت این ماجرا با اعلام رسمی وزارت خارجه عراق، هیچ وقت وجود این هواپیما را تایید نکرد.
نکته جالبی که این نویسنده غربی در ادامه گزارش خود به آن اشاره کرده است آن است که میراژهای مدل EQ-6 با توان حمل همزمان دو موشک اگزوست، بعد از این حادثه به عراق تحویل شده اند و یک سال بعد، فالکن ۵۰ داستان ما ارتقاء بیشتری پیدا کرد که بر اساس آن یک مخزن سوخت در داخل کابین نصب شده و قابلیت حمل محموله زیر بدنه آن نیز اضافه شد. بعد از آن، توان حمل رادارهای کناره نگر ساخت فرانسه نیز به این هواپیما اضافه شده که این رادار و هواپیماهای میراژ EQ-6 یک سال بعد در ۱۹۸۸ به عراق تحویل شد. این ارتقاء ها باعث شد که این هواپیما توان پرواز شناسایی و تهاجمی به شرق مدیترانه را از پایگاه های هوایی عراق پیدا کند اما در هر حال خدمه گردان ۸۱ هرگز چنین ماموریتی را انجام نداند.
تام کوپر در پایان نکته مهمی را به طور خلاصه اشاره کرده است که تاکنون مورد توجه جدی قرار نگرفته و صحت آن نیز اثبات نشده. وی می نویسد: “در سال ۱۹۹۱ و در جریان عملیات طوفان صحرا، نیروی هوایی عراق تصمیم گرفت برای حفظ این هواپیمای باارزش، آن را به ایران بفرستد. سوزانا به ایران پرواز کرد و از آن زمان به بعد دیگر کسی این هواپیما را ندیده است …”