نبرد هوایی ناخواسته
بیست و
پنج روز از شروع جنگ تحمیلی می گذشت. نیروی هوایی ارتش جمهوری اسلامی ایران
در این مدت ضرباتی مهلک بر پیکره رژیم بعثی وارد کرده بود. در همین زمان
تعدادی از بهترین های نیروی هوایی نیز به درجه رفیع شهادت نائل آمده بودند.
در سه هفته اول جنگ، به دلیل شکار تعداد زیادی از هواپیماهای عراقی در
نبردهای هوایی، اکثر خلبانان دشمن از درگیری با خلبانان ایرانی هراس
داشتند و سعی می کردند در صورت مشاهده هواپیمای ایرانی درگیر نشوند. در
پایگاه های نیروی هوایی، پست فرماندهی به قلب پایگاه تبدیل شده بود و پرسنل
غیور همه ساعته مشغول طراحی عملیات و مبادله اطلاعات با دیگر پایگاه ها
بودند. خستگی در چهره تک تک افراد مشهود بود ولی همگی با روی باز و پشتکار
مثال زدنی مشغول کار بودند.در این زمان خلبانان شجاع نیروی هوایی همه
روزه با پرواز بر روی مناطق عملیاتی و یا پروازهای برون مرزی، به دفاع از
کشور عزیزمان می پرداختند. با توجه به حملات پی در پی نیروی هوایی عراق به
مناطق مسکونی ایران، نیروی هوایی نیز تصمیم بر این گرفته بود که اقدام به
بمباران پایگاه های هوایی عراق نماید.
طراحی عملیات طراحی
عملیاتی جدید شروع شده بود و پایگاه هوایی کرکوک بایستی مورد حمله قرار می
گرفت. تمامی مراحل حمله همچنین مواضع و مشکلات مورد بررسی قرار گرفت و
برای هر مشکل راه کاری نیز اندیشیده شد. حتی برای حوادث پیش بینی نشده و
شرایط اضطراری نیز راه حل های مناسب در نظر گرفته شد. تمامی نقاط نشانه و
علایم نیز بر روی نقشه پیاده شد تا خلبانان به وسیله آن بتوانند راحت تر
هدف را پیدا و آن را نابود نمایند. قرار شد هواپیماها در ارتفاع پائین به
پرواز درآیند تا از گزند رادارهای دشمن در امان بمانند. در این حالت چون
دشمن هواپیمای رهگیر که دارای رادار جستجوگر باشد در اختیار نداشت، نمی
توانست اهدافی را که در ارتفاع پست پرواز می کردند شناسایی کند. غافلگیری
یکی از اصول مهم بود. پس قرار شد اگر در ابتدای ورود به خاک عراق هواپیماها
شناسایی شدند، برگشته و عملیات به موقع دیگری موکول شود. پیش بینی های لازم برای درگیری هوایی انجام شد در
صورتی که مجبور به درگیری شدند، ابتدا بمب ها را فرو ریخته تا هواپیما سبک
تر شده و سپس اقدام به درگیری هوایی نمایند. به دلیل این که قرار بود
هواپیماها در ارتفاع پائین وارد خاک عراق شوند، مقرر شد درصورت درگیری
هوایی خلبانان هرگز سرعت را کم تر از 650 کیلومتر در ساعت نکنند و بسیار
مراقب باشند که در گردش های سریع، با زمین برخورد نکنند، از طرفی پرواز با
سرعت بالا نیز خطرات خود را داشت زیرا چون ارتفاع کم بود و سرعت بالا،
فرامین هواپیما با کوچک ترین حرکتی هواپیما را حرکت می داد و باعث می شد
هواپیما از کنترل خارج شود و سانحه به وجود آید.همچنین قرار شد اگر
هواپیماها در نزدیکی هدف با شکاری های دشمن برخورد کردند، ابتدا هدف را
بمباران کرده سپس با شکاری های دشمن درگیر شوند. مدت زمان پرواز نیز 16
دقیقه زمان رفت و 12 دقیقه زمان بر گشت یعنی مجموعا 28 دقیقه در نظر گرفته
شده بود.خلبانان انتخاب شدند با
پایان طراحی عملیات، به دلیل حساسیت بالای عملیات قرار شد لیدر دسته
پروازی یکی از با تجربه ترین خلبانان شکاری باشد و استارت عملیات نیز توسط
اف – 5 های پایگاه شکاری تبریز انجام پذیرد. برای این پرواز سرگرد
خلبان "جوادپور" به عنوان لیدر و ستوان "شیرازی" به عنوان شماره دو انتخاب
شدند. زمان عملیات نیز صبح روز 25 مهر ماه سال 59 تعیین شد.خلبانان
منتخب چند ساعت قبل از شروع عملیات به اتاق توجیهات قبل از پرواز رفته و
شروع به مطالعه و تشریح عملیات نمودند و پس از توجیه کامل و توضیحاتی که
لیدر دسته داد، آماده شدند. هر دو خلبان بلافاصله به اتاق تجهیزات رفته
و با تحویل گرفتن وسایل پرواز و پوشیدن لباس ضد فشار، رهسپار آشیانه ها
شدند تا سوار بر مرکبان آهنین بال خود به سوی منطقه عملیاتی راهی شوند.
هماهنگی های لازم با پدافند مرزی انجام پذیرفته بود. با اشاره دست خلبانان
موتورها یکی پس از دیگری روشن شدند. هواپیماها در سکوت کامل رادیویی به سمت
ابتدای باند تاکسی کردند (حرکت کردند) و پس از چند لحظه در دل آسمان
بیکران قرار گرفتند. این سکوت رادیویی به این خاطر بود که دشمن نتواند از
طریق شنود از این عملیات آگاهی پیدا کند.
پیش به سوی هدفساعت
8 صبح بود خلبانان به دلیل این که سوخت کم تری مصرف کنند تا در برگشت دچار
کمبود سوخت نشوند، بلافاصله بعد از پرواز ارتفاع خود را به حدود 15000 پا
رسانده و سرعت را نیز 400 نات تنظیم کردند. هواپیما ها دل آسمان را می
شکافتند و با ارتفاع گرفتن به مرز نزدیک شدند. با نزدیک شدن به مرز خلبانان
بلافاصله ارتفاع خود را به حداقل ممکن رسانده و با افزایش سرعت به میزان
900 کیلومتر از مرز گذشته و وارد خاک عراق شدند. همه چیز به خوبی پیش می
رفت که ناگهان دو هواپیمای دشمن در آسمان پیدای شان شد. دو فروند هواپیمای
سوخو – 20 عراقی که از بمباران مواضعی در داخل خاک ایران باز می گشتند. با
مشاهده هواپیماهای ایرانی ارتفاع خود را کم کرده و با سرعت و پنهان از دید
خلبانان درحال تعقیب آنها بوده و مترصد فرصتی بودند تا به وسیله مسلسل،
هواپیماهای ایرانی را هدف قرار دهند. در هنگام جلسه سرگرد جوادپور به
شماره دو تاکید کرده بود که در هنگام پرواز در خاک عراق با دقت به آسمان
نگاه کند تا خطری آنها را تهدید نکند. خلبان شماره دو متوجه هواپیمای عراقی شد خلبان
شماره دو در یک لحظه متوجه شد که هواپیماهای دشمن درحال تعقیب شماره یک
هستند و در همین هنگام نیز یکی از سوخوها با فاصله شروع به تیراندازی به
سمت هواپیمای جوادپور (شماره یک) کرد.شیرازی بلافاصله سکوت رادیویی را شکسته و در رادیو فریاد می زند:- شماره یک ... هواپیمای دشمن درست پشت سر شماست سریعا مهمات را رها کن و برگرد به سمت چپ دشمن در پشت سرت کمی بالاتر.جوادپور که متوجه موقعیت دشمن شده بود، بلافاصله بمب ها را رها کرد، هواپیما که سبک تر شده بود با چالاکی بیشتری آماده نبرد بود. جوادپور به شماره دو گفت: - سرعت آنها زیاد است و درحال جلو افتادن از من هستند شما پس سوزهای هواپیمایت را روشن کن و به من پوشش بده تا من درگیر شوم. هواپیمای شماره دونیز با رها کردن مهمات این کار را انجام می دهد.
اولین هواپیمای دشمن منهدم شد جوادپور
بلافاصله فلپ هواپیما را در حالت مانور قرار داده و سرعت هواپیما را به
صورت ناگهانی کم می کند. خلبان عراقی انتظار چنین کاری را نداشت و همچنین
دارای مهارت بالایی در خلبانی نبود که بتواند سرعت هواپیما را کم کند، با
گردش به سمت راست به سرعت از هواپیمای شماره یک رد شد. شماره یک نیز
بلافاصله به سمت راست گردش نمود و بی درنگ حدود 500 متر ارتفاع گرفت. در
این هنگام شماره یک دقیقا پشت سر دشمن بود. هواپیمای شماره دو نیز بلافاصله
موقعیت گرفت و خود را آماده حمایت و پشتیبانی از جواد پور کرد. هواپیمای
شماره یک به قدری به سوخوی عراقی نزدیک شده بود که امکان استفاده از موشک
را نداشت پس فورا مقداری فاصله گرفته و آتش مسلسل خود را بر روی هواپیمای
دشمن گشود. ثانیه هایی بعد سوخوی عراقی به گلوله ای از آتش تبدیل شده بود و
خلبان آن بلافاصله اجکت کرده و خود را نجات داد. نوبت به هواپیمای دوم عراقی رسید
شماره یک
با گردشی سریع به دنبال هواپیمای دیگر عراقی رفت. فاصله او با هواپیمای
دشمن زیاد بود. هواپیمای شماره دو به او اطمینان داد که نگران پشت سر خود
نباشد زیرا که او مراقب همه چیز است. هواپیمای عراقی با حداکثر سرعت درحال
فرار بود.هواپیمای شماره یک لحظه به لحظه به هواپیمای عراقی نزدیک تر
می شد. عقربه بنزین به خلبان نشان می داد که اگر بیشتر از 20 ثانیه به
تعقیب ادامه بدهد برای برگشت با مشکل مواجه می شود. خلبان شماره یک آخرین
تلاش خود را کرد و موتورهای هواپیما را به آخرین قدرت خود رساند. در این
هنگام خلبان بخت برگشته عراقی اشتباه بزرگی را انجام داد و با گردشی بچه
گانه خود را در تیررس شماره یک قرار داد. جوادپور که منتظر این فرصت بود با
شلیک بی امان مسلسل هواپیمای دوم را نیز سرنگون کرد.
کمبود سوخت، عامل نگرانی سوخت
هواپیما در شرایط بسیار بدی قرار داشت. خلبانان اکنون در عمق 180
کیلومتری خاک عراق بودند. هر دو بلافاصله گردش کرده و به سوی مرزهای
کشورمان به راه افتادند. چیزی به مرز نمانده بود. شماره دو از لحاظ سوخت
مشکلی نداشت ولی شماره یک به دلیل استفاده زیاد از حالت پس سوز دچار کمبود
سوخت بود و نمی توانست خود را به پایگاه برساند. جواد پور (شماره یک) طی
تماسی رادیویی با شیرازی (شماره 2) به او اطلاع داد که به دلیل کمبود سوخت
امکان برگشت به پایگاه اصلی را ندارد و باید در یکی از پایگاه های کمکی
فرود بیاید و از او خواست که به سمت پایگاه رفته و همزمان به رادار اطلاع
دهد تا مشکلی برای فرود در پایگاه کمکی نداشته باشد. شماره دو بلافاصله از
او جدا شده و با حرکت به سمت کشور از مرز گذشته و موضوع را به اطلاع رادار
می رساند. هماهنگی های لازم انجام می پذیرد تا شماره یک در فرودگاه کمکی
فرود آید.
دلهره و اضطراب تا زمان فرود ادامه دارد تمام
پرسنل دچار دلهره و اضطراب بودند که آیا شماره یک می تواند به سلامت فرود
آید یا نه؟ در این سو شماره یک ارتفاع خود را زیاد کرده بود تا سوخت کم تری
مصرف کند و بتواند از مرز بگذرد و این خود تهدیدی برایش بود زیرا رادارهای
پدافند مرزی عراق به راحتی می توانست او را رهگیری و سرنگون کند ولی چاره
ای نبود. سرانجام این خوان هم به پایان رسید. جواد پور موفق شد که از مرز
گذشته و وارد خاک کشورمان شود ولی آیا درجه بنزین عدد 700 پوند را نشان می
دهد و این مقدار برای رسیدن به پایگاه کمکی کافی بود. موتورهای هواپیما
وقتی باک بنزین کم تر از 600 پوند بنزین داشته باشد خاموش می شود. در این
سو و در پایگاه اصلی همه اضطراب داشتند. فرمانده پایگاه با چهره ای گرفته
مرتب به این سو و آن سو می رفت و به ساعت خود نگاه می کرد. معاونت عملیات
پایگاه مرتب با فرودگاه کمکی تماس می گرفت ولی خبری از جوادپور نبود.
سرانجام بعد حدود یک ساعت از فرودگاه کمکی خبر می رسد که هواپیمای شماره یک
به سلامت فرود آمده است. صدای تکبیر خلبانان بلند می شود و همگی خوشحال از
این موضوع هستند. در همین هنگام از رادار مرزی تماسی با پایگاه برقرار می
شود بدین مضمون که هواپیماهای دشمن که برای بمباران مناطق مسکونی آمده
بودند با رها کردن بمب های خود در مناطق غیر مسکونی پا به فرار گذاشتند. درجه تشویقی برای خلبانان و هراس نیروی هوایی عراق فرمانده
پایگاه بلافاصله دستور می دهد هواپیمایی به فرودگاه کمکی رفته و خلبان را
به پایگاه انتقال دهد و همچنین خلبانی برای بازگرداندن هواپیما به پایگاه
نیز به محل اعزام شود. دقایقی بعد سرگرد جوادپور خلبان هواپیمای شماره یک
توسط هواپیما در پایگاه فرود می آید و مورد استقبال فرمانده پایگاه و پرسنل
قرار می گیرد. در همین زمان فرمانده پایگاه طی تماسی با فرمانده محترم
نیروی هوایی ضمن تشریح این عملیات در خواست یک درجه تشویقی برای خلبانان
می کند که مورد موافقت قرار می گیرد و هر دو خلبان مفتخر به دریافت یک درجه
تشویقی می شوند.پس از ظهور عکس های گرفته شده از دوربین هواپیمای
شماره یک اوج کار مشخص می شود که چگونه یک فروند هواپیمای اف – 5 توانسته
است با استفاده از مسلسل دو فروند هواپیمای دشمن را سرنگون کند.هواپیماهای عراقی از ترس هدف قرار گرفتن توسط خلبانان شجاع نیروی هوایی، تا چند روز جرات حضور بر فراز خاک کشورمان را نداشتند.
۹۱/۰۲/۱۷
۰
۰
مصطفی نداف