با توجه به اینکه وجود تامکتها بر پهنه
اسمان شاخاب پارس بسیار سرنوشت ساز بود , نیروی هوایی تصمیم گرفت چند
فروند F4Eتیپ32 شکاری رابرای سدکردن راه عراقیان , راهی تبریز کند.
یکی از خلبانان فانتوم گردان 12 شکاری تهران,یکی از گمارشهای گشت هوایی خود را که رویارویی با یک فروند TU-22و تجربه دردسرهای بسیار در برابر با این پرنده پر قدرت وبا تکنیک وکارا بود را بیان می کند؛
«در روز 24 اسفند1362,پس پیروزی در ازاد سازی جزیره های نفتی مجنون عراق در گمارش خیبر بود
که یک دسته 5 فروندی از پرندگان بسیار تند عراقی بوسیله یک فروند تامکت
که موشکهای هوا به هوا روی ان سوار نبود وبه عنوان رادار پرنده در برزن
هوایی در حال گمارش بود,شناسایی گردید.
برزنی که تامکت,دشمنان را ردیابی کرده بود در واقع برزن وجود تامکت و در 44
کیلومتری خاور شهر قزوین بود.این تامکت به همراه دو فروند دیگر گردان 73
شکاری برای انجام ازمایش جنگ افزار وسامانه ها وهمچنین اموزش خلبانان در
مهراباد جایگیری شده بود.
در انروز ,تامکت نامبرده برای ازمایش سامانه راداری خود که بتازگی مورد
تعمییر سراسری قرار گرفته بود به باختر تهران امده وبطور کاملن تصادفی در
زمان ومکان درست قرار گرفته بود 5فروند پرنده عراقی ,با بکارگیری
رادارAWG-9تامکت به عنوان 4 فروند TU-22که با سقف پرواز نزدیک 12000متر
وتندی پیمایش زیاد در حالیکه یک فروند TU-16 باجر را با سقف پرواز 13500متری را در پشت سر خود داشتند,شناسایی کرد.
پس از ان تندی اژیر خطر واسکرامبل وضعیت اورژانسی در پایگاه یکم شکاری نواخته شد.
وما با دو فروند F-4E اماده (الرت)تندی باند پرواز را بسوی پرندگان رخنه گر بدرون اسمان ایران را ترک کردیم.
همزمان با توجه به تعدد بمب افکنهای عراقی که با تندی زیاد به تهران نزدیک
می شدند,4 فروند فانتوم دیگر هم برای رهگیری اماده پرواز شدند.بااعلام
اژیرقرمزدرشهرتهران,سایتهای پدافند موشکی تهران هم,به اماده باش سد در سد
درامدند.
در این زمان ,شانس به کمک ما امد وخلبانان TU-22در شناسایی درست
سیگنالهای دریافتی از رادار تامکت هیچ شکی بخود راه ندادند.بنابراین حرکت
یکراست به اسمان تهران و ورود به حلقه پدافند هوایی پایتخت را رها کرده و
روش دیگری که تا انزمان از اغاز جنگ, ما ندیده بودم روی اوردند.
من به عنوان رهبر دسته پروازی با گرفتن پی در پی سمت وسقف پرواز انان از
رادار زمینی ,به همراه شماره 2 بسوی دسته بمب افکنها روانه بودیم.از زمان
برخاست احساس بسیار قشنگی داشتم,چون کمینه ان این بود که بمب افکنهای
عراقی را از نزدیک می دیدم ومی دانستم که عراقی ها با این یورش پر
تعداد,بهای سنگینی را خواهند پرداخت.
برای نخستین بار بود که ما در حالیکه از پله های فانتوم بالا می رفتیم که
اگاهی درستی از تعداد,مدل وجایی که رخنه گران عراقی را شناسایی کرده بودند
را نداشتیم. با تمام اینها,من از پرواز گشت ودرگیری با این پرنده های
عراقی به دو شوند حس خوبی داشتم؛
نخست اینکه ما با دسته بزرگی از بمب افکنهای دشمن روبرو بودیم ودوم انکه ما
با اگاهی از چگونگی ارایش دشمن,ما نمی دانستیم که چرا یک پرنده کندی چون
باجر TU-16 پشت سر یک دسته از بمب افکنهای بسیار تند TU-22 روان است.
دسته های پروازی بمب افکنهای TU-22 عراقی هرگز به این اندازه در اسمان
ایران دیده نشده بود.همواره ما عادت داشتیم گزارش یورش یک یا دو فروند ودر
برخی از موارد خیلی کم 3 فروند بمب افکن را دریافت کنیم.
من نخست گمان داشتم TU-16 درنقش رهیاب برای دستهTU-22 کار می کند,اماباگزارش رادار اگاه شدم که باجر دنباله رو دسته پروازی TU-22 است.
پس از گزارش افسر رادار,این گمان که شاید TU-16 بعنوان تانکر برای TU-22
وارد اسمان ما شده ودر پی این دسته پرواز روان است به ذهنم رسید وانرا با
شماره 2درمیان گذاشتم که وی نیز با من در سوخترسان بودن باجر هم رای بود.اندکی نگذشته بود که ماهر دو به این گمان نادرست پی بردیم.
به تندی برای پیکار با بمب افکنهای عراقی ,با استفاده از موشک اسپارو با
کابین پشتی دست بکار شدیم تا روی فرمانده ورهبر دسته پروازی TU-22 قفل
راداری را انجام دهیم.اما با حرکتی که در دسته پروازی دشمن ایجاد شد تمام
امید ما برای قفل موشک یکباره بر باد رفت.دو فروند TU-22جلویی با
دریافت هشدار سامانه های پدافندی پرنده شان مبنی بر گرفتن حالت یورشی ما
بر ضد انها,تندی سقف پرواز خود را افزایش داده واز دو فروند پشت سر جدا
شدند.
نخست گمان کردم انها با این افزایش سقف پرواز هدف استیلا بر ما را با سقف
پروازی بالاتر و رهگیری پرواز ما را دارند اما زمانی که هردو بلایندر
جلویی,یکی به چپ ویکی به راست گردش تند 180 درجه ایی را انجام دادند وسمت
عراق را در پیش گرفتند برای هر چهار نفر ما روشن شد که دسته پروازی
ازگمارشش پشیمان شده,امابازهم درزمان کوتاهی,به نرسپان گمان خود پی بردیم!
همچنان که من با خلبان فانتوم شماره 2برای بکارگیری تاکتیک درست برای
رویارویی وپیکار با هر نیرنگ دشمن گفتمان داشتیم,کابین پشتی گزارش داد که 3
فروند بمب افکن دیگر با همان تندی پیمایش وسقف پرواز پیشین وسمت
پروازشان در راستای حرکت خود به تهران روانه بودند.
عراقیها باجدا کردن پرنده ها بدستور رهبر دسته,انجام گمارش رهگیری رابرای
ما سخت تر کرده بودند و شرایط بدی برای ما درست شده بود؛اندکی گذشت این
شرایط بد به شرایطی وخیم تر بدل شد!
تمام 5فروند بمب افکن عراقی بسان جن از رادار ما نا پدید شدند!
مغزم قفل کرده بود که چکار باید کنم.شرایط زمانی بدتر شد که پی بردم بغیر
از کار افتادن سامانه های راداری جنگنده هایمان بوسیله پادکارهای
الکترونیکی سامانه ECM شگفت انگیز بلایندرهای عراقی امکان ایجاد
ارتباط رادیویی بین من وشماره2 وحتا با رادار زمینی هم از بین رفت.هر چه من
برای ایجاد ارتباط با رادار برای گرفتن دستور تلاش می کردم , سدای
پارازیت وزوز مانندی را در گوشی خود می شنیدم.
پس از این پرواز ودر زمان انجام توجیه پس از پایان گمارش بود که تازه
دانستیم ,دو فروند بلایندر جلویی که سقف پرواز خود را افزایش داد وسپس گردش
بسوی عراق را اغاز کرده بودند,پیش از انجام گردش بار بزرگی از باریکه را
در جلوی راه پروازی بلایندر ها وباجر پشت سر رها کردند که من گمان دارم تمام سیلو های بمب درونی ان دو فروند TU-22 از باریکه پر بود که شوند ان اختلال دهشتناک در رادار جنگنده های ما بود.
دران لحظه های پروازما نه تنها ازخالی شدن ابربزرگی ازباریکه درروبروی خود
بیخبر بودیم , همچنین نمی دانستیم که (کمینه)یک فروند از بمب افکنهای
دشمن به سامانه جمینگ که براستی از کاربر کارکشته واستادی بهرمند بود
برخورداربود.
البته انجام جنگ الکترونیک ورویارویی با باریکه که بوسیله بمب افکنهای
عراقی بر ضد ما بکار گرفته میشد مورد تازه ایی برای ما نبود اما براستی این
یکی خیلی قدرتمند وکارساز بود.ما می دانستیم بلایندر در پشت مخزن قرار گیری ارابه هایش ,دارای سامانه های پخش باریکه وشراره وهمچنین دوربین رخشاره برداری بمباران است.
با توجه به از بین رفتن موقت,هر گونه ارتباط رادیویی ,من بشماره2 با دست
نشان دادم که با من بسوی ابر باریکه رها شده,پرواز کرده وسامانه جنگ افزار
را به موشک گرماجو تغییر دهد.
هر دو به اندازه مناسب بنزین وموشک فروسرخ داشتیم .اگر می توانستیم به
رهیابی درست بسوی بمب افکنها دستیابیم ,با موشکهای فروسرخ که باریکه اثری
در کاربری ان ندارد,می توانستیم برای دسته پروازی بمب افکنها دردسر ساز
شویم.
در ان دم هشت چشم توانا تنها امید ما برای پیدا کردن دشمن که دم به دم به
زمان وبرزن بمباران درتهران نزدیک می شدند ,بود.همچنانکه ما به برزنی که
گمان می کردیم بمب افکنهای عراقی را انجا ببینیم,نزدیک می شدیم و بالای سر
خود را جستجو می کردیم وبی خبر از همه جا ,نمی دانستیم که این روباه های
نیرنگ باز,تندی وسقف پرواز خود را کاهش داده اند!
همزمان بمب افکن TU-16 باافزایش تندی پیمایش,سقف پروازی خود را کمی
افزایش داد که در ان حالت برای ما روشن شد,سامانه های اخلال مکالمات
وکارشناسان زبر دست ان,در همین باجر هستند.
بلایندر ها با بدست اوردن درنگی که این همI تاکتیک فریب کارانه برایشان مهیا ساخته بود,تندی دو موشک هوا به زمین AS-4را بسوی تهران شلیک کردند,واین در حالی بود که سقف پروازی انها زیر200متر(600پا)بود!
بلایندرها برای انجام طرح پروازی خود بدون درنگ سقف پروازی خود رازیاد نموده,وهردو بمب افکن,گردش برای بازگشت به عراق را پیش گرفتند.
تنها پرنده بجا مانده باجر بود که بشکل شگفت اوری همچنان بسوی تهران روانه بود!!
این ادامه مسیر باجر بسوی تهران نیز در ادامه روشی بود که این دو بمب افکن باید در اجرای ان دو فروند موشک AS-4را که حالا به سقف پروازی بالایی رسیدند,با دادن مسیر درست هدف درتهران در بخش میانی حرکت موشک, AS-4ها را تا زمان پویا شدن سامانه رهیابی درونی که در بخش پایانی حرکت بسوی هدف,پایگاه یکم شکاری تهران پویا میشد,همراهی می کرد.
این همراهی باجر عراقی تا 30 کیلومتری باختر تهران ادامه پیدا کرده وباجر با نشان دادن هدف به موشکها ناپدید شد!!
یکباره اسمان از پادکارهای راداری واخلال های رادیویی خالی شد.زمانی که
رادارهای بکار افتاد وهمچنین توانستیم ارتباط رادیویی پیدا کنیم,دانستیم که
دو هدف با بیشینه تندی پیمایش با سقف پروازی زیاد در حال شیرجه بسوی
زمین هستند.
هر دو موشک با برخورد به تاسیسات پایگاه وباند وانفجار سرجنگی بزرگ خود
اسیب بزرگی رسانیدند وناگفته نماند این یورش از پیش طراحی شده وخوب بمراتب
اثرات اسیب روحی روانی بیشتری برروی مردم داشت تا از بین بردن تاسیسات
پایگاه!
اگرچه حالا ما نمای روشنی از یک بمب افکن عراقی در صفحه رادار خود داشتیم
,اما سوختی برای رهگیری ان نداشتیم وما ناگزیر به بازگشت به پایگاه
مهراباد بودیم.
برگرفته از مقاله :ماجرای یک کانوپی
بن پایه:ماهنامه صنایع هوایی
۹۱/۰۹/۱۴
۰
۰
مصطفی نداف