سرلشکر شهید عباس دوران در این عملیات توانست با بهرهگیری از توان بالای پروازیاش، به عمق بغداد نفوذ کند و در یک اقدام متهورانه برنامهریزی صدام برای برگزاری یک کنفرانس مهم جهانی در این کشور را به هم بزند. صدام پیش از جنگ و در اجلاس سران عدم تعهد در هاوانا، میزبانی بغداد را برای اجلاس بعدی به عهده گرفته بود تا ژست یک صلحطلب را به نمایش بگذارد. او گفته بود: «هیچ خلبان ایرانی جرات نزدیک شدن به آسمان بغداد برای برهم زدن این اجلاس را ندارد.»
وقتی تلاشهای دیپلماتیک ایران برای تغییر محل اجلاس عدم تعهد به نتیجه نرسید، نیروی هوایی ارتش جمهوری اسلامی ایران بر اساس دستور مسئولان، درصدد انجام حملاتی به بغداد برآمد تا نبود امنیت این شهر برای برگزاری اجلاس را ثابت کند. عباس دوران برای جلوگیری از تشکیل کنفرانس سران غیرمتعهدها در اواسط تیرماه سال ۱۳۶۱ ماموریت یافت تا پایتخت عراق را ناامن کند.
در ۳۰ تیر ۱۳۶۱ شش خلبان نیروی هوایی با سه فروند هواپیمای جنگنده برای این عملیات آماده شدند. یکی از این خلبانان عباس دوران بود. هدف آنها بمباران پالایشگاه «الدوره» بغداد و همچنین عبور از آسمان این شهر بود.
خلبانان کشورمان پس از انهدام پالایشگاه یادشده، در آسمان بغداد مورد هدف پدافند بسیار قوی دشمن قرار گرفتند که در این میان یک هواپیما با خلبانی اسکندری توانست به میهن بازگردد؛ اما هواپیمای دوران مورد اصابت چند گلوله ضدهوایی و موشک قرار گرفت؛ به طوری که از دم هواپیما تا محل قرار گرفتن کابین خلبان آتش گرفت. در این هنگام، منصور کاظمیان خلبان کابین عقب به درجات و نشانگرها نگاه کرد و متوجه شد که از کار افتادهاند؛ بنابراین تصمیم گرفت دستگیره خروج اضطراری خودش و دوران را بکشد، لحظاتی بعد وی در پی کشیده شدن دستگیره انفرادی خروج اضطراری کابین عقب، به بیرون پرتاب شد؛ اما عباس دوران با صرفنظر کردن از خروج اضطراری، هواپیمای فانتوم صدمهدیده خود را که در آتش میسوخت، با هدف ناامن جلوه دادن شهر بغداد، به هتل محل برگزاری هفتمین دوره اجلاس سران جنبش غیرمتعهدها کوبید و به این ترتیب توانست مانع از برگزاری این اجلاس مهم در کشور عراق شود.
فرا رسیدن ۳۰ تیرماه، سالروز این عملیات غرورآفرین بهانهای شد تا در نشستی با همرزمان آن شهید، به واکاوی این عملیات بپردازیم. امیرسرتیپ خلبان بازنشسته رضا رمضانی، امیر سرتیپ خلبان بازنشسته اکبر توانگریان و امیرسرتیپ خلبان بازنشسته منصور کاظمیان در این نشست به تشریح عملیات بغداد و اهمیت پیروزی ایران در آن میپردازند.
اهمیت لغو کنفرانس
امیرسرتیپ خلبان بازنشسته رضا رمضانی در ابتدای این نشست با تاکید بر اینکه عملیات «بغداد» که منجر به لغو برگزاری کنفرانس عدم تعهد شد، نمادی از تمامی عملیاتهای نیروی هوایی در جریان دفاع مقدس است، میگوید: نیروی هوایی در دوران دفاع مقدس عملیاتهای وصفناپذیری را به مرحله اجرا درآورد که به طور حتم میتوان از عملیات بغداد به عنوان نماد تمامی عملیاتهای هوایی خلبانان تیزپرواز کشورمان یاد کرد.
وی سپس به شناسایی و رصد تحرکات دشمن، قبل از آغاز رسمی جنگ در ۳۱ شهریور ۵۹ اشاره میکند و میافزاید: قبل از آغاز رسمی جنگ و تجاوز آشکار رژیم بعث عراق به کشورمان، ارتش صدام طی چند مرحله دست به تجاوز به خاک ایران زد و نیروی هوایی بر اساس وظیفه ذاتیاش توانست با این تجاوزها مقابله کند که حتی در ۱۵ تیرماه سال ۵۹ و قبل از آغاز رسمی جنگ ما شاهد به شهادت رسیدن شهید باستانی بودیم و حتی قبل از ۳۱ شهریور شهید حسین لشکری هنگام مقابله با تجاوز عراق به خاک ایران، به اسارت نیروهای عراقی درآمد و تا پایان جنگ در اسارت دشمن باقی ماند و به این ترتیب سیدالاسرای دفاع مقدس نام گرفت.
رمضانی در ادامه به بیتوجهی مسئولان وقت نسبت به گزارشهای نیروی هوایی مبنی بر تحرکات نظامی عراق اشاره میکند و میگوید: متاسفانه در آن زمان توجهی به این گزارشها نمیشد و حتی یک بار بنیصدر شخصا در آن مناطق حضور یافت تا تحرکات را مشاهده کند. وی میافزاید: پس از آغاز رسمی جنگ و تجاوز جنگندههای عراق به مناطق مختلف کشورمان، نیروی هوایی بلافاصله وارد عمل شد و بهعنوان نخستین نیرو، پاسخ محکمی را پس از گذشت ۲.۵ ساعت به عراق داد. در این عملیات جنگندههای ایران از پایگاههای همدان و بوشهر به پرواز درآمد و چند پایگاه هوایی رژیم بعث را مورد هدف قرار دادند. همچنین فردای آن روز یعنی اول مهرماه، عملیات ویژه نیروی هوایی با عنوان ۱۴۰ فروندی اجرا شد و طی آن ۱۴۰ فروند جنگنده ایران از پایگاههای هوایی کشورمان اعم از دزفول، بوشهر، همدان و تبریز به پرواز درآمدند و پس از حضور در آسمان عراق، صدام را متوجه قدرت نیروی هوایی کشورمان کردند. این موضوع موجب تعجب همه شد، زیرا گمان بر این بود که نیروی هوایی پس از پیروزی انقلاب اسلامی، ناکارآمد شده است و دیگر توانایی ندارد و نمیتواند به روزهای اوج برسد ولی اجرای این عملیات متهورانه به همه ثابت کرد که خلبانان نهاجا با بهرهگیری از مهارتهای خود میتوانند به بهترین نحو، حافظ کشور باشند و در این راه، از هیچ تلاشی دریغ نخواهند کرد و جان خود را هم فدا خواهند کرد.
خلبان پیشکسوت دوران دفاع مقدس همچنین از عکسبرداری از مناطق مختلف عملیاتی در طول دفاع مقدس و ارائه آن به مسئولان دفاعی کشورمان، انتقال نیرو و مجروحان و کاهش قدرت هوایی عراق به عنوان دیگر اقدامات و دستاوردهای خلبانان نهاجا در دفاع مقدس یاد میکند و میگوید: علاوه بر این موضوعات نیروی هوایی با اجرای موفق عملیات انهدام پالایشگاهها و سکوهای نفتی عراق توانست این کشور را از لحاظ اقتصادی هم دچار مشکل کند. همچنین با حفاظت از آسمان کشورمان، از قطع شدن صادرات نفت کشورمان جلوگیری کردند و به هواپیماهای عراقی حتی اجازه ندادند یک روز هم در روند صادرات ما، اخلال ایجاد کنند.
وی در ادامه با تشریح عملیات بغداد و حماسهآفرینی شهید عباس دوران، میگوید: تیرماه سال ۶۱ و پس از آنکه تلاش سیاسی برای جلوگیری از برگزاری اجلاس عدم تعهد در عراق به نتیجه نرسید، قرار بر این شد که این کار با یک اقدام نظامی به نتیجه برسد که طی آن دکتر ولایتی وزیر خارجه وقت با ارسال نامهای، موضوع را به رئیسجمهوری وقت اعلام کرد. در آن نامه تاکید شده بود که سرنوشت محل برگزاری کنفرانس سران را یک حرکت نظامی میتواند مشخص کند و اهمیت برگزاری این کنفرانس برای بغداد کمتر از حفظ خرمشهر پس از اشغال آن برای صدام نیست.
وی تاکید میکند: به این ترتیب مسئولان کشور به بررسی موضوع با اقدام نظامی علیه عراق پرداختند. نتیجه بررسیها این بود که به هر نحو ممکن باید بغداد دچار ناامنی شود، لذا به لحاظ اینکه از راه زمینی امکان انجام این مهم، بسیار سخت و با تلفات سنگین همراه بود، تصمیم گرفته شد نیروی هوایی وارد عمل شود. بر این اساس و پس از طرحریزی فرماندهان، قرار بر این شد که جنگندههای ایران پالایشگاهی در اطراف بغداد را مورد هدف قرار دهند و پس از عبور از آسمان بغداد، به کشور بازگردند تا به این ترتیب ناامن بودن آسمان عراق را به رغم ادعای کذب صدام، به اثبات برسانند.
رمضانی با تاکید بر اینکه انجام این عملیات باید توسط خلبانانی که از مهارت بالایی برخوردار بودند، اجرا میشد، میافزاید: به همین منظور، از بین خلبانانی که بالاترین ساعت پروازی و مهارت را داشتند، چند خلبان زبده شامل عباس دوران، محمود اسکندری، کاظمیان، توانگریان و باقری فرا خوانده شدند و طرحریزی عملیات بغداد با مهارت خاصی آغاز شد، زیرا در جریان آن باید چهار خلبان سوار بر دو جنگنده «اف ۴» از لایههای مختلف ضد هوایی در عراق عبور میکردند تا به پالایشگاه و بغداد برسند.
این خلبان پیشکسوت نهاجا که اکنون در مرکز مطالعات و پژوهشهای نظری نیروی هوایی مشغول انجام وظیفه است و اجرای چند عملیات از جمله طریقالقدس، ۱۴۰ فروندی، بیتالمقدس و فتحالمبین و... را در پرونده کاریاش دارد، همچنین با اشاره به دلاورمردی خلبانان نهاجا، تاکید میکند: نیروی هوایی و خلبانان نگاهشان به امام(ره) بود و صداقت را در ایشان میدیدند، لذا عمل به دستورات بنیانگذار جمهوری اسلامی ایران را همواره مورد نظر داشتند.
ویژگیهای ممتاز شهید دوران
امیرسرتیپ دوم خلبان بازنشسته اکبر توانگریان در ادامه این نشست، به تبیین عملیات بغداد و بیان اهمیت آن میپردازد و میگوید: صدام در آن زمان قصد داشت با برگزاری کنفرانس غیرمتعهدها، در وهله نخست قدرت خود را به رخ جهان بکشاند و همچنین امنیت عراق را به رغم جنگ با کشورمان به نمایش بگذارد ولی با اجرای عملیات بغداد و اقدام و خلاقیت شهید عباس دوران و دیگر همرزمانش نتوانست به هدف خود برسد و به این ترتیب بار دیگر کشورمان با این اقدام نهاجا، بر جبهه کفر پیروز شد و حقانیت خود را به اثبات رساند.
وی با تشریح جزئیات عملیات بغداد، تاکید میکند: بر اساس برنامهریزیهای به عمل آمده در این عملیات، قرار بود دو فروند جنگنده «اف۴» به عراق اعزام شوند و محاسبات به عمل آمده، بیانگر این واقعیت بود که امکان بازگشت یک فروند از جنگندهها به کشور صفر درصد و جنگنده دیگر ۵۰ درصد است. بر همین اساس خلبانانی که در این عملیات شرکت میکردند باید عدم بازگشتشان برای آنها اهمیتی نداشته باشد و همچنین از توانمندی و مهارت بالا و فوقالعادهای برخوردار باشند؛ پس از احصای این موارد، انگشت انتخاب به سمت عباس دوران نشانه رفت، زیرا این خلبان هم از مهارت بالایی به لحاظ حضور در عملیاتهای متعدد جنگی برخوردار بود و هم اینکه عدم بازگشت برای او مهم نبود و حاضر بود در راه عزت و عظمت کشورش جان خود را هم فدا کند.
وی میافزاید: روزی که من به همدان منتقل و فرمانده گردان شدم، محوریت کار خود را، حفظ عباس قرار دادم و دلیل آن هم، مهارت بالای او و کارنامه پرافتخارش با ۱۰۴ ساعت پرواز جنگی بود، لذا نمیخواستم او را از دست بدهم و قصد داشتم از وجود این شهید بزرگوار در عملیاتهای حساس و خاص بهره ببرم.
توانگریان با بیان اینکه من و عباس همدوره و از زمان تحصیل در دانشکده خلبانی و آمریکا با یکدیگر دوست بودیم، تاکید میکند: عباس که از تصمیم من ناراحت بود، چند بار سراغم آمد و تاکید داشت تا به ماموریت اعزام شود ولی من با بیان دلایلی، اجازه نمیدادم تا اینکه یکدفعه وقتی درخواست خود را مطرح کرد، متوجه حلقه اشک در چشمانش شدم که دلیل این موضوع هم، علاقه وافر آن شهید برای حضور در عملیات و جانفشانی برای مردم و کشورش بود.
پیشکسوت دفاع مقدس در ادامه میگوید: وقتی عباس برای حضور در عملیات بغداد انتخاب شد، از شهید خضرایی خواستم به جای او، من به این ماموریت بروم. ایشان سپس با رئیس عملیات ستاد و سرهنگ هوشیار تماس گرفت و درخواست من را مطرح کرد ولی ایشان تاکید کرد که عباس دوران حتما باید در این عملیات حضور داشته باشد و به عنوان لیدر به خدمت بپردازد.
وی در ادامه میگوید: بر اساس برنامهریزی به عمل آمده و در سحرگاه ۳۰ تیرماه ۱۳۶۱، سه فروند «اف۴» به همراه ۶ خلبان روی باند پرواز حاضر شدند و قرار بر این شد که اگر هواپیمایی هنگام برخاستن با مشکل مواجه شود، دو جنگنده دیگر به طرف بغداد به پرواز درآیند.
در این عملیات دوران شماره یک و لیدر بود و من شماره ۲ و خلبان محمود اسکندری شماره ۳ بود. وقتی به طرف جنگندههای روی باند میرفتیم، به عباس گفتیم هر وقت هنگام اجرای عملیات لازم شد، با کشیدن دستگیره خروج اضطراری، هواپیما را ترک کن ولی او گفت من این کار را انجام نمیدهم. دقایقی بعد سه جنگنده روی باند به حرکت درآمدند که خوشبختانه هواپیمای دوران با مشکل مواجه شد، من بلافاصله به خلبان اسکندری گفتم «برو جلو».
لحظاتی بعد شهید یاسینی از داخل برج کنترل به من اعلام کرد چتر جنگنده من باز شده است و نمیتوانم بروم. در همین هنگام خطرناکترین صحنه کار پروازیام را با عبور جنگنده دوران از فاصله کمتر از یک متریام دیدم و متوجه شدم جنگنده دوران پس از رفع عیب، به پرواز درآمده است.
وی میگوید: به این ترتیب دو فروند جنگنده «اف۴» با هدایت خلبانان دوران و اسکندری و همچنین خلبان دومی منصور کاظمیان و خلبان باقری به طرف بغداد به پرواز درآمدند و من نتوانستم در این عملیات حضور یابم. توانگریان با ابراز تاسف از اینکه در این عملیات موفقیتآمیز دوست قدیمی خود را از دست داده است، تاکید میکند: در محیط کار و پرواز، هیچ شخصی به اندازه من به شهید دوران نزدیک نبود، عباس راه خود را آگاهانه انتخاب و در این راه مقدس، جان خود را هم فدا کرد.
وی میافزاید: عباس دل و جرات عجیبی داشت و مرگ برای او اصلا مهم نبود و تنها مسئلهای که برایش اهمیت داشت، رسیدن به هدف والایش یعنی دفاع از کشورش و شهادت بود که به نحو احسن توانست دین خود را به مملکت و مردم ادا کند.
خلبان پیشکسوت دفاع مقدس در ادامه با بیان خاطرهای از دوست و همرزم قدیمیاش، تاکید میکند: عباس از درجه اعتقادی بسیار بالایی برخوردار بود که البته در ظاهر هیچ شخصی متوجه آن نمیشد بلکه در رفتارهای دوستانه، میتوانستیم به آن پی ببریم که بعد از نحوه شهادتش و جانفشانی او، همگان متوجه دلاورمردی و شجاعت مثالزدنی عباس شدند. به خاطر دارم یک دفعه همراه او برای بمباران گمرک خرمشهر که هنگام اشغال در اختیار عراقیها بود، به منطقه اعزام شدیم. من لیدر و عباس شماره ۲ بود. در طول عملیات چندین بار با او صحبت کردم و هر دفعه که به او میگفتم «عباس کجایی؟»، میگفت: «برو، من هم دارم میآیم.» پس از بمباران مواضع دشمن، به پایگاه بازگشتیم و من به سراغ خلبان کابین عقب او رفتم و گفتم شما کجا بودید که من شما را نمیدیدم؟ آن خلبان گفت ما در ارتفاع ۱۵۰۰ پا و سرعت ۳۵۰ مایل در حال پرواز بودیم و هر لحظه میگفتم الان هواپیمای ما را میزنند. سپس سراغ عباس رفتم و دلیل این آرامش خاطر هنگام پروازها را از خود او جویا شدم. عباس که دل نترسی داشت، گفت که وقتی با جنگنده به پرواز درمیآید یک هاله اطراف هواپیمایش را دربر میگیرد و مانع دیده شدن جنگنده و اصابت موشک و گلوله میشود. در حقیقت عباس با توانایی و مهارت بالای خود میتوانست دشمن را فریب دهد و از مهلکه به سلامت عبور کند.
وی همچنین با تاکید بر اینکه عباس دوران یک خلبان ممتاز بود، تاکید میکند: در آن زمان و در حالی که هنوز بیش از دو سال از آغاز جنگ نگذشته بود، عباس به لحاظ نمایش توانمندیهایش، توانسته بود ۱۰۴ ساعت پرواز جنگی را در پرونده پرافتخار کاریاش به ثبت برساند که هیچ خلبانی موفق به کسب این موفقیت نشد و با اجرای عملیات بغداد میزان پرواز جنگی او به ۱۰۸ ساعت رسید.