فانتوم محمد جوانمردی و رضا اینانلو در تاریخ ۲۴ آذر ۶۶ مورد اصابت سه‌موشک زمین‌به‌هوای دشمن قرار گرفت که یکی از موشک‌ها به دماغه، یکی به موتور و سومی به زیر بدنه هواپیمایشان برخورد کرد.

 

مرحوم محمدیوسف احمدبیگی: متولد سال ۱۳۲۷ است و سابقه ۱۰ سال اسارت دارد. احمدبیگی ازجمله خلبانانی است که پیش از جنگ پرواز می‌کردند و به ماموریت‌های شناسایی مرزی می‌رفتند. او ۲۰ آذر ۵۹ همراه با کابین عقب خود ایوب حسین‌نژادی به اسارت دشمن درآمد و ۲۴ شهریور ۶۹ به میهن بازگشت. از این‌خلبان عکس مشهوری در تاریخ جنگ وجود دارد که در سوراخ بزرگ ایجاد شده در بال فانتوم خود ایستاده است. این‌عکس مربوط به روز ۷ مهر ۵۹ و یک ماموریت بمباران دو فروندی است که کابین عقب احمدبیگی، ستوان محمد فراهانی بود. احمدبیگی پس از تحمل درد و رنج‌های ناشی از اسارت، روز جمعه ۱۴ شهریور ۱۳۹۹ درگذشت به یاران شهیدش پیوست.

او در این‌پرواز، کابین عقب سرهنگ محمد جوانمردی بود و هواپیمایشان مورد اصابت ۳ تیر موشک قرار گرفت؛ دو موشک SAM3 و SAM6 که یکی به دماغه و دیگری به موتور اصابت کرد و موشک دیگری پس از آن‌ها، به زیر بدنه هواپیما خورد. این دو خلبان، هواپیمای آتش‌زده خود را تا نزدیک شهر رزن در همدان رسانده و سپس از آن بیرون پریدندمسعود اقدام: این‌خلبان در سال ۱۳۲۹ متولد شد و به‌عنوان یکی از انقلابی‌های پایگاه هوایی همدان، در آستانه انقلاب عکس شاه را از سردر گردان پرواز پایین کشید و به همین‌جرم دچار محکومیت سختی ازجمله مدتی حبس در زندان جمشیدیه تهران و تبعید به خاش شد. با پیروزی انقلاب از حکم اعدام نجات پیدا کرد و در طول جنگ، ۱۲۰ ماموریت پشتیبانی نزدیک و برون‌مرزی و حمایت از نفتکش‌ها و کاروان‌های تجاری دریایی را انجام داده و نزدیک به ۶۰۰ ساعت سورتی پرواز گشت رزمی و پوشش هوایی را در کارنامه خود ثبت کرد. اقدام، در زمان شروع جنگ در پایگاه بوشهر بود و دو ساعت و اندی پس از انفجار بمب‌های عراقی در این‌پایگاه، در قالب یک‌دسته چهارفروندی به پایگاه شعیبیه حمله کرد. اول مهرماه هم دو پرواز در کابین عقب محمد دژپسند و حمدالله کیان‌ساجدی انجام داد. یکی از خاطرات او مربوط به پرواز در ارتفاع بسیار پایین و نزدیک به آب‌های خلیج فارس است که همراه با علیرضا یاسینی بوده و برای گذر از مرز، ارتفاع را تا چندمتری آب کم کرده بودند که ناگهان همه جا تیرو تار می‌شود. پس از لحظاتی بی‌هوشی، اقدام متوجه می‌شود با دسته‌ای پرنده دریایی مواجه شده بودند که تعدادی از آن‌ها داخل موتور هواپیما رفته و باعث اختلال در پرواز شده‌اند؛ در سرعتی که یک گنجشک کوچک هم مانند یک‌گلوله ضدهوایی عمل می‌کند. در نتیجه چون یاسینی به‌عنوان خلبان کابین جلو از هوش رفته و قادر به کنترل هواپیما نبود،‌ اقدام ناچار شد هدایت هواپیما را به‌عهده گرفته و آن را به سلامت بنشاند. در این‌پرواز محمدهاشم آل آقا خلبان گشت رزمی F14 با شنیدن صدای اقدام در رادیو، خود را برای پوشش به او می‌رساند و می‌گوید: «مواظب باش از صندلی پران استفاده نکنی. چون چتر صندلی باز شده و به قسمتی از بالای بدنه هواپیما گیر کرده. هواپیمایتان شبیه آواکس شده.» (صفحه ۸۷) اقدام می‌گوید پس از فرود وقتی به هواپیما نگاه کرده،‌ آن را شبیه هواپیمایی دیده که گویی چندنفر با تبر به جانش افتاده باشند و موتور سمت راستش دیگر کارایی نداشته است. او می‌گوید فرود و رسیدنشان به زمین، واقعا یک امداد غیبی بوده است. چون موتورهای این‌فانتوم به‌شدت آسیب دیده بودند و از رده عملیاتی خارج شده بودند. پرده گوش هر دو خلبان هم در نتیجه این‌اتفاق پاره شد.

محمود انصاری: متولد ۱۳۳۰ است و در سال‌های جنگ در چندماموریت، ازجمله بمباران عقبه دشمن و نیروهای سطحی، و پشتیبانی نزدیک هوایی از نیروی‌های سطحی خودی شرکت کرد. این‌خلبان ۲۱۳ سورتی پرواز گشت رزمی، اسکرامبل و اسکورت را در کارنامه دارد و علاوه بر مسئولیت‌های جانبی، که اجازه پرواز پابه‌پای هم‌قطارانش را نمی‌داد، همواره در رزمایش‌های مشترک و رژه‌های هوایی شرکت فعال داشت. در یکی از پروازهای این‌خلبان در شب سوم مهر ۵۹ که برای ارزیابی سامانه های پدافند تهران انجام شد، انصاری با ارتفاع سه‌هزار پا پرواز کرد که می‌گوید بر اثر ناهماهنگی «هرآنچه توپ و سلاح پدافندی در تهران و حومه مستقر بود به سمت ما آتش گشود.» انصاری از این‌مهلکه جان سالم به در برد اما فانتوم دیگری به خلبانی سرهنگ علی‌محمد سلیمانی و کابین عقبش محمد نوع‌پرست که پس از گشت هوایی برای نشستن در پایگاه مهرآباد وارد فضای تهران شده بودند، با همین‌حادثه روبرو شدند که آتش پدافند منجر به شهادت ستوان نوع‌پرست شد.

رضا اینانلو: این‌خلبان با شروع جنگ، با وجود این‌که هنوز تمرین و آموزش کافی ندیده بود، در گروه خلبان‌های جنگ قرار گرفت. او متولد سال ۱۳۳۲ است و اولین‌ماموریت او در جنگ، دو هفته حضور روی ناو سیمرغ نیروی دریایی برای کنترل و هدایت هواپیماها و ایجاد هماهنگی با نیروهای پدافند مستقر در بندر امام خمینی (ره) بود. اینانلو در دوران جنگ، در مجموع، ۱۵۶ سورتی پرواز پوشش هوایی، ۲۴ سورتی پشتیبانی نزدیک هوایی و دو پرواز برون مرزی را در کابین عقب فانتوم انجام داد. در کابین جلو هم تا زمان آتش‌بس، ۱۶۰ سورتی پرواز گشت رزمی، اسکرامبل، پوشش هوایی جنگی و ۱۵ سورتی بمباران داخل خاک دشمن را در کارنامه خود ثبت کرد. هواپیمای اینانلو در تاریخ ۲۴ آذر ۶۶ مورد اصابت چند موشک قرار گرفت. او در این‌پرواز، کابین عقب سرهنگ محمد جوانمردی بود و هواپیمایشان مورد اصابت ۳ تیر موشک قرار گرفت؛ دو موشک SAM3 و SAM6 که یکی به دماغه و دیگری به موتور اصابت کرد و موشک دیگری پس از آن‌ها، به زیر بدنه هواپیما خورد. این دو خلبان، هواپیمای آتش‌زده خود را تا نزدیک شهر رزن در همدان رسانده و سپس از آن بیرون پریدند. جوانمردی و اینانلو، پس از دو ماه مراقبت و درمان، دوباره به پروازهای جنگی بازگشتند. یکی از خاطرات تلخ این‌خلبان مربوط به بمباران سایت رادار سوباشی همدان توسط یک میراژ عراقی در اولین روز مرداد ۶۷ و زمان پذیرش قطعنامه ۵۹۸ است. این عملیات برای خنثی‌سازی مقابله‌های هوایی ایران در حمایت از منافقین شرکت‌کننده در عملیات مرصاد انجام شد و باعث شهادت تعدادی از افسران رادار و نیروی هوایی شد.

اصغر باقری: متولد ۱۳۳۴ است و در روزهای انقلاب، همراه دیگر خلبانان برای حفاظت از تجهیزات گران‌قیمت نیروی هوایی، تفنگ به دوش گرفت و نگهبانی داد. او از ابوالفضل مهدیار متهم کودتای نقاب هم به نیکی یاد می‌کند که ۲ آبان ۵۹ در ماموریتی بر فراز بندر فاو به شهادت رسید. باقری اواخر جنگ به همدان رفته و در عملیات مرصاد شرکت کرد. او صبح ۱ مهر ۵۹ در قالب عملیات ۱۴۰ فروندی، در بمباران بغداد شرکت کرد. در عملیات حمله به H3 هم خلبان فانتومی بود که کابین‌جلوی آن محمود خضرایی بود. باقری ۸۰۰ ساعت پرواز جنگی و در مجموع بیش از ۳۲۹۱ ساعت پرواز در کارنامه دارد و ازجمله خلبانانی است که ۶ ماه پیش از شروع جنگ، در پایگاه دزفول بودند و مشاهدات خود را از تحرکات مرزی دشمن گزارش دادند اما به گزارشات آن‌ها ترتیب اثر داده نشد.

یکی از خاطرات این‌خلبان، ماموریت حمله به پالایشگاه الدوره در جنوب بغداد است که در قالب یک ماموریت ۴ فروندی انجام شد. اما خالقی به‌دلیل اشتباه سیستم ناوبری و شباهت یک‌تاسیسات پتروشیمی با پالایشگاه الدوره، این‌تاسیسات را بمباران کرده و سه‌فروند دیگر پالایشگاه الدوره را به‌خوبی بمباران کردند. در نتیجه به‌خاطر این‌اشتباه، دو تاسیسات دشمن مورد هجمه و آسیب قرار گرفتندفرج‌الله براتپور: لیدر دسته‌پروازی حمله به H3 و متولد سال ۱۳۲۴ است. او سال ۴۶ به‌عنوان اولین شاگرد خارجی برای آموزش پرواز به پایگاه رندولف آمریکا رفت. با بازگشت به ایران، در مهرماه ۴۷ با درجه ستوان دومی وارد پایگاه یکم شکاری مهرآباد و گردان آموزشی F5 شد. در آن‌زمان F5 یکی از بهترین هواپیماهای شکاری جهان بود و F4 هم به‌تازگی وارد ایران شده بود. براتپور اردیبهشت ۵۷ برای گذراندن دوره شش‌ماهه مدیریت نگه‌داری همراه خانواده به آمریکا رفت و با سرعت گرفتن حوادث انقلاب،‌ با وجود پیشنهاد وسوسه‌انگیز ماندن در آمریکا و شغل و منزل مسکونی مناسب، به ایران بازگشت. او پس از ۳۰ سال خدمت در سال ۷۷ بازنشسته شد و مدال فتح ۲ را نیز دریافت کرد. یکی از خاطرات امیرْ براتپور، مربوط به فانتومی است که با خلبانی محمود اسکندری و کابین‌عقبی پیش از شروع رسمی جنگ از پایگاه همدان به پرواز درآمد و مورد اصابت پدافند دشمن قرار گرفت. این‌هواپیما ۱۷ شهریور ۵۹ روی نفت‌شهر پرواز می‌کرد و براتپور هم در خاطراتش، ضمن اشاره به اجکت اسکندری و کمک‌خلبانش، گفته که ایلخانی پس از بیرون پریدن از هواپیما به شهادت رسید. او که سمت معاونت عملیات و سپس فرماندهی پایگاه همدان را به عهده داشت با شروع جنگ، دو ساعت پس از حمله عراق، دو دسته چهارفروندی فانتوم را برای بمباران پایگاه‌های هوایی عراق اعزام کرد. براتپور در طول سال‌های جنگ، به رغم دستور اکید فرماندهی نیروی هوایی مبنی بر عدم شرکت در عملیات جنگی و بودن در پست فرماندهی، با سایر خلبانان پرواز می‌کرد.

سیدرضا پردیس: متولد سال ۱۳۲۵ و ازجمله خلبانانی است که برای آموزش به آمریکا رفت. پرریس پس از فرار ابوالحسن بنی‌صدر رئیس‌جمهور مخلوع و تغییر و تحول در فرماندهی پایگاه‌های هوایی، به معاونت عملیات پایگاه نوژه منصوب شد و مدتی را هم به‌عنوان فرمانده گردان نگهداری این‌پایگاه خدمت کرد. او در سال ۶۶ به سمت فرماندهی این‌پایگاه رسید و سال ۸۰ هم به فرماندهی نیروی هوایی رسید. یکی از خاطرات او مربوط به درگیری سروان اصغر رضوانی است که پس از انجام ماموریت گشت هوایی، قصد فرود در پایگاه همدان را داشت که با یک‌دسته چهار فروندی یا به‌قول رضوانی شش‌فروندی MIG23 عراقی روبرو شد. این‌خلبان در یکی از عملیات‌های برون‌مرزی خود پس از بمباران هدف در مسیر برگشت مورد هجوم یک‌رهگیر دشمن قرار گرفت که با افزایش سرعت و کاهش ارتفاع از دست این‌رهگیر فرار کرد اما خلبان هواپیمای عراقی به‌علت کم‌کردن ارتفاع با زمین برخورد کرده و کشته شده است. در همین پرواز، هواپیمای پردیس به‌علت ارتفاع بسیار پست با کابل فشار قوی برخورد کرده و بخش‌هایی از آن آسیب دید. پردیس از خرداد سال ۱۳۸۰ تا مهر ۸۳ فرماندهی نیروی هوایی را به‌عهده داشت.

محمدرضا خالقی: این‌خلبان که سال ۱۳۲۹ متولد شد، در عملیات‌های زیادی ازجمله عملیات شکستن محاصره دکتر چمران در پاوه تا عملیات مرصاد و سپس ماموریت‌های اوایل سال ۷۱ حضور داشته است. او می‌گوید در اوایل جنگ پدافند دشمن در مقابله با عملیات‌های برون مرزی ما موفقیت چندانی نداشت؛ تا زمانی‌که روزی خبر رسید سیستم‌های پدافندی عراق، بناست توسط متخصصین روسی کنترل شوند. یکی از خاطرات این‌خلبان، ماموریت حمله به پالایشگاه الدوره در جنوب بغداد است که در قالب یک ماموریت ۴ فروندی انجام شد. اما خالقی به‌دلیل اشتباه سیستم ناوبری و شباهت یک‌تاسیسات پتروشیمی با پالایشگاه الدوره، این‌تاسیسات را بمباران کرده و سه‌فروند دیگر پالایشگاه الدوره را به‌خوبی بمباران کردند. در نتیجه به‌خاطر این‌اشتباه، دو تاسیسات دشمن مورد هجمه و آسیب قرار گرفتند.