در دوران حکومت پهلوی و پس از سیاست ستون‌های دوگانه نیکسون که در آن ایران نقش ستون نظامی خاورمیانه در برابر کمونیسم را بر عهده داشت، حجم روابط، همکاری و تبادل اطلاعات نظامی ارتش ایران با ایالات متحده افزایش یافت.
عصراسلام: ایران به عنوان مقر عملیات اطلاعاتی و جاسوسی علیه روسها در مرزهای جنوب غربی شوروی در نظر گرفته شد. در این میان دو پروژه محرمانه توسط ایالات متحده و همکاری ارتش ایران برای جاسوسی علیه شوروی آغاز شد که ژن تیره و ایبکس مهمترین آنها بود. 
 
در این مطلب به سراغ پروژه ایبکس می‌روم. آیبکس IBEX (بز کوهی) یک پروژه مشترک جمع آوری داده بین ایران و ایالات متحده بود که توسط سازمان های CIA و NSA مدیریت، از طرف شرکت آمریکایی Rockwell inc پشتیبانی تجهیزاتی و از طرف نیروی هوایی و پدافند ایران حفاظت فیزیکی می‌شد. ایران به عنوان میزبان طرح هزینه های جاری را که بالغ بر ۵۰۰ میلیون دلار بود به شرکت آمریکایی پرداخت کرد. چون شاه در ازای این پرداخت قصد داشت از سامانه های ایبکس بر علیه دشمن دیگر خود عراق نیز استفاده کند که در نهایت مورد موافقت طرف آمریکایی پروژه قرار گرفت. 
 
ایبکس مجموعه‌ای از ایستگاه‌های ردیابی وشنود در طول نوارمرزی شوروی بود که در ارتباط با هواپیماهای اکتشافی و جاسوسی ایالات متحده که از آلاسکا و ژاپن به پرواز در می‌آمدند اقدام به جاسوسی در مرزهای جنوبی شوروی ازطریق شناسایی سکوهای پرتاب موشک و سایت‌های راداری می‌نمود. استانفیلد ترنر رییس وقت CIA از این طرح به عنوان تکنولوژی فراتر از زمان خود بود، یاد می‌کرد.
 
پروژه شامل ۳ ایستگاه زمینی در ایران بود. ایستگاه اول در بهشهر مازندران، ایستگاه دوم در پارس آباد مغان اردبیل و ایستگاه سوم در کبکان خراسان قرار داشت که به صورت مشترک توسط ایران و ایالات متحده اداره میشد. داده‌ها توسط افسران رابط غربال و به صورت مشترک بهره برداری پایگاه بهشهر در محدود کاخ صفی آباد قرار داشت و توسط نیروهای CIA مدیریت می‌شد. فیلیپ مک کیب از نیروهای بازنشسته CIA است که در کبکان و بهشهر فعالیت کرده است. او می‌نویسد: 
 
آب و هوای بهشهر فوق العاده و پایگاه ما بسیار بزرگ بود. در کبکان اما هوا سرد و خشک و پایگاه کوچک‌تر اما بواسطه ارتفاع کبکان نسبت به بهشهر و نزدیکی بیشتر به مرزهای شوروی از نظر کارایی موثرتر بود. پایگاه مغان تنها ۳ کیلومتر از مرز فاصله داشت و در پوشش یک شرکت ساختمانی کار می‌کرد. پایگاه مغان کلیه تحرکات روس‌ها در قفقاز و شمال دریای سیاه را رهگیری و مدیریت می‌کرد. 
 
سپهبد هاشم برنجیان فرمانده ضداطلاعات نیروی هوایی بعدها گفت که پایگاه بهشهر در اصل ملکی متعلق به فرمانده وقت نیروی هوایی بود که با هماهنگی شاه برای پروژه آیبکس به طرف آمریکایی واگذارشد. نیروی هوایی ایران ضمن محافظت از هرسه پایگاه با دو فروند هواپیمای کوتاه برخاست دو هاویلندکاریبو DHC4 کلیه پشتیبانی لجستیکی پایگاه ها را متقبل شد. البته نیروی هوایی بعدا هرگز از این هواپیما استفاده نکرد. یکی از این دو هواپیما در موزه نیروی هوایی  قرار دارد. 
 
سرنوشت هواپیمای دوم نامعلوم است. ستون فقرات طرح در آسمان دو فروند بوئینگ ۷۰۷ نیروی هوایی شاهنشاهی و دو فروند هواپیمای گشت دریایی P3F-Orion از شش فروندی است که قبلا برای نیروی دریایی خریداری شد، قرار بود تا با تغییر کاربری P3Fها به هواپیمای جاسوسی تبدیل شوند‌. اما نهایت نیروی هوایی ایران آنها را با ۴ فروند هرکولس C130 جایگزین کرد. 
 
چرا که هرکولس‌ها علاوه بر توانایی حمل تجهیزات سنگین جنگ الکترونیک قابلیت فرود بر باندهای ناهموار و شرایط سخت را نیز به بهتر از P3F ها داشتند. ۷۰۷ های تجهیز شده با سامانه های آیبکس دارای ۱۳ جایگاه اپراتور، یک مجموعه از تجهیزات جاسوسی الکترونیک و مجموعه‌ای از دوربین های مایل و عمودی برای عکسبرداری هوایی بودند. 
 
در سمت دیگر پروژه پرسنل نیروی هوایی آمریکا ماموریتهای پروازی ELINT (شنود الکترونیک) خارج از پایگاههای آمریکا همچون پایگاه اوکیناوا و آلاسکا را به انجام می‌رساندند. در این پایگاه‌ها، پرسنل رهگیر (Tracksmen) پیام‌های هشدار را در مورد مشاهده موشکهای اتمی شوروی به آگاهی می‌رساندند. 
 
بر اساس برخی گزارش‌ها، قسمتی از قطعات و تجهیزات مربوط به پروژه آیبکس دست کم درون دو فروند هواپیمای متعلق به هوانیروز ارتش شاهنشاهی از نوع Aero Commander-560 نیز نصب شده بودند. باید توجه کنید که هر دو گونه هواپیمای C-130 و 560 در اوایل دهه ۱۹۷۰ به طور گسترده در پروازهای جاسوسی شناسایی در نزدیک مرز شوروی به کار گرفته شدند. 
 
جدا از جستجوها و دیده‌بانی‌هایی که برای آزمایشات موشکی اتحاد شوروی انجام گرفتند، ارتش شاهنشاهی ایران به وسیله سیستم‌های آیبکس، کار شناسایی و مکان‌یابی، جستجو و تعیین هویت و همچنین تشخیص سیگنالهای راداری را که سرچشمه‌شان کشورهای همسایه و به ویژه عراق بودند به انجام می‌رساند. تمامی چهار هواپیمای هرکولس C-130H پروژه که به نام مستعار خفاش شناخته می‌شدند پیوسته در نزدیکی مرز با شوروی پرواز داده شدند. 
 
این هواپیماهای جاسوسی سی-130 (خفاش) به همراه پنج ایستگاه زمینی، تحت کنترل تیمسار عبدالله عصرجدید، قسمت مهمی از واحد الکترونیک هوایی شناسایی نیروی هوایی شاهنشاهی را تشکیل داده و مابقی واحدها، دو اسکادران مستقل از هواپیماهای شناسایی جاسوسی RF-4E و RF-5A بودند. تمامی خفاش‌ها و دو بوئینگ ۷۰۷ در حالت عادی در پایگاه هوایی مهرآباد تهران مستقر بودند. 
 
در اکتبر ۱۹۷۸ هواپیمای ۷۰۷ توسط دو فروند تامکت اسکورت می شد و توسط یک فروند میگ۲۵  بر فراز دریای خزر رهگیری شد. این درگیری از فاصله دور (بیش از ۲۰۰ کیلومتر) بدون هیچ اشکالی صورت گرفت.. 
 
‏جورج کیو، مأمور سابق سیا در ایران، یکی از دلایل کلیدزدن این پروژه در ایران توسط محمدرضا شاه، نگرانی او از خطر عراق بود و به همین خاطر حاضر شده‌ بود بیش از ۵ میلیارد دلار برای زیرنظرگرفتن تحرکات ارتش عراق هزینه کند. او می‌گوید ۹۰ درصد آیبکس بر عراق متمرکز بوده‌است و دو ایستگاه مخابراتی این پروژه قادر بوده‌اند ارتباطات مخابراتی ارتش عراق را شنود کنند. 
 
در این پروژه برای تسلط اطلاعاتی بیشتر ایران بر عراق و شنود اطلاعات از دو فروند هواپیمای سی-۱۳۰ استفاده می‌شده‌است که با پرواز در نزدیکی مرزهای عراق ضمن جمع‌آوری سیگنال‌های مخابراتی این کشور، تا کیلومترها از خاک این کشور را عکس‌برداری می‌کرده‌اند. عبدالله عصر جدید، سرتیپ ارتش در نیروی هوایی شاهنشاهی، فرماندهٔ آیبکس در زمان حکومت شاه در ایران بود. عصر جدید در روز یکم اسفند ۵۷ به دستور سرلشکر ولی‌الله قرنی بازنشسته شد. 
 
جورج کیو مأمور کهنه‌کار سیا که به فارسی هم تسلط داشت در مهرماه ۱۳۵۸ با پاسپورتی که به نام خودش صادر شده بود از واشنگتن و از طریق آلمان به ایران سفر کرد.کیو در این سفر در مورد تحرکات نظامی عراق در مرزهای ایران به ابراهیم یزدی وزیر خارجه پیشین ایران و عباس امیرانتظام هشدار می‌دهد..‏که به علت بدگمانی‌های یزدی در مورد آمریکا، اظهارات کیو در مورد نقشهٔ جنگی عراق برای حمله به ایران مورد توجه او قرار نگرفت. 
 
به گفتهٔ کیو «روز بعد که انتظام را دوباره دیدم متوجه شدم نه فقط از برنامهٔ جنگی عراق چیزی نمی‌دانستند بلکه از توانایی ارتش ایران در جمع‌آوری اطلاعات هم کاملاً بی‌خبر بودند. او اصلاً در مورد اسم آیبکس یا توانایی‌اش چیزی نشنیده بود. امیرانتظام این بی‌خبری مسئولان ایرانی از پروژهٔ آیبکس را تأیید کرده‌است. 
 
مطابق برخی اسناد به دست آمده مانند نامهٔ چارلز نس، کاردار سفارت آمریکا در تهران، این گمان وجود دارد که آمریکا در این زمان سعی‌داشته‌است با برقراری روابط صمیمانه‌تر با سازمان اطلاعاتی آیندهٔ ایران بتواند از قابلیت‌های اطلاعاتی سامانه‌های جاسوسی نصب‌شده در ناحیهٔ کبکان (خراسان) و بهشهر (مازندران) بهره ببرد و از آن‌ها علیه شوروی استفاده کند.
 
‏به گفتهٔ کیو، او به مقام‌های ایرانی پیشنهاد کرده‌است که پروژهٔ آیبکس را برای زیر نظر گرفتن فعالیت‌های نظامی عراق دوباره فعال کنند. او خوشبین بوده‌است که ایران بتواند با توجه به حضور عبدالله عصر جدید در ایران، بدون کمک مشاوران آمریکایی پروژهٔ شنود را بازفعال کند. پس از ماجرای اشغال سفارت آمریکا، اعضای دولت بازرگان از جمله ابراهیم یزدی به سرعت از قدرت کنارزده‌شدند، یزدی استعفا داد و امیرانتظام نیز به اتهام جاسوسی به حبس ابد محکوم شد و مسئلهٔ هشدارهای کیو در آن زمان مسکوت ماند. 
 
در نهایت پروژه آیبکس به شکلی نامعلوم متوقف شد و از توانایی های حیرت انگیز آن در مواجهه با عراق در دوران جنگ هشت ساله استفاده‌ای نگردید. بسیاری از تکنسین‌های این طرح نظیر فیلیپ مک کیب بعدها به آمریکا بازگشتند و از خاطرات خود در بهشهر و کبکان با رسانه ها مصاحبه کردند. عبدالله عصر جدید نیز از ایران خارج شد و دیگر به کشور بازنگشت. اسرار پروژه آیبکس نیز به بایگانی‌های محرمانه سازمان‌های اطلاعاتی ایالات متحده و جمهوری اسلامی پیوست.