به تازگی و پس از اعلام به رسمیت شناختن استقلال دو منطقه دونتسک و لوهانسک در شرق اوکراین توسط دولت روسیه، که از زمان درگیریهای سال ۲۰۱۴ این کشور به شکل خودمختار اداره میشدند، ولادیمیر پوتین رئیس جمهور روسیه اقدام به سخنرانی کرد که محتوا و جملات آن به عقیده بسیاری از کارشناسان از زمان فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی بی سابقه بوده است.
پوتین در بخشی از سخنان خود گفت: استالین بود که اوکراین را آزاد کرد و سرزمینهایی برای تشکیل دولت، به این کشور داد. اوکراین تنها یک کشور همجوار برای ما به شمار نمیآید. ما فرهنگ و دین مشترک داشته و نزدیکانی در این کشور داریم و اوکراین مدرن بر اساس سرزمینهای تاریخی روسیه بنا شد.
ریشه یابی و سابقه تاریخی بحران اوکراین
در سال ۱۹۱۷ انقلاب سوسیالیستی به رهبری ولادیمیر لنین علیه حکومت تزاری روسیه پیروز شد و پس از نبردی ۵ ساله با گروه های مخالف داخلی موسوم به "ارتش سفید" سرانجام در سال ۱۹۲۲ اتحاد جماهیر شوروی با محوریت ۴ منطقه روسیه، ماورای قفقاز، اوکراین و بلاروس تشکیل شد. در واقع این ۴ منطقه در عین اینکه خود را بخشی از کشور بزرگ شوروی میدانستند اما سیستم سیاسی و اقتصادی مستقلی داشتند اما این مسئله برای اوکراین مدت زیادی به درازا نینجامید.
در سال ۱۹۲۴ لنین پس از یک دوره طولانی مدت بیماری درگذشت و جوزف استالین با سیاستهای بسیار خشن و تندرو خود رهبری شوروی را به دست گرفت. استالین همواره مخالف سیستم حکومتی مستقل جمهوریها به ویژه در اوکراین بود و معتقد بود که جنبش های ملیگرای اوکراینی در نهایت خواستار جدایی از شوروی و تشکیل کشور مستقل هستند.
به فرمان استالین در سال ۱۹۳۲ طرحی اجرا شد که به "فاجعه هولومودور" مشهور است؛ بنابراین طرح و برای اعمال فشار و نابودی جنبشهای ناسیونالیست اوکراینی، حکومت مرکزی اقدام به مصادره کلیه محصولات کشاورزی و دامی در اوکراین که بزرگترین مرکز تولید غلات در کل شوروی بود کردند و با استفاده از واگن های قطار این محصولات را به بخش های مرکزی شوروی منتقل میکردند. هرگونه داد و ستد غلات و محصولات غذایی در خاک اوکراین ممنوع شد که منجر به قحطی و مرگ دسته جمعی میلیون ها نفر در این منطقه شد. این ماجرا منجر به کینه دیرینه مردم اوکراین از روس تبارهای مرکز شد.
هنگامی که در سال ۱۹۴۱ ارتش آلمان نازی به رهبری آدولف هیتلر به خاک شوروی هجوم برد، ارتش جنوبی آلمان مامور تصرف اوکراین و گنجینه بزرگ زمین های زراعتی این کشور شد که به شکل عجیبی بسیاری از مردم اوکراین به دلیل خشم و کینه عمیقی که از حکومت استالین داشتند اقدام به همکاری با نازیها کرده و حتی انها را به چشم ارتش آزادی بخش میدیدند!
پس از شکست آلمان نازی در سال ۱۹۴۵ و بازپسگیری خاک اشغال شده شوروی توسط این کشور، استالین اشتباه گذشته خود را تکرار نکرده و دولت محلی و سیستم سیاسی اقتصادی مستقل اوکراین را به رسمیت شناخت و حتی این منطقه به عنوان یک عضو رسمی سازمان ملل متحد دارای حق رای بود(مسئله ای که پوتین آن را دیوانگی رهبران سابق شوروی میداند!).
استقلال اوکراین پیش از فروپاشی شوروی!
در حالی که از همان اواخر دهه ۸۰ میلادی و سقوط دیوار برلین، فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی قابل پیش بینی بود اما در ماه آگوست ۱۹۹۱ چهار ماه پیش از فروپاشی رسمی (دسامبر ۹۱) کشور اوکراین جدایی و استقلال خود از شوروی را رسما اعلام کرد آن هم در شرایطی که بسیاری از صنایع سنگین نظامی و تجاری شوروی، انبار غله این کشور، حدود دو هزار کلاهک هسته ای و تعداد زیادی از بمب افکن های استراتژیک ارتش سرخ در خاک اوکراین جا ماندند!
موافقتنامه بوداپست ۱۹۹۴
هنگامی که در دسامبر ۱۹۹۱ فروپاشی شوروی رخ داده و به ۱۵ کشور مختلف تقسیم شد، نظام بین الملل و قدرت های غربی کلیه کشورهای جدا شده از شوروی را به تحویل تسلیحات هسته ای و سلاحهای استراتژیک به کشور روسیه و یا امحای آنها راضی کردند و تنها کشور اوکراین باقی مانده بود که از نظر وسعت بزرگترین کشور اروپایی نیز محسوب میشد.
آنچه که از تسلیحات هستهای و راهبردی در خاک اوکراین باقی مانده بود به شرح زیر است:
_ ۱۷۶ موشک قاره پیمای هسته ای از انواع SS-۱۸ و SS-۲۴
_ ۱۰۸۰ موشک کروز هسته ای دوربرد
_ ۴۴ فروند بمب افکن استراتژیک Tu-۹۵ و Tu-۱۶۰ با قابلیت شلیک موشکهای کروز هستهای
_ مجموعا حدود ۱۹۰۰ کلاهک اتمی قابل نصب بر روی موشکهای کروز و بالستیک
در ماه دسامبر ۱۹۹۴ میلادی، ۳ سال پس از استقلال اوکراین، این کشور با دریافت تضمین های امنیتی از کشورهای امریکا، انگلیس و روسیه مبنی بر حفظ تمامیت ارضی و استقلال این کشور و حمایت های اقتصادی و سیاسی این کشورها، طی توافقنامه بوداپست موافقت خود را با نابودی کلیه ظرفیتهای هسته ای خود و پیوستن به پیمان منع اشاعه تسلیحات اتمی اعلام کرد.
اگرچه از دید فنی و منطقی کشور نوپای اوکراین در ابتدای راه استقلال خود نمیتوانست سومین زرادخانه بزرگ اتمی دنیا(پس از امریکا و روسیه) را نگهداری کرده و با قدرت های بین المللی دچار تنش شود، اما بسیاری نیز معتقدند که اگر ارتش اوکراین حداقل بخشی از توان تسلیحات اتمی را در خاک خود حفظ میکرد و فریب وعده های پوچ و دروغین غرب در خصوص حفظ تمامیت ارضی و امنیت ملی را نمیخورد، امروز کریمه و دونباس از خاک اصلی این کشور جدا نشده بودند و خطر حمله همه جانبه ارتش روسیه به عمق خاک این کشور نیز وجود نداشت.
امریکا و قدرت های اروپایی نه تنها هیچگاه در عرصه عمل اقدامی برای جلوگیری از حمله به خاک اوکراین انجام ندادند بلکه خود این کشورها با دخالت های بیجا و تشکیل انقلاب های رنگی و مخملی در سال ۲۰۰۴ و ۲۰۱۴ برای سرنگونی دولتهای متمایل به روسیه موجب شدند تا کرملین که همواره حامی دولت مرکزی اوکراین بوده و میلیاردها دلار نیز به اقتصاد نوپای این کشور در دهه ۹۰ و دهه اول ۲۰۰۰ کمک کرده بود، خویشتنداری را کنار گذاشته و به اقدام نظامی مستقیم متوسل شود.
اگرچه همچنان مقامات رسمی روسیه و بسیاری از کارشناسان، اخبار و شایعات مربوط به حمله تمام عیار ارتش روسیه برای اشغال کل خاک اوکراین را رد میکنند اما در اظهارنظرهای رسمی رهبران جدایی طلب دونتسک و لوهانسک، شرط پایان درگیریها، خروج کامل ارتش اوکراین از دو استان دونتسک و لوهانسک عنوان شده است که در حال حاضر نیمه بزرگتر آنها در کنترل دولت اوکراین قرار دارد.
همچنین منابع روسی اعلام کردند که ولادیمیر پوتین رئیس جمهور روسیه، ۴ شرط اساسی را برای پایان بحران اوکراین به دولت این کشور اعلام کرده است:
۱- به رسمیت شناختن جدایی شبه جزیره کریمه و الحاق آن به خاک روسیه
۲- اعلام رسمی پایان دائمی تلاش اوکراین برای پیوستن به ناتو
۳- ورود به مذاکرات برای تعیین سرنوشت منطقه دونباس
۴- خلع سلاح ارتش اوکراین!
مشخصا این شروط هرگز برای دولت اوکراین قابل پذیرش نبوده و مقامات رسمی این کشور نیز اعلام کردهاند که بر سر جدایی حتی یک وجب از خاک این کشور نیز مذاکره نخواهند کرد و در صورت حمله ارتش روسیه نیز اقدام به دفاع از خاک خود خواهند کرد.