نقش نیروی هوایی در حمله به پادگان اشرف در دهه هفتاد هم از موضوعات مورد اشاره در این مستند است که برخی از همین افراد وابسته را که آن زمان در پادگان اشرف حضور داشتند، بهعنوان شاهد مقابل دوربین آوردیم. این برای اولین بار است که در یک مستند به نقش نیروی هوایی ارتش در این مقطع پرداخته میشود و پیش از آن از این موضوع غفلت شده بود.
این مستندساز در ادامه توضیح داد: نیروی هوایی، همواره نیرویی است که به دلیل سرعت جنگندهها، به نسبت نیروهای پیاده در اولویت قرار دارد. در عملیات مرصاد هم که ما توانستیم پیروز میدان باشیم و در مقابل منافقین ایستادگی کنیم، از آنجایی که اتفاق مربوط به بعد از امضای قطعنامه و خالی شدن جبههها بود و بخشی از نیروهای دفاعی هم دلخوریهایی داشتند، به همین دلیل وقتی منافقین به مرزهای کشور نفوذ کردند، اولین نیرویی که میتوانست در برابر آنها سدی ایجاد کند، نیروی هوایی بود. هرچند نسبت به این نقش در این سالها غفلت شده است.
سدی که نیروی هوایی مقابل نفوذ دشمن ساخت
وی افزود: در آن مقطع جنگندههای نیروی هوایی خیلی با سرعت از زمین بلند شدند و علاوهبر حمله به ستون دشمن، عقبه آنها را هم هدف قرار دادند که امکان بازگشت هم نداشته باشند. این شرایط باعث شد که خیلی زود سدی در برابر نفوذ دشمن ایجاد شود تا امکان دستدرازی بیشتر نداشته باشند. به تعبیر دیالوگی که در مستند هم وجود دارد، این همان نقطه حیاتی بود که جلوی رسیدن دشمن به کرمانشاه را گرفت. جنگندههای ارتش از سراسر کشور برخاستند و زودتر از سایرین توانستند نقش آفرین باشند. روایت همین موضوع که مورد غفلت قرار گرفته بود بهانهای برای ساخت مستند «برفراز چاربر» شد.
ذاکری درباره اقدامات ویژه نیروی هوایی در این مقطع تاریخی توضیح داد: نکته مهم این بود که وقتی تمام نیروها به عقب بازگشته بودند و خطوط ما بهواسطه اتمام جنگ خالی شده بود، نیروی هوایی آمادگی کامل داشت و اینگونه نبود که بعد از ابلاغ دستور زمانی بخواهد صرف آمادگی آنها شود، به محض اطلاع از نفوذ دشمن از جنوب و غرب کشور، بلافاصله عملیات عکسبرداری و شناسایی از صفوف دشمن انجام شد. آن هم در شرایطی که به اذعان همه حاضران در این عملیات شناسایی نیروهای دشمن از نیروهای خودی بسیار دشوار بوده است. همه به زبان فارسی صحبت میکردند و حتی دشمن از پرچم ایران روی نفربرهای خود استفاده میکرد!
از سال ۷۰ تا سال ۷۵ که پادگان اشرف مدام دستدرازیهایی به مرزهای کشور داشت و ترورهایی را انجام میداد اما نیروی هوایی در قالب چند عملیات محرمانه، پادگان اشرف را هدف قرار میدهد، آن هم بدون آنکه بازتاب رسانهای چندانی داشته باشد. بالاخره این عملیات در آن سالها محرمانه بوده است وی افزود: حتی شناسایی این نیروهای منافق نیز برعهده نیروی هوایی ارتش بود. گروه ضربت ابتدا پیشروی کرده و خیلی زود شناسایی صورت میگیرد و به نیروی هوایی این اطمینان را میدهد که این خطوط از ایرانیها مربوط به مجاهدین خلق هستند و در حمله به آنها نباید تردید کرد. نقش گروه ضربت ارتش در این عملیات هم بسیار تا به امروز نادیده گرفته شده است.
این مستندساز ادامه داد: یکی از اتفاقاتی که بسیار برای من حائز اهمیت بود و تبدیل به انگیزهای برای ساخت این مستند شد، مربوط به دهه هفتاد میشود. اینکه از سال ۷۰ تا سال ۷۵ که پادگان اشرف مدام دستدرازیهایی به مرزهای کشور داشت و ترورهایی را انجام میداد اما نیروی هوایی در قالب چند عملیات محرمانه، پادگان اشرف را هدف قرار میدهد، آن هم بدون آنکه بازتاب رسانهای چندانی داشته باشد. بالاخره این عملیات در آن سالها محرمانه بوده است و حتی نیروهای منافقین هم در همین مستند اشاره میکنند که تا سالها این پایگاه بهصورت غیرعملیاتی درآمده و امکان حمله و ترور مجدد را نداشتند. این دستاورد برای بچههای نیروی هوایی ما بسیار ارزشمند بوده است چرا که جلوی ترورهای بسیاری در دهه هفتاد بهواسطه همین عملیاتها گرفته شد.
وی ادامه داد: خلبانهایی که در مستند حضور دارند، دقیقاً خلبانهایی هستند که هم در عملیات مرصاد حضور داشتند و هم در حمله به پادگان اشرف در دهه هفتاد. آنها میگفتند زمانی که مطلع شدند نیروهای منافقین در برابرشان قرار دارند، حتی یک لحظه هم آرام و قرار نداشتند. از زمانی که خورشید طلوع میکرد کار خود را آغاز میکردند تا انتهای شب. در همین مقطع یکی از اتفاقات تلخ استفاده عراق از بمبهای تأخیری علیه نیروهای ما بود که در مستند ما هم به آن اشاره شده است. ویژگی این بمبهای تأخیری این بود که اصلاً مشخص نبود چه زمانی منفجر میشوند و نزدیک شدن به آنها به نوعی یک خودکشی بود. در همین شرایط تعدادی از بچههای نیروی هوایی جان خودشان را کف دست گرفتند و تکبهتک این بمبها را با دست خود برداشتند و به بیانها منتقل کردند.
پایگاهی که در کمتر از یک ساعت احیا شد
این مستندساز در توضیح شرایط تقابل هوایی نیروهای دشمن با جنگندههای ارتش در عملیات مرصاد هم توضیح داد: در همان ابتدا جنگندههای عراقی باوجود امضای قرارداد، نقاطی در داخل خاک ایران را هدف قرار میدهند. اتفاقاً ایستگاههای راداری ما را هم هدف قرار میدهند اما نیروی هوایی خیلی زود ایستگاه راداری دیگری را جایگزین میکند. هواپیماهای دشمن بعد از این حرکت و استفاده از بمبهای تأخیری فکر میکردند کار خود را تمام کردهاند و پایگاههای شکاری ما را از کار انداختهاند اما بچههای ما خیلی زود در کمتر از یک ساعت توانستند جنگندههای خود را از زمین بلند کنند. این شرایط باعث شد ترس به جان خلبانان عراقی بیفتد و دیگر تقابل هوایی هم رخ نداد.
جذابترین تجربه من حضور منافقین تواب در مقابل دوربین بود. آنها به گونهای از شجاعت خلبانان ایرانی و ترس و دلهرهای که جنگندههای ایرانی به جانشان انداخته بودند میگفتند که اطمینان دویست درصدی برای لزوم ساخت این مستند پیدا کردم. آنها میگفتند جنگندههای ایرانی چنان ترسی به جان ما انداخته بودند که توان و جرئت پیشروی بیشتر نداشتیم ذاکری خطیر درباره جذابترین تجربه خود در فرآیند ساخت این مستند گفت: جذابترین تجربه من حضور منافقین تواب در مقابل دوربین بود. آنها به گونهای از شجاعت خلبانان ایرانی و ترس و دلهرهای که جنگندههای ایرانی به جانشان انداخته بودند میگفتند که اطمینان دویست درصدی برای لزوم ساخت این مستند پیدا کردم. آنها میگفتند جنگندههای ایرانی چنان ترسی به جان ما انداخته بودند که توان و جرئت پیشروی بیشتر نداشتیم. یکی از خودشان میگفت ما مثل ماری در حال پیشروی بودیم که جنگندههای ایرانی سر و ته آن را زدند و بدنش را هم تکهتکه کردند.
این مستندساز درباره حساسیتهای ساخت مستند درباره موضوعات نظامی هم اظهار کرد: نیروهای مسلح ما همواره زیر ذرهبین دنیا قرار دارند و به همین دلیل ساخت مستندهایی از این دست، حساسیت دوچندان پیدا میکند. معمولاً با توجه به رزومه و توانمندی کارگردان برای ساخت این دست آثار به او اطمینان میکنند. کار در این حوزه برای مستندسازان خانم کمی سختتر هم هست. بهعنوان مستندسازی که سالهاست با نیروهای ارتش همکاری داشتهام باید تأکید کنم که در این مسائل دید بسیار بازی دارند و هیچگاه هیچ فشاری بر روی من نبوده است. شاید در آغاز راه و برای صدور مجوزها سختگیریهایی باشد، اما اینکه بخواهند در مسیر ساخت مستند سلیقهای را اعمال کنند، اصلاً نبوده است.
وی در پایان گفت: بهعنوان یک مستندساز زن، اوایل کار در این حوزه برایم سخت بود اما برای آنکه خودم را ثابت کنم، اطلاعات نظامیام را بسیار بالا بردم. مطالعات بسیاری داشتم و فیلمهای زیادی در این حوزه دیدم. به همین دلیل وقتی در فرآیند ساخت مستند اشراف من روی موضوع را میدیدند، بیشتر اطمینان میکردند. اطمینانی که سالهاست جلب شده است و توانستهام آنها را مطمئن کنم که تا پژوهش کاملی نداشته باشم، به موضوع ورود نخواهم کرد.