هرچه از خاطرات شهیدان و دلیرمردان جان برکف دوران دفاع مقدس و عظمت شان و مرتبت آنها بگوییم و بشنویم باز شنیدنی و خواندنی است. اینبار به سراغ رزمندهای رفتیم که در راه انجام وظیفه از هیچ رشادت و دلاوری دریغ نکرده و چندین بار تا مرز شهادت در راه استقلال میهن و اسلام عزیز پیش رفته؛ دریافت «نشان فتح» از دست فرماندهی معظم کل قوا، گواه شجاعت این سرباز فداکار در میادین نبرد حق علیه باطل است. اینبار برای ثبت «گنجینه جنگ» از سینه رزمندگان هشت سال دفاع مقدس به سراغ امیر سرتیپ دوم خلبان جانباز «حسین نظری» رفتیم. وی که پس از 30 سال خدمت جانانه در دفاع از حریم هوایی وطن عزیزمان در قالب نیروی هوایی ارتش جمهوری اسلامی مدتی است به افتخار بازنشستگی نائل آمده، از پای ننشسته و در سنگری دیگر در حال بکارگیری تجربیات ارزشمند خود در صنعت هوایی است. در ادامه توجه شما را به گفتگویی که با خلبان نظری ترتیب دادهایم جلب میکنیم؛
ـ امیر! لطفا از چگونگی ورودتان به نیروی هوایی بگویید؟
بسم الله الرحمن الرحیم. در ابتدا درود میفرستم به روان پاک شهیدان عرصه 8 سال دفاع مقدس و سلام میکنم به روح پاک معمار و بنیانگذار جمهوری اسلامی و آرزوی سلامتی دارم برای فرماندهی معظم کل قوا، حضرت «آیتالله خامنهای (مدظلهالعالی)». من در سال 1349 پس از اخذ دیپلم وارد نیروی هوایی شده و پس از طی دوره مقدماتی در داخل کشور به امریکا اعزام گردیدم. در آنجا دوره خلبانی جت را طی کرده و پس از بازگشت به عنوان خلبانF-4، فانتوم، شروع به خدمت نمودم.
ـ از روزهای آغازین جنگ بگویید؟
یادم میآید در روز 29 شهریور 1359، به ما که در پایگاه ششم شکاری بوشهر بودیم ابلاغ شد که هرچه سریعتر برای انهدام 2 فروند ناوچه جنگی «اوزا» که در دهانه ورودی بندر امام کمین کرده و قصد حمله به یکی از ناوهای ما را داشتند پرواز کنیم. 2 پرواز برای انجام این عملیات اختصاص یافت؛ شماره 1 این پرواز شهید بزرگوار «علیرضا یاسینی» و شماره 2 هم من بودم. ما با F-4های مجهز به موشکهای ماوریک ناوچههای مزبور را منهدم کردیم که پس از آن در روز 31 شهریور عراق حملات زمینی و هوایی به کشورمان را آغاز نمود. در آن روز با توجه به اینکه هماهنگی و آمادگی کامل در پایگاه بوشهر نبود، پس از حمله هوایی عراق به پایگاه و به صدا درآمدن آژیر، دشمن موفق شد باند پرواز و برخی تاسیسات پایگاه را بمباران کند. با توجه به توانایی بالقوه خوبی که داشتیم به سرعت باند ترمیم شد. خاطرم هست در همان زمان 2 فروند F-4 که اولی ستوان خلبان «فعلیزاده» و دومی من بودم از پایگاه بوشهر بلند شدیم که بمبافکنهای عراقی با مشاهده ما پا به فرار گذاشتند. طبق تصمیم ستاد فرماندهی، از هر پایگاه 30 تا 40 جنگنده آماده گردید تا در فردای آن روز پرواز تاریخی 140 فروندی به عراق که من شماره 2 یکی از دستههای پروازی بودم صورت گیرد و بدین ترتیب صدام متوجه شد در محاسباتش اشتباه فاحشی مرتکب شده.
ـ در چه ماموریتهایی شرکت داشتید؟
من افتخار انجام 80 ماموریت برونمرزی و 3000 ساعت پرواز CAP1 یا گشت هوایی رزمی را دارم. در طی 2 ماه نخست جنگ، چندین بار مورد اصابت پدافند دشمن قرار گرفتم که در 2 مورد آن مجبور به ایجکت یا پرتاب خود به بیرون از جنگنده شدم. بار اول در ماموریت بصره در منطقهای به نام «دیلم»، بار دوم در ماموریت «فاو» در همان منطقه و سومین بار هم در اهواز در روی خط مرزی مورد اصابت قرار گرفتم که خوشبختانه توانستم جنگنده را به سلامت به پایگاه برگردانم.
ـ خاطرهای از پروازهای جنگی که انجام دادید بفرمائید؟
جا دارد دوباره یادی کنیم از شهدای جنگ تحمیلی، بخصوص شهیدان نیروی هوایی؛ خاطرم هست خلبانی داشتیم به نام سرهنگ شهید «مهدییار» که پیش از جنگ بازنشست شده بود اما با شروع جنگ داوطلبانه به میدان آمد و چه رشادتها که از خود نشان نداد و سرانجام به درجه رفیع شهادت نائل شد.
خاطرم هست روزهای اول جنگ به ما اطلاع دادند که عراقیها پس از تصرف بندر خرمشهر در حال تخلیه گمرک آن هستند. ما ماموریت داشتیم تا نگذاریم این اموال سالم به دست دشمن بیفتد. وقتی به گمرک رسیدیم ، دیدیم عراقیها در حال تخلیه اموال گمرک هستند. ما هم با توجه به اینکه اموال متعلق به ایران بود، علیرغم میل باطنی، گمرک و اتومبیلهای داخل آن را بمباران کردیم که این ماموریت خاطرهای بسیار تلخ برایم بود چرا که مجبور شدیم اموال مردم خودمان را منهدم کنیم.
ـ یک خاطره شیرین هم بگویید؟
در چهارمین روز جنگ به من، شهید یاسینی و سروان شهید دمیران ماموریت انهدام پل بصره را ابلاغ کردند. ما با سه فروند جنگنده F-4 مجهز به موشکهای ماوریک برای انهدام هدف اولیه که همان پل بصره بود به پرواز درآمدیم. بلافاصله پس از رسیدن به هدف شهید یاسینی که شماره 1 بود روی هدف لاکآن (قفل)2 کرد و پل را منهدم نمود. وی سپس به ما گفت شما برای زدن هدف ثانویه اقدام کنید. هدف ثانویه ما هم این بود که اگر در دید خود کشتی جنگی، پاسگاه، تانک یا نیروهای ارتشی داشتیم آنها را مورد اصابت قرار دهیم. شماره 2 گفت من چند تا تانک دیدم میروم آنها را بزنم. مقابل ما اروندرود و در موازاتمان نیز اسکله بندر بصره بود. زمان به سرعت میگذشت و من و کمک خلبانم چیزی پیدا نمیکردیم. در همین لحظه پهلو گرفتن یک کشتی بزرگ به اسکله بندر بصره را دیدم. با خودم گفتم این هرچه باشد در حال تخلیه بار و چه بسا مهمات جنگی در خاک دشمن ماست. بلافاصله سایت را روی کشتی گرفتم و به کمک خلبان، سروان شهید رنجبر گفتم: شلیک کن! خوشبختانه با 2 شلیک موشک، کشتی و اسکله را به آتش کشیدیم. پس از گردش به سمت پایگاه به کمک خلبان گفتم اگر ما بگوییم یک کشتی تجاری را زدیم حتما مورد مواخذه قرار خواهیم گرفت، چکار کنیم؟! کمک خلبان گفت: میگوییم هدف ثانویه را زدهایم!
پس از فرود در گزارش، بدون هیچ توضیحی فقط نوشتیم «انجام ماموریت ثانوی». ساعت 14:30 همان روز فرمانده پایگاه سرهنگ خلبان «مهدی دادپی» آمد توی قسمت آلرت3 که ما نشسته بودیم گفت: « این ماموریت صبح که انجام شد چه کسانی بودند؟ چرا گزارش را کامل نمینویسید؟ اخبار اعلام کرده بندر بصره، پس از بمباران جنگندههای ایران در حال سوختن است!» ما دیدیم اوضاع خوبست و فرمانده خوشحال. رفتیم گفتیم ما زدیم! که جناب دادپی بسیار خوشحال شد و روی ما را بوسید. با توجه به اینکه انهدام آن کشتی و بندر در رسانههای داخلی و خارجی بازتاب گستردهای داشت، لذا خاطرهای بسیار شیرین برای ما بجا ماند.
ـ در چه پایگاههایی خدمت کردید؟
من در پایگاه ششم شکاری (بوشهر)، پایگاه سوم شکاری (همدان)، پایگاه یکم شکاری (تهران)، پایگاه پنجم شکاری (بندرعباس) و پایگاه دهم شکاری (چابهار) خدمت کردهام. آخرین سمتم در نیروی هوایی، فرماندهی پایگاه یکم شکاری مهرآباد بود که علاوه بر آن، فرمانده رژه هوایی نیروی هوایی نیز بودم. همچنین در سمتهای معاون عملیاتی بندرعباس، معاون عملیات مهرآباد و فرمانده گردان شکاری بوشهر و مهرآباد نیز انجام وظیفه نمودهام.
ـ تا کنون با چه هواپیماهایی پرواز داشتهاید؟
من با هواپیماهای T-41، F-33، T-37، شرایک کاماندر، T-38، F-4D,E، RF-4E و توپولف Tu-154 پرواز کردهام. اضافه میکنم که 10 سال آخر خدمتم یعنی از سال 1370 تا 1380 خلبان آزمایشی شرکت صنایع هواپیمایی ایران «صها» بودم که هواپیماهای جنگی را پس از انجام تعمیرات مورد آزمایش پرواز قرار میدادم. از جمله این جنگندهها چندین فروند فانتوم بود که پس از وارد آمدن صدمات کلی به آنها با همت و تلاش کارکنان «صها» بازسازی و آماده پرواز شده بودند.
ـ درباره آخرین پروازتان بگویید؟
در اسفند 1379 آخرین پرواز شکاری خود را با یک فروند F-4D قدیمی با سنی در حدود 40 سال که به تازگی در صها تعمیر اساسی شده بود صورت دادم که برای من فوقالعاده پرواز خاطرهانگیزی بود. در همینجا نیز باید بگویم کیفیت تعمیرات در شرکت صها در حد بسیاربسیار بالایی است و در طول ده سال خدمت پروازیام به عنوان خلبان آزمایشی این شرکت، حتی یک مورد هم مشکل حین پرواز نداشتم. به نظر اینجانب تعمیرات رده دپو که توسط صها انجام میگیرد فوقالعاده است.
ـ هواپیمای RF-4E چه نوع کاربردی در نیروی هوایی و در دفاع مقدس داشت؟
RF-4E یک هواپیمای اکتشافی است که پیش از انجام عملیات، برای شناسایی منطقه یا پس از عملیات، به منظور ارزیابی حجم خسارات وارده به تاسیساتی که ساعاتی پیش مورد حمله بمبافکنها قرار گرفتهاند مورد استفاده قرار میگیرد. در مجموع و در فهرست موجودی هواپیماهای نیروی هوایی، این پرنده، هواپیمایی فوقالعاده باارزش محسوب میشود. در طی جنگ تحمیلی عکسهای ارزشمندی که از شهر بغداد، با آن شبکه پدافندی پیچیده و سنگین، مجلس الوطنی و کاخ صدام گرفته شد به وسیله همین RF-4Eها بود.
ـ تعداد پرواز جنگندههای نیروی هوایی در طول جنگ چطور بود؟
شدیدترین و موثرترین فعالیت نیروی هوایی در طول جنگ از شهریور 1359 آغاز و تا اواخر سال 1360 با هدف متوقف کردن ماشین جنگی صدام ادامه یافت که در این کار بسیار موفق بوده و در ادامه چندین و چند عملیات بزرگ هم داشتیم. از طرف دیگر، عراقیها به علت پشتیبانی شرق و غرب، تعداد پروازهای روزانه زیادی در مقابل پروازهای ما داشتند که البته تاثیرگذاری پروازهای انجام شده توسط خلبانان ما حتی زمانی که تعداد پروازهای روزانه کمتر شد، به علت آموزش خوب و روحیه شهادتطلبی بسیار بیشتر بود.
ـ آیا در دوران جنگ در زدن اهدافی در شهر بغداد یا اطراف آن شرکت داشتید؟
بله! در یکی از مراحل جنگ تحمیلی که به خاطر موشکباران شهرهای کشورمان توسط عراق، «جنگ شهرها» نام گرفت، ما به دستور حضرت امام خمینی (ره) که فرمودند: «بدون مورد اصابت قرار دادن مناطق مسکونی و غیرنظامیان، مقابله به مثل کنید»، یک روز در ساعت حدود 6 صبح، از مبدا پایگاه سوم شکاری کارخانه بزرگی را در شهر «مقدادیه» در نزدیکی بغداد بمباران کردم که فیلم آن نیز در ستاد نهاجا موجود است. من مطمئنم که نه تنها من، بلکه هیچکدام از همکارانم، غیرنظامیان را در جنگ شهرها هدف قرار ندادند.
ـ آیا تا بحال از کمند موشک فرار کردهاید؟
جواب این سوال شما را در قالب خاطرهای بیان میکنم؛ در اوایل جنگ، من به همراه یکی از خلبانان به نام ستوان «رضا کرم» که به تازگی از ستاد فرماندهی نیروی هوایی به پایگاه بوشهر فرستاده شده بود مامور شدیم با یک فروند F-4 دیگر مقر نیروهای عراقی در منطقه شلمچه را بمباران کنیم. من و کمک خلبانم رضا کرم، بعنوان شماره 2 بودیم. شماره یک که سروان شهید «حاجی» به همراه کمک خلبانش سروان شهید «شوقی» بود هدف خود را زد و رفت و من نگاه کردم دیدم نیروهای زرهی عراق دقیقا زیر هواپیما قرار دارند. بمبها را که رها کردم کمک خلبانم اعلام کرد از سمت راست موشک میآید! من بلافاصله برابر آموزشها و با توجه به اینکه ارتفاع ما 2000 پا بود، دماغه هواپیما را پایین دادم و با شدت G فوقالعاده بالایی به سمت موشک دور زدم تا از دست موشک فرار کنم. با توجه به فشار G فوقالعادهای که در آن لحظه به من وارد شد، چشمانم سیاهی رفت ولی با اینحال متوجه اصابت ترکشهای موشک که ناشی از عمل کردن فیوز انفجاری سرجنگی و انفجار آن بود شدم. لحظهای که دوباره به حالت عادی برگشتم و هواپیما را جمع و جور کردم دیدم در ارتفاعی حدود 10 تا 20 متر از سطح زمین پرواز میکنیم به طوریکه کابلهای فشار قوی دکلهای برق بین آبادان و خرمشهر روبهرو و بالای سرم بود. بلافاصله دماغه هواپیما را کشیدم بالا و از روی کابلها رد شدم. به نشاندهندهها که نگاه کردم دیدم چراغ آسمانه4 عقب روشن است که نشان از باز بودن آن داشت. کمک خلبان را صدا کردم و دیدم صدایی نیامد. باد عجیبی در داخل کابین جریان داشت. متوجه شدم که شهید رضا کرم از هواپیما بیرون پریده. چون هوا در حال تاریک شدن بود و از طرفی سامانه INS5 هم در کابین خلبان عقب است و سامانه Tacan هم بدلیل وضعیت جنگی در کلیه پایگاهها خاموش بود، هیچ راهحلی برای پیدا کردن پایگاه در آن تاریکی نبود. به فکرم رسید که به سمت دریا حرکت کنم و در امتداد خط ساحل پرواز نمایم. همه جا به خاطر حملات هوایی عراق در خاموشی به سر میبرد که فرودگاه نیز از این قاعده مستثنی نبود. من در رادیو چند بار صدا کردم دیدم هیچکس جوابی نمیدهد، از خداوند متعال مدد خواستم. در همین حال دیدم هیدرولیک سمت راست به خاطر اصابت ترکش موشک از کار افتاده و سوخت هواپیما هم در حال اتمام است. کنترل هواپیما بسیار سخت شده بود. ناگهان در رادیوی گارد شنیدم که کسی میگفت: «میشنوی؟! میشنوی؟!». از رادار برج مراقبت پایگاه بوشهر بود. وضعیت بسیار وخیم هواپیما را به وی اعلام کردم. مسوول برج مراقبت به دستور فرمانده پایگاه به من ابلاغ کرد که «اگر میخواهی، در محل مناسبی ایجکت کن!». با توجه به دردی که من در کمر و گردنم حس میکردم از خروج اضطراری امتناع کردم. بدین ترتیب و به خواست خداوند بزرگ، من به سمت باند هدایت شدم. پس از فرود به دلیل نامساعد بودن حالم دیگر نتوانستم از کابین بیرون بیایم که فرمانده پایگاه جناب سرهنگ دادپی و شهید یاسینی مرا از کابین بیرون آوردند. پس از خروج متوجه شدیم Gسنج هواپیما از رقم ده هم رد شده که نشان از وارد آمدن بیش از حد G به هواپیما و خلبانانش داشت. بعدها فهمیدم فانتوم مزبور به خاطر شدت صدمات وارده از خدمت خارج شده. درباره شهید رضا کرم هم هیچ نشانهای به دست نیامد، خدایش بیامرزد!
ـ آیا از سامانه پادکار الکترونیک یا ECM نیز استفاده میکردید؟
بله! در برخی ماموریتها که مجبور بودیم در ارتفاع بالا پرواز کنیم از ECM7 استفاده میکردیم که به ما نشان میداد رادار موشک از چه زاویهای روی ما قفل کرده، از چه سمتی به ما شلیک شده و آیا مورد رهگیری جنگندههای دشمن قرار گرفتهایم؟ ولی در ارتفاع پایین به خاطر اغتشاشی که در کارمان ایجاد میکرد این سامانه را خاموش میکردیم.
ـ در آخر اگر توصیهای برای جوانان دارید بفرمایید.
به نظر من گرداوری و ثبت خاطرات جنگی رزمندگان، بخصوص خلبانانی که در طول هشت سال دفاع مقدس شرکت فعال داشته و ایثارگریهای فراوان و دلاورانهای از خود نشان دادند، میتواند در آینده برای جوانان متعهد و وطندوست الگوی مناسبی باشد ضمن اینکه تجلیل از جایگاه و ارزشهای شهدا، جانبازان و بازماندگان آنان موجب رضایت خداوند متعال است و سبب تقویت روحیه و ایجاد انگیزه برای جوانان در دفاع از کیان این آب و خاک و اسلام خواهد بود. لذا توصیه میکنم جوانان در هر سنگری که هستند نیت پاک و خدمت صادقانه داشته باشند چرا که خداوند منان همیشه یار و یاور آنها بوده و آنها را از تمامی خطرات حفظ خواهد کرد؛ گر نگهدار من آن است که من میدانم ـ شیشه را در بغل سنگ نگه میدارد.
مهدی بابا محمودی
پینویس:
1- CAP: Combat Air Patrol گشت هوایی رزمی
2- LOBL: Lock-On Before Launch قفل شدن پیش از شلیک
3- Alert: اتاق آماده باش
4- Canopy: آسمانه، شیشه کابین هواپیما
5- INS: Inertial Navigation System سامانه ناوبری اینرسیایی
6- Tacan: Tactical air navigation ناوبری هوایی تاکتیکی
7- ECM: Electronic Countermeasures
پادکار الکترونیکی ، سامانه الکترونیکی که ویژه منحرف کردن موشک شلیک شده به سوی هواپیماست.