به بهانه سالگرد آغاز جنگ هشت ساله
جنگ تحمیلی رژیم عراق علیه ایران در 31
شهریور 1359، طولانیترین جنگ در منطقه خاورمیانه پس از جنگهای صـلیبی به
شمار می رود. این جنـــگ که قرار بود بر اساس محاسبات عراق، ظرف 3 الی چند
هفته به اهداف مورد نظر خود برسد، بیش از 96 ماه بهطول انجامید که این
مدت، بهتنهایی 27 بار طولانیتر از تمامی جنگهای میان اعراب و اسرائیل
است.
شرایط بد ارتش و هجوم دشمن هجوم
سراسری ارتشِ کاملاً آمادۀ عراق به میهن عزیزمان در شهریور ماه 1359 ه. ش،
زمانی انجام شد که ارتش جمهوری اسلامی ایران در شرایط سخت و نامناسبی قرار
داشت. آن زمان ارتش تنها نیروی نظامیِ سازمان یافته و با دانش نظامی بالا و
تجهیزات مناسب بود که انتظارمی رفت بتواند از مردم و میهن دفاع کند، در آن
برهه سپاه پاسداران انقلاب اسلامی، نهادی نوپا بود و مجموعۀ قوای انتظامی
به ویژه ژاندارمری که در مرزها مستقر بود، توان رزمی و تجهیزات مناسبی برای
دفاع در برابر حملات سنگین دشمن نداشتند. ارتش که با فرمان بنیانگذار
جمهوری اسلامی در 28 فروردین ماه 1358 از توطئه بدخواهان و کوته فکران مبنی
بر «انحلال» آن رسته بود، با از دست دادن شمار زیادی از فرماندهان ارشد
خود در جریان تصفیه انقلابی ارتش، اخراج 40 هزار مستشار نظامی خارجی که به
طور عمده آمریکایی بودند و در همه امور نقش کلیدی داشتند، لغو قراردادهای
خرید تجهیزات نظامی و ادوات مدرنِ جنگیِ در حال تحویل، کاهش یافتن کارکنان
پایور ثابت نظامی در رده های مختلف به دلیل توقّف استخدام، کاهش مدت خدمت
وظیفۀ عمومی از ۲ سال به یک سال، انحلال پاره ای از بخش ها و واحدهای
نظامی، متوقّف شدن طرح احداث بعضی پایگاه های نظامی و ... تا حدّ قابل
توجهی تضعیف شده و به شدّت درگیر غائله ضدانقلاب بود.
نیروی زمینی ارتش که استعداد آن از حدود
285 هزار نفر به حدود 150 هزار نفر و قدرت عملیاتی آن به 4 لشگر با آمادگی
رزمی پایین کاهش یافته بود، عملاً با دوسوم توان و استعداد خود در غائله
کردستان و آذربایجان غربی درگیربود.
افزایش نیروی انسانی در ارتش عراق در
مقابل، ارتش عراق با تبلیغات سرسام آوری به افزایش روحیۀ خصومت و ایجاد
کینه در مردم و نظامیان خود نسبت به ایران اقدام کرد و با خرید تجهیزات
مدرن نظامی، احداث پایگاه های جدید در مرز، احضار متولدان 1955 و 1956 به
خدمت و فراخوانی نیروی ذخیرۀ ارتش، استعداد یگانهای خود را فوق العاده
گسترش داد. صدام که تا 31 شهریورماه 1359، 636 مورد تجاوز زمینی، هوایی،
بمباران، غارت احشام مرزنشینان و ... را در خاک میهن عزیزمان انجام داده
بود و در بیست وششم همان ماه با لغو یک جانبۀ قرارداد مرزی وحسن همجواری
1975 الجزایر در مقابل دیدگان مجامع بین المللی، زمینه را برای آغاز جنگی
تمام عیار علیه ایران اسلامی آماده کرده بود، با حملۀ 31 شهریورماه جبهه ای
به طول 1352 کیلومتر را از جنوب شرقی آبادان تا شمال قصر شیرین تشکیل داد و
بیش از 14 هزار کیلومترمربع از خاک کشورمان را اشغال کرد.
در اطلاعیه شورای فرماندهی عراق در اولین
روز حمله این کشور به ایران آمده است: « ... اگر راهکنش نظامی و امنیت
ارتش عراق ایجاب کند که در سرزمینهای اشغالی بمانیم، آن را تحت اشغال
قرار خواهیم داد.» همچنین، صدام معاهده ۱۹۷۵ الجزایر را پاره و آن را
یکطرفه ملغی اعلام کرد1. دراینحال، سخنگوی رژیم عراق سه شرط را برای
پایان دادن به جنگ اعلام کرد:
1- احترام ایران به حاکمیت عراق در محدوده خاک ایران
2- شناسایی حقوق قانونی عراق بر شطالعرب [اروندرود]
3- بازپس دادن جزایر سه گانه تنب کوچک، تنب بزرگ و ابوموسی
عراق همچنین میانجیگری کشورهای عربی را برای پایان دادن به جنگ، به شدت رد کرد.
صدام در قامت یک نظامی
چند روز بعد، صدام در نامهای که به
تاریخ ۴ مهر ۱۳۵۹ به دبیر کل وقت سازمان ملل متحد نوشت، ادعا کرد که
عملیات نظامی ارتش عراق که از تاریخ ۳۱ شهریور ۱۳۵۹ به اجرا درآمده، «دفاع
پیشگیری» برای دفاع از منافع حیاتی عراق بوده است. در حالی که طبق بند ۵
قطعنامه شماره ۲۳۱۴ مجمع عمومی سازمان ملل متحد مصوبه ۱۲ آوریل ۱۹۷۴، «هیچ
نوع دلیلی دارای هر ماهیتی که باشد، اعم از سیاسی، اقتصادی، نظامی و یا
غیره نمیتواند مجوزی برای تجاوز باشد».
آغاز حمله
نیروی هوایی عراق در بعدازظهر روز ۳۱ شهریور ۱۳۵۹ به پایگاههای نیروی هوایی ایران حمله کرد. حملات هوایی عراق به این صورت بود:
- ساعت 13:45 توسط ۶ میگ به فرودگاه اهواز
- ساعت 14:12 با سه میگ به فرودگاه مهرآباد تهران
- ساعت 2:45 با سه میگ به فرودگاه سنندج، با هشت میگ به فرودگاه تبریز و نیز با چند میگ به اسلام آباد، کرمانشاه و فرودگاه همدان
یک فروند فانتوم نیروی هوایی که در حمله میگهای عراقی به مهرآباد آسیب دیده است
در مقابل این حملات، خلبانان نیروی هوایی
ایران به فاصله دو ساعت پس از بمباران عراقیها، توانستند در ساعت ۴
بعدازظهر روز ۳۱ شهریور ۱۳۵۹ با هواپیماهای اف-4 به پایگاههای «الرشید» در
جنوب بغداد و «شعیبه» در داخل خاک عراق و نزدیک مرز آن کشور حمله کنند و
خسارات عمده به این دو پایگاه وارد آورند. فردای آن روز، یعنی در روز یکم
مهر ۱۳۵۹، خلبانان نیروی هوایی ایران، پس از خواندن دسته جمعی سرود «ای
ایران» در باشگاه افسران نیروی هوایی تهران، با ۱۴۰ فروند هواپیمای
بمبافکن به پرواز درآمدند و به پایگاههای هوایی و مراکز ارتباط و رادار
نیروی هوایی عراق حمله کردند2. در آسمان نیز درگیریهایی بین هواپیماهای
دفاع هوایی ایران و هواپیماهای عراقی بهوقوع پیوست و چند هواپیمای میگ
عراقی سرنگون شدند. عملیات روز یکم مهر، که در آن ۲۰۰ پرواز در یک روز توسط
خلبانان نیروی هوایی ایران انجام شد، توان و برتری قدرت هوایی ایران را
نشان داد.
هجوم لشکرهای تا بن دندان مسلح عراقدر شرایطی
که عراق 9 لشکر را وارد کارزار کرده بود و عملاً از پشتیبانی 12 لشکر
زرهی، مکانیزه، و پیاده و 30 تیپ پیادۀ مستقل برخوردار بود و به جرأت می
توان گفت که هیچ نقصی از نظر تجهیزات و نیروی انسانی نداشت، مقایسۀ توان
رزمی عراق با ارتش ایران نسبت برتری 8 به یک و طبق برخی برآوردها 15 به یک
ارتش عراق بر ارتش ایران را نشان می داد.
عمده ترین یگانهای درگیر در ساعات ابتدایی هجوم عراق عمده
ترین یگانهای زمینی ارتش که از همان نخستین روز نبرد (31شهریور59) با ارتش
عراق درگیر شدند، لشگر 92 زرهی خوزستان در منطقه جنوب و لشگر 81 زرهی
کرمانشاه در منطقه غرب بودند. در این روز در تبادل آتش میان طرفین، توپخانۀ
نیروی زمینی مستقر در آبادان، کارخانه تولید گاز فاو در عراق را به آتش
کشید. همچنین مواضع دشمن در امتداد ساحل جنوبی اروندرود زیر آتش سنگین
نیروهای خودی قرارگرفت. بر خلاف انتظار ستاد کل فرماندهی ارتش عراق،
یکانهای لشگر 92 زرهی با استعداد رزمی خود در مقابل نیروهای عراقی شجاعانه
ایستادگی کردند و ارتش عراق مجبور شد نیروهای بیشتری وارد خوزستان کند.
دشمن پس از تصرف خونین پاسگاه فکه در مقابل دفاع دلاورانۀ یک گروه رزمی از
تیپ 37 زرهی شیراز، به مواضع گروه رزمی37 مستقر در تپه ماهورهای فکه حمله
می کند. اما با آتش دقیق و مقاومت شدید دلاورمردان ارتش مواجه و مجبور به
عقب نشینی می شود. در همین روز گروههای رزمی ارتش جمهوری اسلامی ایران از
جمله گروه 138 پیاده از لشگر 21 و یک گروه رزمی از تیپ 84 خرم آباد نیز به
صفوف مدافعان می پیوندند.
در اول مهرماه (روز دوم نبرد)، بر اساس
تدبیر شهید سرلشکر ولی الله فلاحی، جانشین ستاد مشترک ارتش جمهوری اسلامی
ایران، خوزستان به ۳ منطقه عملیاتی تقسیم شد. قرارگاه هدایت کننده عملیات
در منطقه اهواز عملاً ترکیبی از شهید سرلشکر فلاحی، فرمانده لشگر ۹۲ زرهی
اهواز، شهید مصطفی چمران، فرمانده سپاه پاسداران و استاندار خوزستان تعیین
شد.
شهید چمران در صحنه نبرد
توپخانه های نیروی زمینی ارتش در منطقه
خرمشهر و آبادان و توپخانه ساحلی نیروی دریایی در آبادان به شدت و با تمام
امکانات خود، تأسیسات اقتصادی بصره و فاو را زیر آتش خود گرفتند و خسارات
زیادی به تأسیسات عراق از فاو تا بصره وارد کردند. بدین ترتیب نبرد توپخانه
ها از همان آغاز جنگ به عنوان یک عنصر بسیار مهم جلوه گر شد.
عراق فهمید اشتباه کرده است روز
دوم مهرماه، به دانشکده افسری نیروی زمینی دستور داده شد که با تشکیل
گردانهای رزمی به خوزستان اعزام شوند. تعداد ۷۳۱ دانشجو، ۴۱ افسر و ۲۴ درجه
دار در ۳ گردان سازماندهی و به جنگ افزارهای انفرادی، تیربار و آر.پی.
جی-۷ مجهز و آماده می شوند که در تاریخ 1359.7.3 از راه هوایی به اهواز
اعزام شوند. در این روز در جبهه غرب، نبرد تیپ یک زرهی لشگر ۸۱ کرمانشاه در
منطقه عمومی میمک بسیار چشمگیر بود. اگر چه حمله متقابل این تیپ به دشمن
به نتایج مطلوب منجر نشد، لیکن موجب شد ارتش عراق نتیجه گیری کند که در
برآوردهای خود مرتکب اشتباه بزرگی شده است.
افزایش شدت حمله عراق به ایران روز
سوم مهرماه، تهاجم نیروهای زمینی عراق به خرمشهر و آبادان با آتش شدید
توپخانه آغاز شد. شدت آتش به حدی بود که فرمانده ایرانی منطقه نبرد گزارش
می کند چنانچه با حملات هوایی ارتش، توپخانه دشمن خاموش نشود، ظرف چند ساعت
خرمشهر با خاک یکسان می شود. در حالی که وضعیت خرمشهر لحظه به لحظه وخیمتر
می شد، گردانهای دانشجویان دانشکده افسری با یک قرارگاه هدایت کننده و با
۱۲ فروند هواپیمای سی- ۱۳۰ به خوزستان اعزام شدند. ساعت ۱۲:۰۰ این روز،
دشمن از سمت شمال به ۵ کیلومتری خرمشهر رسید و خرمشهر به محاصره نیروهای
عراقی درآمد. به علت تداوم آتش دشمن و فشار حملات نیروهای عراقی، نیروهای
مدافع خرمشهر شامل گردان ۱۵۱ دژ لشگر ۹۲ زرهی، گردان تکاوران دریایی،
ژاندارمری، شهربانی، نیروهای مردمی و سپاه پاسداران انقلاب اسلامی، ساعت
۱۴:۴۰ به داخل شهر عقب نشینی می کنند و تلفات و ضایعات آنها ساعت به ساعت
بیشتر می شود.
اعزام گروه تانک از مشهد به اهواز به
جز دانشجویان دانشکده افسری که با کمک یکانهای لشگر ۹۲ زرهی به منطقه وارد
شدند، در این روز یک گروه رزمی شامل گردان ۱۴۸ پیاده و یک گروهان تانک از
مشهد به اهواز وارد می شود و زیر امر تیپ یک لشکر ۹۲ قرار می گیرد. این
یکان، اولین واحد تقویتی بود که به منطقه اهواز- سوسنگرد اعزام شد. لشکر ۹۲
زرهی در منطقه ای بسیار وسیع از چنگوله تا آبادان گسترش داشت و در مقابل
آن، دست کم ۵ لشکر زرهی، مکانیزه و پیاده دشمن در محورهای مختلف درگیر
بودند که با آتش سنگین توپخانه و پشتیبانی هوایی پی در پی حمایت می شدند.
پالایشگاه آبادان در آتش ناشی از بمباران دشمن می سوزد
از سوم مهرماه، هواپیمایی نیروی زمینی
ارتش (هوانیروز) به طور فعال در صحنه نبرد حضور یافت و در مناطقی مانند
مهران، صالح آباد و سرپل ذهاب وارد عمل شد. همچنین در منطقه ایلام، بسیج
عشایری وارد عمل شد. ورود این عشایر غیور به صحنه نبرد، سبب تقویت نسبی
قدرت دفاعی رزمندگان و افزایش روحیه آنان شد. هجوم بالگردهای رزمی هوانیروز
به تانکها و نفربرهای عراقی، دشمن را به وحشت انداخت و از سرعت پیشروی
نیروهای مهاجم به نحو قابل توجهی کاست. فرمانده پادگان سرپل ذهاب با درایت و
زیرکی، از فرصت به دست آمده به خوبی بهره گرفت و تنها با ۵ دستگاه تانک
تعمیری چنان نمایشی در برابر دشمن به اجرا گذاشت که نیروهای عراقی تصور
کردند با یک موضع پدافندی قوی در محور سر آب گرم روبه رو شده اند. همین
موضوع سبب توقف و عقب نشینی عناصر دشمن شد. در این بین ضد انقلاب نیز
فعالانه وارد عرصه نبرد می شود و با حمله به اماکن و پایگاههای نظامی در
کردستان و آذربایجان غربی و انجام عملیات خائنانه در مناطق درگیر، به مشغول
کردن رزمندگان ایرانی و تسهیل امور برای دشمن مهاجم مبادرت می کند.
یورش به دشمن در
چهارم مهر ماه، دلاورمردان ارتش و سپاه مستقر در خرمشهر، برای جلوگیری از
سقوط شهر در ساعت ۱۳:۴۰ با تمام توان به نیروهای دشمن در شمال شهر یورش می
برند و با آر.پی. جی-۷، تفنگ ۱۰۶ و سلاحهای موجود، تلفات و ضایعات سنگینی
به یکانهای زرهی دشمن وارد می آورند، به نحوی که دشمن مجبور به انتقال
مواضع خود به غرب جاده اهواز- خرمشهر می شود. در این روز، توپخانه نیروی
زمینی ارتش ضایعات سنگینی به تأسیسات اقتصادی عراق در فاو، ام القصر و
ابوالخصیب وارد می آورد. روز چهارم مهر، سنگینترین نبرد در غرب در منطقه
ایلام رخ داد که نیروهای مسلح موفق شدند با همکاری مردم ۷۰ دستگاه تانک
متجاوز عراقی را در ایلام و محورهای اطراف آن منهدم کنند.
خونین ترین روزها در
روز پنجشنبه و جمعه ۳ و ۴ مهر ۱۳۵۹، ۵۹ فروند هواپیمای نیروی هوایی ایران
مواضع مهم نظامی و برخی تأسیسات نفتی عراق را منهدم کردند و در همان دو
روز، ۴۱ فروند از میگهای عراقی توسط پدافند هوایی ایران سرنگون شدند.
روز پنجم مهر، یکی از خونین ترین روزهای
نبرد در خوزستان بود. دشمن با ستونهای زرهی خود تا حوالی آب تیمور پیشروی
کرد، اما حضور فعال نیروهای مردمی، وارد شدن قوای تازه نفس از نیروی زمینی
ارتش به اهواز و منطقه نبرد، فعالیت موثر بالگردهای هوانیروز و پشتیبانی
شدید نیروی هوایی ارتش سبب شد تا دشمن در جنوب غربی اهواز زمین گیر شود و
خط پدافندی نیروهای خودی انسجام بیشتری بیابد. در محور بستان، پل بستان بر
روی رودخانه کرخه به وسیله مهندسی لشکر ۹۲ تخریب شد و تانکهای عراقی به
صورت ستون در ۶ کیلومتری بستان متوقف شدند. در محور فکه نیز ۳ گروه رزمی
شامل باقیمانده گروه رزمی تیپ ۳۷ زرهی شیراز و گروه رزمی ۱۳۸ پیاده لشگر ۲۱
(گردان ۱۳۸ و یک گروهان کامل تانک) و قسمتی از گروه رزمی ۱۴۱ پیاده لشکر
۲۱ توانستند با استفاده صحیح از موشکهای ضد تانک تاو و دراگون و آر.پی.جی-۷
و تانکهای موجود و با استفاده مناسب از زمین و آتش دیده بانی شده، ۲۵
دستگاه تانک دشمن را به طور کامل منهدم و لشکر یک مکانیزه عراق را زمین گیر
کنند. مقاومت و ایثار یکانهای لشکر ۲۱ چنان بود که سرلشگر عراقی، وفیق
السامرایی در کتاب «ویرانه دروازه شرقی»، از آن به عظمت یاد می کند. در
مجموع با وجود مقاومت شدید رزمندگان و مردم در منطقه غرب و پس از ۵ روز
نبرد مداوم با دشمن، شهرهای سومار، مهران، قصرشیرین و نفت شهر به اشغال
دشمن درآمد.
خرمشهر در ششمین روز نبرد، صحنه یک حماسه
بزرگ بود. فشار نیروهای تقویت شده عراقی به حدی شدت یافت که احتمال سقوط
خرمشهر در همان روز قطعی به نظر می رسید. عناصر باقیمانده لشکر ۹۲زرهی،
شامل نیروهای یک گردان تانک و گردان ۱۵۱ پیاده دژ، در این روز با کمک
ژاندارمری در شمال خرمشهر، در حدود پلیس راه، دفاع از شمال شهر را به عهده
گرفتند. سایر نیروها شامل باقیمانده گردان ۱۶۵ مکانیزه، همچنین گردان
تکاوران دریایی، دانشجویان دانشکده افسری، رزمندگان سپاه پاسداران و
نیروهای مردمی که با مراجعه به مراکز نظامی و با گرفتن سلاح و امکانات به
رزمندگان می پیوستند، از منطقه غرب خرمشهر و جنوب آن عملیات تدافعی خود را
برنامه ریزی کردند.
برتری در هوا
در روزهای آغازین جنگ، برتری در هوا از آن
نیروی هوایی ایران بود و تیزپروازان نیروی هوایی موفق شدند ضربات خرد
کننده ای به پایگاههای هوایی، لشکرهای زرهی، پالایشگاهها و سایر اهداف
راهبردی دشمن وارد آورند.
سایه سنگین فانتومهای ایرانی بر سر دشمن متجاوز
نیروی هوایی عراق به خاطر نگرانی از
نابودی بیشتر هواپیماهایش در زمین، ناگزیر شد تعداد زیادی از هواپیماهای
خود را به فرودگاه «الولید» نزدیک اردن منتقل کند تا از برد هواپیماهای
شکاری نیروی هوایی ایران در امان باشند. اما هواپیماهای شناسایی نیروی
هوایی ایران، این عملیات را تعقیب کردند و خلبانان ایرانی توانستند با
انجام عملیات سوختگیری در هوا، خود را به پایگاه «الولید» برسانند و در
آنجا تعداد زیادی از هواپیماهای عراقی را در زمین منهدم کنند. این حمله به
نام حمله H3 در تاریخ نظامی ایران ثبت شد.
ادامه پیشروی نیروی زمینی عراق
از طرفی نیروی زمینی عراق به پیشروی خود
در خاک ایران ادامه داد و در فاصله دو ماه از شروع جنگ، چهاردههزار
کیلومترمربع از خاک ایران را تصرف کرد، بهطوری که شهرهای مرزی خرمشهر،
سوسنگرد، بستان، مهران، دهلران، قصرشیرین، هویزه، نفتشهر و سومار، موسیان
به اشغال درآمدند و شهرهای آبادان، اهواز، اندیمشک، دزفول، شوش و گیلان
غرب، آماج توپخانه دشمن قرار گرفتند.
در مقابل این بخش از تجاوز دشمن نیز
نیروی هوایی ایران با برتری خود در آسمان و با پرواز در ارتفاع کم، با
استفاده از جنگندههای اف-4 و موشک هدایت شونده هوا به زمین ماوریک، به
شکار زرهپوشهای عراقی پرداخت و توانست مانع سرعت پیشروی نیروی زمینی عراق
که تا فاصله ۱۰ کیلومتری اندیمشک و ۲۰ کیلومتری اهواز رسیده بود، بشود.
توقف پیشروی دشمن
در ادامه، واحدهای مختلف نیروی زمینی ارتش
جمهوری اسلامی ایران نیز، توانستند با تأخیری که ناشی از نابسامان بودن
اوضاع ارتش در آن زمان بود، خود را به جبهه جنوب برسانند و در هشتم و نهم
آبان ۱۳۵۹، که ارتش عراق با دو لشکر خود حمله گستردهای را برای تصرف پل
«نادری» بر روی رودخانه کرخه شروع کرده بود، با مقاومت یکانهایی از لشکر
۲۱ حمزه و یک گردان تانک از لشکر ۷۷ خراسان ارتش، مانع از تصرف پل نادری
بشوند. در صورت تصرف پل نادری توسط عراق، جاده مهم اندیمشک به اهواز قطع
میشد و اگر عراقیها، خود را به ارتفاعات شمال منطقه میرساندند، کلیه
ارتباطات جنوب قطع میشد و این مقدمهای بود برای سقوط آبادان و اهواز.
البته مقاومت سرسختانه گردان144 پیاده از لشکر 21 حمزه نیرویزمینیارتش در
پنجکیلومتری آبادان نیز در این مقطع نقش مهمی داشت.
شناورهای نیروی دریایی ارتش
همزمان با متوقفشدن پیشروی نیروی زمینی
عراق و سپس، شکست نیروی دریایی عراق در ۷ آذر ۱۳۵۹ توسط نیروی دریایی ارتش
جمهوری اسلامی ایران، که منجر به بستهشدن راه آبی عراق به خلیج فارس شد،
نیروی زمینی ارتش ایران با پشتیبانی نیروی هوایی و بالگردهای هوانیروز،
موفق به بازسازی، پیشبینیهای عملیاتی و طرحریزیهای لازم شد. بدین
ترتیب، یکانهای پیاده و زرهی از لشکرهای ۷۷ خراسان، ۲۱ حمزه مرکز، ۱۶
قزوین، گروه رزمی زرهی شیراز و تیپ خرمآباد و ... بهطور گسترده برای
بیرونراندن نیروهای عراقی، در جبهه جنوب مستقر شدند و با همکاری نیروهای
سپاه و بسیج، عملیاتهای متعددی را علیه نیروهای متجاوز عراقی انجام دادند
که مهمترین آنها عملیات بیت المقدس و آزادسازی خرمشهر است.
جنگ ایران و عراق، یک جنگ کلاسیک
تمامعیار بود و چگونگی بهرهبرداری از تجارب و دستآوردهای فنی و دانش
نظامی، در آن نقش تعیینکننده داشت. این عامل، همراه با ایمان و اراده
ایرانیان دشمن ستیز، دشمن را در رسیدن به اهدافش ناامید کرد.
۹۱/۰۷/۱۴
۰
۰
مصطفی نداف