*سرهنگ خلبان "کیومرث حیدریان"چند
ماهی بیشتر از جنگ نگذشته بود. در این مدت خلبانان تیزپرواز ارتش جمهوری
اسلامی ایران امان دشمن بعثی را بریده بودند. آنها مرتب مواضع نظامی و
اقتصادی عراق را بمباران می کردند .در این زمان ما در پایگاه ششم
شکاری بوشهر بودیم. یکی از روزها یکی از خلبانان شجاع کشورمان به قصد
بمباران پالایشگاه بصره به پرواز درآمده بود، ولی در راه بازگشت مورد
اصابت دو تیر موشک زمین به هوای سام 3 و سام 6 قرار گرفته و در خاک عراق
سقوط کرده بود. همگی نگران حال او بودیم و به هر دری می زدیم تا
از او خبری کسب کنیم. مشغول دیدن برنامه های تلویزیون بودیم که یکی از
خلبانان پیشنهاد کرد تلویزیون عراق را بگیریم شاید بتوانیم خبری کسب کنیم.
درست می گفت. در این گونه موارد رسانه های خبری عراق که منتظر چنین
اتفاقاتی بودند، با راه انداختن جار و جنجال تبلیغاتی و برگزار کردن کردن
کنفرانس های مطبوعاتی و رادیو و تلویزیونی، تلاش می کردند از به اصطلاح
قدرت هوایی خود بگویند و با انجام این کار موجبات تضعیف روحیه خلبانان را
فراهم کنند.مشغول دیدن کانال های تلویزیون عراق شدیمساعت
11 صبح بود که به اتفاق چند تن از دوستان از جمله شهیدان یاسینی و دوران
به عنوان خلبان آماده نشسته بودیم و شروع به گرفتن تلویزیون عراق کردیم.
تصویر صدام را دیدیم که در یک مصاحبه مطبوعاتی سخن می گفت. یکی از خبرنگاران خارجی از او سوال کرد:-
آقای رئیس جمهور، با توجه به این که خلبانان ایرانی به گونه ای نه چندان
مشکل بیشتر نقاط خاک عراق را مورد حمله قرار می دهند، شما چگونه از منابع
اقتصادی خود از جمله نیروگاه های برق دفاع می کنید؟صدام که از
طریق مترجم عرب زبان خود متوجه این سوال شد زیاد خوشش نیامد. چهره اش
خشمگین شد و مطالبی را به عربی گفت که مترجمش این گونه آن را ترجمه کرد :-
ما به یاری کشورهای دوست و حامی خود به تازگی چنان دژمستحکمی از پدافند
هوایی در اطراف شهرها و منابع اقتصادی خود از جمله نیروگاه های برق برپا
کرده ایم که فرمانده پدافند ما اعلام کرده چنانچه هر خلبانی بتواند با
موفقیت به شعاع 50 مایلی رینگ های پدافندی این نیروگاه ها برسد، حقوق یک
سال خود را به عنوان جایزه به او خواهد داد.به پیشنهاد یاسینی آماده حمله شدیمدر
حین مصاحبه، به چهره رضا یاسینی و عباس دوران نگاه می کردم. برق غیرت را
در چشمان این عزیزان دیدم. لحظه پس از پایان مصاحبه علیرضا یاسینی رو به
عباس دوران گفت:- عباس حاضری بریم روی صدام رو کم کنیم؟که عباس پاسخ داد:- یاعلی بریم.من
هم با آنها راهی شدم. بلافاصله مجوز را از معاونت عملیات پایگاه گرفتیم و
عباس دوران به عنوان لیدر انتخاب شد و شروع به تشریح پرواز نمود. بلافاصله
بعد از پایان بریفینگ به اتاق تجهیزات رفته و با تحویل گرفتن تجهیزات دو
فروند فانتوم مسلح آماده پرواز شدیم. با کسب اجازه از برج مراقبت به پرواز
درآمدیم. هدف نیروگاه برق بصره بود. با ارتفاع کم و سرعت بالا از مرز
گذشته و وارد خاک عراق شدیم.هدف را به شدت بمباران کردیمدر
فاصله چندین مایلی از نیروگاه، پدافندها شروع به شلیک کردند. انواع توپ
های ضدهوایی به سمت ما شلیک می کردند و از هر طرف موشکی به سمت مان می
آمد. دوران و یاسینی با مهارت تمام این موانع را یکی پس دیگری پشت سر
گذاشتند.ساعت یک و نیم بعدازظهر روی هدف رسیدیم و با رسیدن به هدف در
ارتفاع پایین آن را بمباران کردیم و با گردش های بجا، ضمن کوبیدن کامل هدف
به سمت مرز حرکت کردیم. هواپیما که سبک تر هم شده بود، به سرعت به سمت مرز
می آمدیم. خساراتی که به آن جا زده بودیم، به حدی بود که می خواستند هر
طور شده ما را بزنند که با مهارت خلبانان موفق نشدند و توانستیم سالم به
زمین بشینیم.جایزه خلبانان ایرانی را بدهید!غروب همان روز خبرنگار رادیو بی بی سی اعلام کرد:-
من امروز با آقای صدام حسین رئیس جمهور عراق، مصاحبه داشتم و ایشان با
اطمینان خاطر از دفاع قدرتمند هوایی خود در راه محافظت از نیروگاه ها،
تاسیسات و دیگر منابع اقتصادی عراق در برابر حملات و تهاجم خلبانان ایرانی
سخن می گفت. ولی من هنوز مصاحبه او را تنظیم نکرده بودم که نیروی هوایی
ایران نیروگاه بصره را منهدم کرد. اینک جنوب عراق در خاموشی فرو رفته و
چراغ قوه در بازارهای عراق بسیار نایاب و گران شده است چون با توجه به
خسارات وارد به نیروگاه، تا چند روز آینده برق وصل نخواهد شد.سپس این خبرنگار با لبخندی تمسخر آمیز گفت:- البته هنوز فرصتی پیش نیامده که من از صدام حسین سوال کنم چگونه جایزه خلبانان ایرانی را تحویل خواهند داد.به فاصله دو و نیم ساعت از مصاحبهمصاحبه
صدام حسین ساعت 11 صبح بود که ما دو ساعت و نیم بعد آن جا را بمباران
کردیم. پس از چند روز از این واقعه، صدام حسین فرمانده پدافند هوایی عراق
را به دلیلی بی کفایتی برکنار و زندانی کرد.بازی مدافعان آسمان ایران
۹۱/۰۱/۲۱
۰
۰
مصطفی نداف