سال ۱۳۶۰ پرواز هرکولس سی-۱۳۰ نیروی هوایی ارتش ایران به همراه جمعی از فرماندهان ارتش و سپاه، تیمسار سرلشکر فلاحی، سرهنگ نامجو، سرداران کلاهدوز و جهان آرا سقوط کرد.
عصراسلام: این فرماندهان برای دادن گزارش به امام و مشورت با او برای ادامه عملیات آزاد سازی خرمشهر راهی تهران بودند که هواپیمایشان در هنگام سقوط دچار نقص فنی شد و سقط کرد. هواپیما آتش گرفتند این چهار فرمانده شهید شدند. این چهار فرمانده رفتند و آزاد سازی خرمشهر را ندیدند واز آن روز محمد علی آهنگران خواند که "ممد نبودی ببینی شهر آزاد گشت”. یکی از فرماندهان جواد فکوری بود که پس از شهادتش، او را به درجه تیمسار سرلشکر ترفیع درجه دادند و از او بهعنوان رسمی "شهید تیمسار سرلشکر جواد فکوری” یاد میکنند. او در قطعه ۲۴ شهدا ردیف ۷۳ شماره ۲۵هشت زهرا در تهران به خاک سپرده شدهاست. امتداد با پسر شهید فکوری، علی فکوری گفت و گو کرده است.
درآن زمان شما کودک بودید، اما حتما در مورد نحوه شهادت پدر زیاد خوانده و شنیدهاید، شما چه میدانید از سقوط آن هوایپما؟
بر اساس شنیدههای من، فرماندهان در حال بازگشت از عملیات ثامن الائمه بودند. این عملیات مربوط به آزاد سازی خرمشهر بود که ناتمام ماند. آنها میخواستند به تهران بازگردند تا خدمت امام گزارشی از وضعیت جنگ دهند. معمولا فرماندهان هیچگاه با هواپیمایی که جنازه و یا زخمی حمل میکند پرواز نمیکنند و با پرواز چاتر رفت و آمد میکردند. اما هنگامی که میخواهند سوار هواپیمای مخصوص شوند متوجه قفل بودن در هواپیما شده و از آنجا که عجله داشتند با هواپیمایی سی-۱۳۰ که شهدا را منتقل می کرده، تصمیم به بازگشت به تهران میگردند. شب نزدیک تهران میشوند که در بالای کهریزک و هنگام رسیدن به برج مراقبت متوجه می شوند که باند خالی نیست، در نتیجه دور میزنند که دچار صانحه میشوند. بازماندهها تعریف کردهاند که صدای انفجاری از داخل هواپیما شنیده میشود و برق تمام هواپیما از کار میافتد. پدر به کابین خلبان میرود و با چراغ (بر اساس تکنولوژی آن زمان) صفحهی مونیتور را رصد کرده که متوجه میشود که کاری از دستش بر نمیآید. پس کنار بقیه فرماندهان باز میگردند و اعلام میکند که کاری از دستش بر نمیآید. هواپیما سی-۱۳۰ اگر سقوط کند مانند گلایدر مینشیند و حتی اگر چهار موتور نیز از کار افتد میتواند بنشیند، خلبان نیز همین کار را میکند اما چالهای که در مسیر بوده سبب میشود تا هواپیما واژگون شده و هواپیما آتش بگیرد. عدهای از جمله خلبان این هواپیما زنده میمانند. آنها تعریف کردهاند که پدر من از این حادثه جان سالم به در میبرد اما وقتی داخل هواپیما میشود که دیگران را نجات دهد شهید میشود.
تاثیر شهادت این افراد بر ادامهی جنگ و آزاد سازی خرمشهر چه بود؟
قرار بود ادامه عملیات ثامن الائمه منجر به آزادسازی خرمشهر شود که با این سقوط فرماندههایش را از دست میدهد. پس از شکست محاصره آبادان این نخستین عملیاتی بود که ارتش و سپاه با یکدیگر انجام انجام میدادند. قبل از آن تمامی جنگ دست ارتش بود، پس از شهادت این افراد، بخش مهمی از اداره جنگ برعهده سپاه میافتد و نقش ارتش کم رنگ تر میشود. طرحی پیش امام بردهبودند که ظاهرا قرار بود فرماندهی جنگ را از ارتش بگیرند و سپاه آن را انجام دهد. فرماندهان ارتش بر این نظر بودند که باقی ماندن عراق در آن سوی مرزها کمک میکند تا جنگ را تمام کنیم. نه مهمات داشتیم و نه مهمات به ایران می فروختند و موانع جدی بر سر راه رزمندگان بود.
نظر پدر شما چه بود؟
آن زمان پدر از تمام تمام سمتهایش استعفا داده بود و فقط جانشین فلاحی و یا مشاور ایشان بود. اقای فلاحی فرماندهی جنگ را در دست داشتند و یکی از نوابغ نظامی کشور ما بودند که در ویتنام خدمت کرده و جنگ را یاد گرفته بود. او از نزدیک با جنگ آشنایی داشت. پدر من سمتی نداشت و درصدد بود از بدنه ارتش و دولت جدا شود اما اطلاعات خیلی زیادی داشت.
اختلاف شهید فکوری با بنی صدر رییس جمهوروقت بر سر چه بود؟
بنی صدر فرد متکبر و به قول معروف از خود راضی بود. از بچگی شنیده بودم که اخلاق تندی داشته و حرف، حرف خودش بوده است. اما پدر، فردی مردم دار بود و با ارتشی ها روابط نزدیکی داشت. هرگاه بنی صدر به دیدار مجروحین و یا ارتشیان میرفت به دلیل رفتار تندی که با مردم داشت، پدر مجبور بود به دنبال او حرکت کند تا با دلجویی مانع از گسترش دلخوریها شود و رفتار بد بنی صدر را پاک کند. از طرف دیگر با وجود اختلافات با بنی صدر، چون او را امام تایید کرده بود پدر و دیگران هم سعی در مراعات و مدارا داشتند اما به هرحال یک جریان دومی ضد بنی صدر شکل گرفته بود. در نواری که دارم، پدر با نفر دیگری در عقیدتی سیاسی ارتش درباره بنی صدر صحب میکند. آنها ضد بنی صدر بودند و پدرهم نمیدانستند که باید چه کار کند. به طور مثال بنی صدر برای بازدید راهی ارتش بوده و نیروهای عقیدتی سیاسی ارتش بر این نظر بودند که او را تحویل نگیرند، پدر میگفت او مورد تایید امام است و نمیتوانیم وقتی امام تایید کرده تحویلش نگیریم.
در مورد خرمشهر و مسائل ابتدای جنگ هم اختلاف داشتند؟
بنی صدر بیشتر با ستاد کل ارتش درگیری داشت. پدر من درهنگام اشغال خرمهشر فرماندهی نیروی هوایی بود. بنی صدر بیشتر با فلاحی و …مشورت می کرد و با آنها درگیر شده بود.
شهید فکوری سالها در آمریکا بودند، در آنجا فعالیت سیاسی داشتند؟
ایشان هیچ وقت فعالیت سیاسی نداشتند. او آدمی مومن از خانواده بسیار مذهبی بود. سخرانیهای دکتر علی شعریعتی را گوش میدادند اما سیاسی نبودند. تا دوسال قبل از پیروزی انقلاب ما آمریکا بودیم. اما پدر، امام را خیلی دوست داشت و مادرم تعریف میکند هروقت عکس امام را در تلویزیون میدیدند اشک می ریختند. وقتی هم ایران آمدند اول جهاد سازندگی مشغول شدند و بعد از او خواستند به نیروی هوایی برود.
دنبال ناآرامیها و شورش هواداران حزب خلق مسلمان در شهر تبریز، که شامل گروهی از پرسنل پایگاه دوم هم میشدند، شهید فکوری به مدت ۴۸ ساعت به گروگان گرفته شد. خاطرهای از آن زمان دارید؟
من خیلی کوچیک بودم اما یادم است به یکباره آمدیم تهران. مامان با آشفتگی همهی ما را به تهران آورد و حتی در کمد قایم شدیم. یک دستهای بودند به نام خلق مسلمان تبریز که کمونیست بودند، آنها میخواستند پایگاه تبریز را که استراتژیک بود فتح کنند و آذربایجان را از تهران جدا کنند. بیشتر آنان از ردههای پایین همافرها بودند. یک سرگردی به پدر من خبر را میرساند و پدر با تمام قوا در مقابل آنها میایستد و حتی شکنجه میشود و ساق پایش را خورد می کنند اما ایشان تسلیم نمی شود تا این کودتا به شکست بیانجامد.
در مورد عملیات البرز یا طرح کمان چه میدانید؟
از سالهای پیش از انقلاب عراق قصد حمله به ایران را داشت و تحرکاتی نیز در مرزها صورت داده بود. نیروی هوایی قبل از انقلاب طرحی تهیه کرده بود که اگر صدام بخواهد قدمی علیه ایران بردارد با او برخورد کنند و واکنش نیروی هوایی به این حمله چه خواهد بود. در این طرح که همان طرح البرز یا کمان بود قرار بر این بود تا ۱۳۰ فروند هواپیما بلند شده و مواضع حساس عراق را بمباران کنند. به این عملیات میگویند واکنش سریع که از قبل تعیین شده و منتظر هستند که عکس العملی از دشمن ببیند. در بدو شروع جنگ نیز هواپیماها در خاک عراق نقاط استراتژیک را از بین بردند و بیشتر نیروی هوایی عراق، پالایشگاهها و راههای عراق از بین رفت به طوریکه تا سالها نتوانستند آنها را بازسازی کنند.
به عنوان فرزند شهید چه صحبتی دارید؟
به عنوان فرزند شهید هنگامی که به عقب بر میگردم فکر میکنم ای کاش پدر همان آمریکا میماند. وضعیت کنونی اصلا خوب نیست، یکی از ژن برتر میگوید و دیگری سهمش را میخواهد. این همه فساد و دزدی همه را ناراحت میکند. این وضعیت خوبی نیست.
منبع: www.skyhunter.ir
بیشتر بخوانید ....
مصاحبه با سرهنگ فرقانی سرپرست گروه تحقیقات هواپیمای هرکولس مقامات نظامی (فایل صوتی)
منبع: www.skyhunter.ir
منبع: www.skyhunter.ir
مصاحبه با سرهنگ فرقانی سرپرست گروه تحقیقات هواپیمای هرکولس مقامات نظامی (فایل صوتی)