جنگنده F-4D که بین سالهای 1347 تا 1349، 32 فروند از آن، لباس نیروی هوایی ایران را به تن کردند، نخستین گونه فانتوم بود که به کشور وارد شد. از این تعداد تا سال 1359، 29 فروند باقی ماند که در قالب گردانهای 306 و 308 شکاری تحت فرماندهی تیپ 32 شکاری مستقر در پایگاه سوم شکاری «نوژه همدان» قرار داشتند. بهتر است بدانیم که پایگاههای هوایی ایران با توجه به زمان عملیاتی شدن به ترتیب شماره‌گذاری گردیدند. با توجه به این‌که پایگاه هوایی همدان پس از پایگاه یکم شکاری «مهرآباد تهران» و پایگاه دوم شکاری «تبریز»،‌ اعلام موجودیت کرد، لقب پایگاه سوم شکاری به آن اطلاق شد.
 

F-4 بدون شک یکی از شاهکارهای خلقت هواپیمایی است. برای کسانی که از عالم هوانوردی سررشته‌ای ندارند، F-4 کلمه‌ای غریب است اما «فانتوم» را همه می‌شناسند. شهرت و محبوبیت این واژه به حدی است که در گفتگوهای عامیانه و کوچه‌بازاری نیز جایی برای خود باز کرده است.

نقش F-4 در وارد نمودن بسیاری از نیروهای هوایی سراسر دنیا به عصر جنگ‌افزار مدرن هوایی بر هیچ‌کس پوشیده نیست. فانتوم نخستین جنگنده‌ای بود که بدون دریافت هیچ‌گونه کمک از جانب رادارهای زمینی، توانایی پیدا کردن و نابود نمودن هواپیمای دشمن را داشت، و این تازه نیمی از داستان است!

F-4 یک بمب‌افکن تاکتیکی فوق‌العاده کاراست! عظمت، ابهت و شکوه آن را هنگامی که تا بن دندان به انواع و اقسام بمب‌ها مسلح است را با هیبتی شبیه به B-52 مقایسه می‌کنند!

صدای غرش مهیب موتورهای پرقدرت فانتوم، به وجدآورنده دل دوستان و به لرزه اندازنده اندام دشمنان است. تمام این توصیف‌ها به کنار، F-4 جنگنده‌ای بسیار زیباست. این زیبایی هنگامی که فانتوم پر و بال باز کرده و به آسمان می‌رود، صدچندان می‌شود. کمتر کسی است که حساب کار دستش باشد، فانتوم را در آسمان ببیند و تحت تاثیر ترکیب این جنگنده خوشگل قرار نگیرد!

طراحی فانتوم آنقدر باحساب و کتاب بوده که تقریبا تمام نقشهایی که یک هواپیما می‌تواند بازی کند را در وجود آن می‌بینید. جنگنده رهگیر، بمب‌افکن، هواپیمای اکتشافی، هواپیمای گروه نمایشهای هوایی، هواپیمای مهد آزمون و قس         علی هذا! درباره فانتوم اکتشافی گفتنی است، پس از آن‌که F-4 عملکرد بالای خود را به طراحانش ثابت کرد، آنها به فکر افتادند گونه عکسبرداری و شناسایی فانتوم را بسازند. بدین ترتیب جنگنده‌ای به نام RF-4 قدم به عرصه ظهور گذاشت و به اندازه خود F-4 تاریخ ساخت!!!

در بهمن ماه 1357 در حالی انقلاب اسلامی ایران به پیروزی رسید که نیروی هوایی ارتش ایران دارای 520 فروند جنگنده پیشرفته، 100 فروند هواپیمای ترابری و نزدیک به 60 فروند بالگرد بود. از تعداد 100،000 نفر پرسنل در خدمت نیروی هوایی، 5000 نفر خلبانان باتجربه بودند. طبق برنامه‌ریزی که پیش از انقلاب انجام شده بود قرار بود هرماه 100 نفر خلبان جدید نیز آموزش ببینند. در ادامه، در سالهای 56 ـ 1355 تعداد 300 فروند F-16A/B سفارش داده شد.

با پیروزی انقلاب شکوهمند اسلامی ایران به رهبری امام خمینی (ره)، نام این نیرو از نیروی هوایی شاهنشاهی ایران (IIAF) به نیروی هوایی جمهوری اسلامی ایران (IRIAF) تبدیل و با یکپارچه شدن بدنه انقلابی نیروی هوایی، این نیرو به‌طور کامل در خدمت انقلاب و اهداف والای آن قرار گرفت.

همزمان نظام نوپای شکل گرفته در کشور با تغییر رویه کامل، مخالفت و انزجار خود را از ایالات متحده و سیاستهایش اعلام کرد.

با آن‌که شعار انقلاب اسلامی ایران این بود که: «ما با هیچ‌کس جنگ نداریم»، رژیم بعث عراق در ظاهر برای احقاق حقوق از دست رفته خود در قرارداد 1975 الجزایر و در عمل با تحریک ابرقدرتهای شرق و غرب، جنگی خونین و فرسایشی را به دو ملت مسلمان تحمیل کرد. بلافاصله تمام نگاهها برای دفاع از کیان ملی به سمت نیروی هوایی معطوف شد، تمام هواپیماهایی که روزی بر سر ارزش واقعی آنها و پولی که بابت آنها پرداخت شده بحث در گرفته بود به میدان آمده و اشتباه مخالفان را به آنها ثابت کردند.

در زمان شروع جنگ در سال 1359، ایران 3 گونه مختلف از جنگنده فانتوم را در اختیار داشت؛ 29 فروند F-4D، 162 فروند F-4E و حداقل 17 فروند RF-4E! این جنگنده‌ها بدون شک ستون فقرات نیروی هوایی ارتش قدرتمند ایران بودند.

با نقش بستن حروف IRIAF بر روی دماغه و کلمه شریفه «الله» در بین پرچم 3 رنگ روی دم هواپیماها، نیروی هوایی تنها نیرویی شد که از لحاظ ساختاری پس از وقوع انقلاب و حتی پس از جنگ 8 ساله تحمیلی (با وجود تلفات بالای نفرات و تجهیزات) بدون تغییر باقی ماند. اگرچه در طول جنگ برخی گردانهای شکاری به پایگاههای مرزی فرستاده شده و برخی برای مدتی مجبور شدند پایگاههای مرزی خود را به لحاظ امنیت بیشتر ترک کنند، با این حال نفرات و جنگنده‌هایی که در آن پایگاهها باقی ماندند حتی با وجود بمبارانهای سنگین، حملات توپخانه و راکتهای سطح به سطح FROG-7 عملیاتی باقی ماندند.

«شبح» رسید!

جنگنده F-4D که بین سالهای 1347 تا 1349، 32 فروند از آن، لباس نیروی هوایی ایران را به تن کردند، نخستین گونه فانتوم بود که به کشور وارد شد. از این تعداد تا سال 1359، 29 فروند باقی ماند که در قالب گردانهای 306 و 308 شکاری تحت فرماندهی تیپ 32 شکاری مستقر در پایگاه سوم شکاری «نوژه همدان» قرار داشتند. بهتر است بدانیم که پایگاههای هوایی ایران با توجه به زمان عملیاتی شدن به ترتیب شماره‌گذاری گردیدند. با توجه به این‌که پایگاه هوایی همدان پس از پایگاه یکم شکاری «مهرآباد تهران» و پایگاه دوم شکاری «تبریز»،‌ اعلام موجودیت کرد، لقب پایگاه سوم شکاری به آن اطلاق شد.

تا سال 1358، F-4D با وجود نصب تجهیزات پیشرفته نظیر علامت‌گذار لیزری، بمبهای لیزری و سامانه هشدار و آشیانه‌یاب راداری، هواپیمای رده دوم نیروی هوایی محسوب می‌شد. F-4E به عنوان عالی‌ترین جواب به نیازهای نیروی هوایی در تعداد بسیار بالا (177 فروند) بین سالهای 1350 تا 1357 خریداری شد. اگرچه احتمال می‌رفت که تعدادی از فانتوم‌های نیروی هوایی ایالات متحده که به صورت اجاره در خدمت نیروی هوایی ایران بودند به مالکیت ایران درآمده باشند، ولی مقامات رسمی اعلام کردند که همگی را به صاحب اصلی‌اش باز گردانده‌اند.

تا سال 1357 فانتوم‌های سری E ایران با تجهیز به بالچه لبه حمله و الکترونیک پروازی رده 556 ارتقاء یافتند. 50 فروند به حسگرهای الکتریکی ـ نوری ASX-1 تجهیز شدند، در حالی که بر روی 80 فروند دیگر سامانه «درخت جنگی» تشخیص دوست از دشمن قدرتمند APX-70 نصب شد.

فانتوم وارد خدمت می‌شود

در شروع جنگ، فانتومهای نیروی هوایی در خدمت گردانهای شکاری زیر بودند:

ـ گردانهای 11 و 12 شکاری تحت فرماندهی تیپ 11 شکاری در تهران ـ پایگاه یکم شکاری.

ـ گردانهای 61 و 62 شکاری تحت فرماندهی تیپ 61 شکاری مستقر در بوشهر ـ پایگاه ششم شکاری (فانتوم‌های این تیپ به سامانه TISEO مجهز بوده و توانایی شلیک موشک ماوریک را داشتند).

ـ گردانهای 91 (کوسه‌ها) و 92 شکاری تحت فرماندهی تیپ 91 شکاری در بندرعباس ـ پایگاه نهم شکاری (آخرین سری فانتوم‌ها که در سال 1357 وارد ایران شدند در قالب این تیپ قرار گرفتند).

ـ گردانهای 71 و 72 شکاری از تیپ 71 شکاری مستقر در شیراز ـ پایگاه هفتم شکاری (بلافاصله پس از شروع جنگ هر دو گردان، F-4Eهای خود را با F-4Dهای گردانهای 306 و 308 معاوضه کردند).

ـ گردانهای 31، 32 و 33 شکاری در قالب تیپ 31 شکاری به اضافه گردانهای 306 و 308 شکاری تحت فرماندهی تیپ 32 شکاری مستقر در همدان ـ پایگاه سوم شکاری. (با شروع جنگ مشخص شد که F-4Dها که مجهز به بمبهای لیزری بودند در جبهه جنوب ضد اهداف عراقی به خصوص پل‌ها بسیار کاراتر از F-4Eها هستند. این در حالی بود که پایگاه هوایی نوژه همدان با وجود قرار گرفتن در وسط خطوط مقدم و تمرکز 4 گردان فانتوم، توانایی عکس‌العمل بسیار سریع و قدرتمند علیه هر تهدیدی را داشت.)

ـ گردان 101 شکاری مستقر در چابهار در جنوب شرق ایران. (با شعله‌ور شدن آتش جنگ، فانتوم‌های این گردان به عنوان جایگزین تلفات گردانهای فعال در جنگ استفاده شدند. پس از جنگ گردان مزبور با تجهیز به F-4D جان تازه‌ای گرفت.)

این چیدمان نیروها با چند مورد استثناء در طول دوران دفاع مقدس حفظ شد. استثنائات شامل فرستاده شدن یک گردان F-4E از تیپ 31 به پایگاه چهارم شکاری دزفول (وحدتی)، تقویت گردانهای مستقر در غرب کشور به وسیله فانتوم‌های گردان 91 شکاری و چرخش دایم F-4Dها به پایگاههای مختلف طی نیازهای عملیاتی که در بیشتر موارد شماره گردان اصلی خود را نیز یدک می‌کشیدند بود. برای نمونه F-4Dهای فرستاده شده به دزفول همچنان گردان 306 شکاری نامیده می‌شدند.

سومین گونه از فانتوم‌های ایران که در طول تاریخ زندگی‌شان بسیار ناشناخته باقی ماند، گونه عکسبرداری و اکتشاف آن، RF-4E است. رسما تنها 16 فروند RF-4E نو بین سالهای 1350 تا 1358 تحویل نیروی هوایی ارتش ایران داده شد. این جنگنده‌ها که به پیشرفته‌ترین تجهیزات زمان خود مجهز شده بودند درطی دهه 50 شمسی تا وقوع انقلاب زیر نظر مستقیم مستشاران امریکایی قرار داشتند. در آن زمان نیروی هوایی ایالات متحده به اجازه شخص شاه با همکاری نیروی هوایی ایران طی یک سری عملیاتهای محرمانه به انجام ماموریتهای شناسایی در مرز ایران با اتحاد جماهیر شوروی (پیشین) پرداختند. این پروازها برای شناسایی نقاط کور راداری دفاع هوایی شوروی به منظور پیدا کردن مناسب‌ترین نقطه برای شروع حمله و نفوذ به قلمرو سرخ‌ها در صورت وقوع جنگ انجام شده و نتایج آن در اختیار «فرماندهی راهبردی هوایی» قرار گرفت.

در یکی از همین پروازها که در آبان 1352 صورت گرفت، نیروی هوایی ایران از دست دادن نخستین RF-4E خود را تجربه کرد. این فانتوم به وسیله یک فروند میگ MiG-21 نیروی هوایی شوروی سرنگون شد. تا سال 1358 حداقل 2 فروند RF-4E نیروی هوایی ایران از دست رفت. یک فروند طی نبرد «ظفار» در سال 1356 در «یمن» و فروند دیگر نیز طی یک پرواز آموزشی براثر وقوع سانحه از بین رفتند. گزارشهایی نیز مبنی بر سقوط چند فروند فانتوم شناسایی در پرواز برفراز شوروی وجود دارد. گفتنی است یک فروند RF دیگر نیز در سال 1354 در یک پرواز آموزشی از ناحیه بال به شدت دچار آسیب شد.

تا سال 1359 و در زمان شروع جنگ، نیروی هوایی به‌طور رسمی حداکثر تعداد 12 فروند RF-4E عملیاتی را در موجودی خود داشت؛ اما واقعیت چیز دیگری بود! در آن زمان ایران بین 19 تا 21 فروند فانتوم شناسایی را در مالکیت خود داشت! علت چنین ادعایی تحویل غیررسمی و محرمانه چندین فروند RF-4E (یا RF-4C) به صورت مستقیم از موجودی نیروی هوایی ایالات متحده به نیروی هوایی ایران است. این فانتوم‌ها که به «دم سفید» مشهور بودند در ازای هواپیماهای شناسایی از دست رفته درطی عملیاتهای اکتشاف برفراز خاک شوروی به تعداد 6 الی 8 فروند به ایران فرستاده شدند.

نیروی هوایی ایران نیز مانند برخی دیگر از دارندگان RF-4 از این جنگنده در قالب گردانهای F-4E استفاده کرد. درطی دهه 50 و 60، RF-4Eها به گردان 33 شکاری (4 فروند)، 61 شکاری (4 فروند) و 62 شکاری (8 فروند) تعلق داشتند. همچنین تعدادی نیز توسط تیپ 11 شکاری مورد استفاده قرار گرفتند.

تمامی گردانهای فانتوم نیروی هوایی ایران تحت امر فرماندهی دفاع هوایی قرار دارند. این سازمان عریض و طویل همچنین کنترل 4 گردان F-14A تامکت و 12 گردان F-5A/B/E/F را نیز به عهده دارد.

F-4E که در ایران اصولا به عنوان یک هواپیمای شکاری ـ بمب‌افکن مورد استفاده قرار می‌گیرد به گستره وسیعی از تسلیحات امریکایی نظیر بمبهای معمولی MK82, 83, 84 و M-117، موشکهای هدایت تلویزیونی AGM-65A (ماوریک) مسلح می‌شود. به علاوه F-4Dهای ایران به سامانه علامت‌گذار لیزری AVQ-9 (معروف به Zot Box که در کابین نصب شده است) برای استفاده از بمبهای لیزری GBU-10 (ساخته شده برپایه بمب MK-84) نیز مجهزند. هر دو فانتوم گونه D و E توانایی حمل و بهره‌برداری از بمبهای خوشه‌ای (CBU) انگلیسی BL755 و غلافهای سامانه پادکار الکترونیک ALQ-71, 87 را نیز دارند. همان‌طور که قبلا ذکر شد مجموعا 80 فروند از هر 2 گونه چنین قابلیتهایی را در اختیار دارند.

برای ایجاد نقش رهگیری و در عین حال دفاع از خود، هر دو گونه توانایی حمل و شلیک موشکهای هوا به هوای AIM-7E-2 اسپارو و AIM-9J/P-1 سایدوایندر را دارا هستند که نیروی هوایی ایران در دهه 50 تعداد قابل ملاحظه‌ای را از هر 2 موشک خریداری و انبار نمود. در ادامه و تا وقوع انقلاب چندین سری ارتقاء بر روی این موشکها اعمال شد.

برخلاف RF-4Eهای نیروی هوایی ایالات متحده و نیروی هوایی رژیم صهیونیستی، RF-4Eهای نیروی هوایی ایران توانایی شلیک موشک سایدوایندر را نداشته و به همین علت تکیه زیادی بر روی سامانه پادکار الکترونیک و سرعت برای دفاع از خود دارند.

زیرساختهای پشتیبانی

انقلاب اسلامی ایران در حالی پیروز شد که زیرساختهای پشتیبانی برای نگهداری از ناوگان عظیم جنگنده‌های فانتوم ایران هنوز تکمیل نشده بودند. در دهه 50 بزرگترین دغدغه نیروی هوایی ایران خرید جنگنده، آن هم در تعداد بسیار بالا بود. ساخت تاسیسات تعمیراساسی و خط تولید تسلیحات (نظیر موشکهای AGM-65A ماوریک) در شرف اتمام بود. اگرچه شرکت صنایع هواپیمایی ایران (IACI) که در کنار فرودگاه مهرآباد توسط شرکت نورثروپ ساخته شده است از زمان پیروزی انقلاب توانایی انجام تعمیرات اساسی و اصلاحات و تغییرات بر روی F-4 را دارا بود.

با وجود کمبود تاسیسات مورد نیاز برای پشتیبانی همه‌جانبه از ناوگان F-4 و سامانه‌های تسلیحاتی‌اش، متخصصان کشورمان توانایی استفاده از حجم عظیم قطعات یدکی خریداری شده از ایالات متحده را داشتند. طبق دکترین نظامی پیش از انقلاب، نیروهای مسلح ایران باید دارای چنان پشتیبانی قطعات یدکی باشند که در صورت وقوع یک جنگ تمام عیار، بدون احتیاج به خارج از کشور توانایی مقاومت تا 6 ماه را داشته باشند. برای نگهداری و سازماندهی این حجم عظیم از قطعات یدکی، سامانه‌ انبارداری رایانه‌ای بسیار پیشرفته‌ای که «ثبت صلح» نامگذاری شده بود توسط امریکاییها راه‌اندازی گردید. پس از انقلاب با گم شدن تعدادی از کدهای رمز محرمانه این رایانه، انبارهای عظیمی از قطعات به صورت دست‌نخورده باقی ماندند که ناوگان F-4E به زودی از این خلل به وجود آمده و عدم تمرکز انبارها دچار لطماتی شد.

شرایط برای 2 گردان F-4D کاملا متفاوت بود؛ نه تنها پرسنل فنی این جنگنده از باتجربه‌ترین و کارکشته‌ترین‌ها در نیروی هوایی بودند بلکه انبار قطعات مورد نیاز آنها در خود پایگاه استقراریافته بود. در ادامه این نفرات فنی باارزش نه تنها F-4Dهای خود را در بهترین شرایط آماده پرواز کردند بلکه در عملیاتی کردن F-4Eها نیز به کمک همکاران خود شتافتند. این شرایط با شعله‌ور شدن لهیب جنگ و اعزام دسته‌های F-4D به پایگاههایی در جنوب و جنوب غرب کاملا تغییر پیدا کرد.

پس از گذشت مدتی از شروع جنگ، 3 فروند F-4D که به شدت آسیب دیده بودند برای استفاده به عنوان منبع قطعات یدکی به مهرآباد آمدند. اگرچه تصمیم بر تکه‌تکه کردن این فانتوم‌ها گرفته شده بود اما گزارشهایی در دست است که نشان می‌دهد حداقل 2 فروند از آنها کاملا بازسازی گردیده و پس از جنگ وارد خدمت شده‌اند. در سال 1367 نیز لاشه 4 فروند F-4D که مورد اصابت قرار گرفته، سقوط کرده و یا در روی زمین دچار سانحه شده بودند برای استفاده از قطعات یدکی‌شان به مهرآباد منتقل شدند.

F-4Eها نیز در طول جنگ بارها از خانه خود به پایگاههای هوایی دیگر سفر کردند. برای نمونه در بهار 1360 تعداد زیادی از فانتوم‌های پایگاه یکم شکاری برای تقویت گردانهای اعزامی تیپ‌های 31 و 33 شکاری به پایگاه وحدتی دزفول فرستاده شدند. لازم به ذکر است این گردانها تقریبا تمام طول جنگ را خارج از خانه خود (همدان) در دزفول به سر بردند.

در اوایل انقلاب، فانتوم‌ها از شرایط فنی بسیار خوبی بهره می‌بردند که متاسفانه به دلیل پیامدهای انقلاب، از جمله خرابکاریهای منافقان و ... این شرایط تا حدود زیادی افت کرد. از اسفند 1357 تا شهریور 1359، 10 فروند F-4 و حداقل 16 نفر خلبان به دلیل بروز مشکلات فنی در تعمیر و نگهداری از دست رفتند.

با وقوع انقلاب یک سکون نسبی در کل نیروهای مسلح حاکم شد. نیروی هوایی ارتش نیز از این قاعده مستثنی نبود. با افزایش ناآرامی‌ها در کردستان و آذربایجان غربی نخستین واحدی که عکس‌العمل نشان داد نیروی هوایی بود. آنها به شایستگی نشان دادند که به معنای واقعی «سربازان وطن» هستند. بسیاری از این خلبانان پیش از سال 1356 به نیروی هوایی پیوسته و در ایالات متحده و پاکستان آموزش دیده بودند. حتی برخی از آنها به‌طور مخفیانه در پایگاههای محرمانه ایالات متحده با جنگنده‌های میگ پروازهایی کرده بودند. نتیجه این‌که خلبانانی تربیت شدند که در نهایت تجربه و مهارت، از فانتوم‌های خود با تمام توان بهره بردند.

هدایت فانتوم را دو خلبان به عهده می‌گیرند؛ خلبان جلو که فرماندهی جنگنده را در دست دارد اصولا دارای درجه سروانی و بالاتر است در حالی که خلبان عقب که کمک‌خلبان محسوب می‌شود ستوان یک یا ستوان دو است. با افزایش تجربه این خلبانان جوان، آنها به جلو منتقل شده و کابین عقب را برای پذیرایی از خلبانان تازه وارد خالی می‌کنند. این رویه در طول جنگ تا حدودی دچار تغییر شد چون 2 خلبان برای مدت زیادی با هم پرواز کرده، ماموریت انجام داده و هماهنگی خوبی با یکدیگر به دست می‌آورند.

در طول جنگ تیپ‌های مختلف به‌طور مداوم خلبانان و نفرات فنی خود را به دستور فرماندهی نیرو و به علت رفع نیازهای عملیاتی با یکدیگر مبادله می‌کردند. با وقوع انقلاب و بروز برخی مسایل، در برخی گردانها تعداد جنگنده‌ها از تعداد خلبانان آن گردان بیشتر بود!

بلافاصله با شروع جنگ، توجه همه خلبانان از تمامی پایگاههای هوایی به سمت میادین نبرد جلب شد، مخصوصا پایگاههای نهم و دهم شکاری. در این میان جنگنده‌ها و خلبانان بسیاری بین گردانهای مختلف جابه‌جا شدند که از این رهگذر خلبانان برای هدایت انواع مختلفی از جنگنده فانتوم به خبره‌گی دست پیدا کردند. جالب است بدانیم 80 درصد خلبانان F-4 نیروی هوایی ایران با جنگنده‌های F-5E/F و F-14 نیز ماموریتهای جنگی انجام می‌دادند! تا شروع سال 1360 خلبانان هواپیماهای ترابری لاکهید C-130 و فوکر F27 نیز برای هدایت جتهای فراصوت آموزش دیدند. این سیاست به معنای آن بود که بسیاری از خلبانان (مخصوصا خلبانان تامکت) توانایی هدایت و انجام هرگونه عملیات با هر 3 نوع جنگنده موجود نیروی هوایی را داشته و بنابراین به‌طور موثری اثرات تلفات جنگ فرسایشی تحمیلی تسکین داده شد. در ادامه، تعدادی از خلبانان بالگردهای هوانیروز نیز برای آموزش پرواز با جنگنده‌های F-4 و F-5 به نیروی هوایی منتقل شدند. در عمل با به کارگیری چنین سیاستی به فرض مثال خلبان F-5E تیپ 41 شکاری با F-4Eهای تیپ 31 و 33 شکاری که همگی به اتفاق در پایگاه سوم شکاری مستقر بودند پرواز می‌کرد. همزمان همین خلبان با هدایت کردن یک هواپیمای ترابری مثل C-130 برای انجام ماموریت بعدی به یک پایگاه دیگری پرواز می‌کرد. چنین ابتکاری در سطح خلبانان نیروی هوایی روحیه وفاق و همدلی بین آنها را به شدت افزایش داد. ناگفته نماند آرم روی سینه و بازوی این خلبانان با حفظ اصالت به همان گردانهای اصلی آنها تعلق داشت.

 

نویسنده :مهدی بابامحمودی