مقدمه
در
روزگار جنگ، پدافند از آسمان کشور در سخت ترین شرایط ممکن صورت می گرفت
و تجهیز ارتش عراق به انواع جنگنده-بمب افکنهای پیشرفته روسی و فرانسوی،
وظیفه حراست از آسمان میهن را خطیرتر و با دشواری بیشتر روبرو می ساخت.
قهرمانان پدافند هوایی در این برهه تاریخی علاوه بر شناسایی و دفع تجاوز
هواپیماهای دشمن، بیش از 200 فروند از هواپیماهای متجاوز را ساقط کردند.
پرسنلی که در این واحدها خدمت می کردند، با مایه گذاشتن از جان، از حریم
هوایی این مرز و بوم دفاعی جانانه کردند. یک نمونه بارز از این
جانفشانیها، حماسه ای است که در سایت راداری سوباشی روی داد.
رادار
سوباشی در طول جنگ همچون خاری در چشم دشمن بود و دشمن در آخرین روزهای
جنگ بر آن شد که این سایت راداری را در حمله هوایی نابود کند. خدمه سایت
با وجود آگاهی از نیت شوم دشمن، یک دم سر از ادای وظیفه برنتافتند و
شجاعانه جان بر سر پیمان نهادند. نام فرمانده شهید این سایت هنوز هم بر سر
زبانهاست: سرهنگ شهید فرهاد دستنبو.
موقعیت و اهمیت سایت سوباشی
سایت
رادار پدافند هوایی «سوباشی» واقع در ارتفاعات همدان، به عنوان یکی از
مهمترین سایتهای راداری کشور در زنجیره عظیم پدافند هوایی (رادارهای پیش
اخطار، رادارهای کنترل آتش، سامانه های موشکی زمین به هوا، شبکه دیده
بانی، توپ های ضدهوایی و ...) نقش ویژه و موثری در مقابله با تهاجمات
هوایی عراقی ها در زمان جنگ تحمیلی ایفا کرد. محل استقرار این سایت در
نزدیکی روستایی است در حدود 50 کیلومتری غرب کبودرآهنگ در استان همدان
موسوم به سوباشی. سوباشی، یک واژه آذری و به معنی سرِآب و سرچشمه است.
این سایت راداری در دوره جنگ، ضمن رهگیری هواپیماهای دشمن، کنترل و هدایت
هواپیماهای ورودی و خروجی به مرزهای غرب کشور، کنترل آتش سایت های موشکی
ارتش و سپاه، کنترل آتش پدافند هوایی مستقر در منطقه (زمینی، هوایی و...)،
اعلام وضعیت (سفید، زرد یا قرمز) به 13 استان کشور را برعهده داشت. در
حقیقت رادار سوباشی با تغذیه چندین سایت راداری، سایت های موشکی زمین به
هواو سامانه های توپ ضدهوایی آسمان کل منطقه غرب، بخشی از شمال غرب و جنوب
غرب را تحت پوشش خود داشت.
با توجه به اهمیت مناطق یاد شده به عنوان معابر نفوذ هواپیماها و
هلیکوپترهای دشمن (یا هرنوع هواگرد دیگر)، از وجود قویترین نفرات در سطح
آموزش بالا و مهارت بی نظیر در سایت راداری فوق استفاده می شد. به دلیل
عملکرد مناسب این سایت راداری که همچون یک دژ مستحکم در برابر حملات هوایی
عراقی ها ظاهر می شد خلبانان عراقی همواره از نزدیک شدن به سایت راداری
سوباشی و مواضع ضد هوایی فوق وحشت داشتند.
براین اساس آنها در برخی مواقع حریم دفاعی سایت فوق را دور زده و از سایر
قسمت ها (جنوب یا شمال کشور) وارد حریم هوایی جمهوری اسلامی ایران می شدند
و این مسئله زحمت عراقی ها را جهت دستیابی به اهداف خود سخت تر می کرد.
لذا عراقی ها شدیدا در تلاش بودند که این سایت راداری را مورد حمله مستقیم
و انهدام قرار دهند. 157 مرحله حمله عراقی ها به سایت و استفاده آنها از
موشکهای ضد رادار و ناکامی در مختل نمودن عملکرد سایت گواهی بر هوشیاری
دلیرمردان پدافند هوایی است. این ناکامی ها و استمرار موفقیت کارکنان غیور
سایت سوباشی منجر به بروز کینه ای عمیق از عملکرد پدافند هوایی خصوصا
سایت راداری در دل فرماندهان نیروی هوایی عراق شد. به گونه ای که ژنرال
"سعید شعبان" فرمانده وقت نیروی هوایی عراق در مصاحبه ای با بخش فارسی
رادیو بغداد با عصبانیت عنوان می کند که "به هر طریق ممکن افتخار نابودی
پایگاه سوم شکاری همدان و سایت راداری سوباشی (حتی اگر خلبانان عراقی
نتوانستند) باید نصیب خودم شود".
عمق کینه توزی عراقی ها نسبت به عملکرد این سایت راداری از آنجا مشخص می
شود که علی رغم پذیرش قطعنامه 598 در 27 تیرماه 1367 حمله ناجوانمردانه
عراقی ها در 5 مرداد همان سال (حدود یک هفته پس از پذیرش قطعنامه) انجام
شد.
روز واقعه
با آغاز
عملیات مرصاد در روز 03/05/67 و متعاقب یکی از تجاوزات هوایی عراقی ها در
04/05/67 رادار سوباشی مورد اصابت بمبی قرار می گیرد که در محوطه سایت
منفجر شده و بر اثر انفجار فوق سقف اتاق عملیات دچار ریزش شده و تکه ای از
آهن سقف بر سر شهید دستنبو اصابت کرده و منجر به مجروح شدن وی می شود،
اما این شهید بزرگوار در آن روز با سر باند پیچی شده همچنان به ادامه
ماموریت خود مشغول می شود.
روز بعد، یعنی 05/05/67 شرایط منطقه آنچنان حاد است که کلیه مسئولان ستاد
پدافند هوایی در سایت سوباشی به سر می برند. باتوجه به حجم بالای کار
تقریبا هیچ کدام از کارکنان سایت موفق به صرف نهار نمی شوند. تعدادی از
کارکنان نیز با توجه به اینکه در شیفت شب قبل به سر می بردند داوطلبانه
همچنان مشغول به انجام وظیفه بودند.
در ساعت 16 روز 05/05/67 هواپیماهای عراقی که در دستیابی به اهداف خود در
بمباران شهرهای غربی کشور ناتوان مانده بودند، در بازگشت از ماموریت شکست
خورده خود به وسیله موشک هوا به زمینی که از فاصله ای دور شلیک شده بود
اتاق عملیات سایت سوباشی را منهدم کرده و 19 نفر از کارکنان را در همان
لحظه به شهادت می رساندند.
حضور آگاهانه کارکنان سایت تا آخرین لحظه (علی رغم اینکه تعدادی از آنها
در زمان استراحت خود و داوطلبانه در محل عملیات حضور پیدا کرده بودند) و
با توجه به وجود امکان خروج از سایت و عدم استفاده از امکان فوق و اطلاع
از عاقبت حضور و شهادت و پایمردی و انجام وظیفه تا آخرین لحظه منجر به این
شد که نام سایت سوباشی در تاریخ ثبت شده و حضور کارکنان سایت حماسی و
عاشورایی تعبیر گردد.
بنا به روایتی، حمله به سایت سوباشی توسط یک فروند MiG-25BM انجام شد. در
روزهای آخر جنگ BM ماموریت یافت تا آخرین گونه ارتقاء یافته موشکهای
ضدرادار Kh-58U و Kh-31P روسی را علیه رادارهای هشدار زودهنگام موج کوتاه
دوربرد «وستینگهاوس» ADS-4 ایران آزمایش کند. موشک مزبور موفق عمل کرد و
توانست رادار «سوباشی» همدان را مورد اصابت قرار داده و با وجود پرسنل
آموزش دیده و باتجربه، خسارات سنگینی را به آن سایت راداری وارد نماید.
شرح ماجرا از زبان یکی از همرزمان
هادی
فرخی سرهنگ بازنشسته پدافند هوایی در خصوص عملکرد مرکز پدافند هوایی همدان
موسوم به سایت سوباشی و حماسه دلیرمردان پدافند چنین می گوید:
"مرکز عملیات پدافند هوایی در تهران و مراکز پدافند منطقه ای یا S.D.C ها
که در نقاط مختلف کشور از جمله سوباشی همدان مستقر هستند و مراکز کنترل
گزارش که تابع آنها هستند، شبکه ای را تشکیل می دهند که از 50 سال پیش On
Line بودند. یعنی اگر به فرض در گوشه شمال غرب کشور تحرکی دیده می شد، در
لحظه به تهران گزارش می شد. یعنی کار در مراکز عملیات منطقه ای مثل همدان
یعنی کار 24 ساعته و هفت روز در هفته، چه در جنگ و چه در صلح.
سایت سوباشی در هشت سال دفاع مقدس وظایف سنگینی داشت که یکی از آنها کنترل
عملیاتی و کنترل آتش پدافند هوایی بیش از 37 شهر بود. این رادار وضعیت
های مختلف آمادگی را به پدافند این شهرها و مناطق اعلام می کرد. پدافند را
هدایت می کرد، اعلام می کرد که چه زمانی مجازند شلیک کنند. هم چنین
پروازهای گشت زنی جنگنده های خودی برای دفاع از این شهرها به عهده سایت
سوباشی بود.
در جنگ شهرها نیروی هوایی عراق با هواپیماهای میگ-25 که در ارتفاع بالا
پرواز می کردند روی شهرهای ما چند بمب بی هدف پرتاب می کرد و فرار می کرد
تا با کشتن شهروندان بی دفاع روحیه مردم ما را خراب کند. ارتفاع پروازی
میگ های 25 به قدری بالا بود که ما نمی توانستیم با آنها درگیر شویم.
اولین هواپیمای میگ 25 که توسط پدافند هوایی سپاه سرنگون شد در اصفهان و
با هدایت سایت سوباشی بود.
از کارهای مهم سوباشی هدایت جنگنده هایمان بود، یعنی هواپیماهای فانتوم
اف-4 یا اف-14 را در بعضی جاها و به خصوص شیارهای کوهها نگه می داشتیم به
هواپیماهای مهاجم عراقی حمله می کردیم و گریز می کردیم. خلبانان ما با
سوخت گیری از هواپیماهای تانکر در هوا بعضی وقت ها تا هفت ساعت برای پوشش
هوایی منطقه در آسمان بودند.
همچنین بحث آلرت را داشتیم که خلبان داخل هواپیما بر روی باند آماده
پرواز بود و به محض اینکه رادار هواپیمای دشمن را کشف می کرد بعد از پنج
دقیقه بلند می شد و ما آن را به سمت هواپیمای دشمن هدایت می کردیم. جنگ و
گریز در هوا و هدایت هواپیمای خودی با توجه به سرعت بالای دو هواپیما که
روی هم بیش از دو برابر سرعت صوت است زیرکی و سریع الانتقالی خاصی را می
طلبد. یک لحظه اشتباه یعنی انهدام هواپیمای خودی یا حمله موفق هواپیمای
دشمن به شهرها.
در مورد بمباران مناطق نظامی و حیاتی دشمن هم ما اکیپی بودیم که قبل از
حمله خلبانان عمل کننده را توجیه می کردیم. اگر حمله مثلاً سپیده دم بود
ساعت دو یا سه نیمه شب به سایت سوباشی می رفتیم و پشت دستگاه می نشستیم.
چون اطلاعات حمله را نباید پخش می کردیم و هواپیماهای خودی را هدایت می
کردیم بدون اینکه با آنها صحبت کنیم. مثلاً به وسیله شماره هایی که رادیو
بیان می کرد و زمانی که بمباران انجام می شد تازه خلبان ما اجازه داشت با
ما صحبت کند.
در کنار رادار سوباشی ما شبکه دیده بانی مردمی را هم فعال کرده بودیم. چون
رادارهای زمینی هر چه قدر هم کامل باشند باز نقاط کور دارند. ما به
ادارات مختلف در غرب کشور مراجعه می کردیم، به ایستگاههای آتش نشانی
مراجعه می کردیم، مساله را برای اینها توجیه می کردیم و از آنها می
خواستیم که اگر هواپیمای مشکوکی دیدند از طریق تلفن به سایت اطلاع دهند.
اگر اطلاعات آنها موثق بود از آنها تقدیر می شد. این شبکه خیلی به ما کمک
کرد و ما بارها از این اطلاعات جهت سرنگونی هواپیماهای عراقی استفاده
کردیم و این هم میهنان را هم با ساعت و سکه طلا مورد تشویق قرار دادیم.
رادار سوباشی در جنگ همانند خاری در چشم دشمن بود. این رادار در ارتفاع
نصب شده بود و احاطه کامل به شیارهای داخل خاک خودمان و عراق داشت. من در
چهار سال آخر جنگ تحمیلی به عنوان معاون عملیات در آنجا مشغول به خدمت
بودم. بارها هواپیماهای عراقی که از کمک مستشاران روسی و فرانسوی بهره می
بردند سعی کردند تا این رادار را مورد هدف قرار دهند که موفق نشدند.
پس از پذیرش قطعنامه 598 توسط ایران و عراق، حالت نه جنگ و نه صلح
برقراربود. ما تصورمان این بود که دیگر عراق از مرزهای بین المللی رد نمی
شود. منتها نه تنها عراق در زمین و هوا به قطعنامه اعتنا نکرد بلکه
منافقین را هم روانه خاک ما کرد.
پنجم مرداد ماه سال 1367 بود. هواپیماهای عراقی از صبح چندین نوبت سایت
سوباشی را بمباران کرده بودند که ناموفق بود، چون پدافند کنار سایت امکان
بمباران دقیق را به آنها نداده بود. بعد از ظهر یک هواپیمای عراقی از
فاصله دور با بمب لیزری دقیقاً اتاق عملیات رادار را هدف قرار داده بود.
در آن زمان من در پایگاه همدان بودم. تا آنجا که یادم می آید در ستاد
پایگاه بودم و مشغول بررسی نامه ها بودم که به من تلفن زدند گفتند مثل
اینکه سوباشی مورد حمله قرار گرفته است. دیده بان ها گزارش داده بودند و
تماس تلفنی هم با سوباشی قطع شده است. سه تا ماشین آماده شدیم و سریع حرکت
کردیم . فاصله پایگاه همدان تا سایت سوباشی تقریباً 36 کیلومتر است. ما
طی 50 دقیقه به سایت رسیدیم.
حقیقتاً آنجا عاشورایی بود و طوری این عزیزان شهید شده بودند که انسان
فراموش می کرد زندگی جریان دارد. چون دورتادور اتاق عملیات دیواره های
قطور بتنی بود و بمب از بالا وارد اتاق شده بود، موج انفجار از داخل اتاق
خارج نشده بود و همه چیز را منهدم کرده بود. تیرآهن های قطور مثل یک کلاف
خم شده بود. چون بمب دقیقاً به اتاق عملیات اصابت کرده بود نفراتی که در
قسمت های دیگر و پناهگاه بودند هیچ صدمه ای ندیده بودند.
آمبولانس و بالگرد به محل آمد. هر کس کاری می کرد. آن قدر آوار زیاد بود
که رسیدن به جنازه ها هم سخت بود. همه در حال گریه جنازه ها را در می
آوردند و بسته بندی می کردند. بعضی ها بدحال شدند. جنازه هیچ کدام از این
عزیزان کامل نبود. جنازه ها را که به موطن اصلیشان فرستادیم روز بعد دو تا
دست پیدا شد. دوستان گفتند می توانیم با آزمایشات پزشکی بفهمیم این دست
ها مال کدام شهید است اما بنا به فتوای امام که شهید نبش قبر ندارد، این
دو دست را به عنوان یادبود شهدای سوباشی در ورودی سایت سوباشی دفن کردیم.
تمام این عزیزان که در اتاق عملیات بودند شهید شدند. 19 نفر که 18 نفرشان
از پدافند هوایی بودند و یک نفرشان رابط نیروی زمینی بود. اینها بهترین
های پدافند بودند. در اتاق عملیات باید هشت نفر حضور داشتند اما بقیه از
استراحت شیفتشان زده بودند و داخل اتاق عملیات بودند تا اگر از دستشان بر
می آید کمکی کنند، چون جنگ شهرها از طرف هواپیماهای عراقی فکر همه ما را
ناراحت کرده بود و می خواستیم هر کاری از دست ما برمی اید انجام دهیم.
این بچه هایی که آنجا بودند کسانی بودند که برای ماموریت های خاص آموزش
دیده بودند. برای هدایت هواپیماهای اکتشافی. اینها را با هواپیماهای کوچک
به سایت های رادار می بردند برای اینکه هواپیماهای اکتشافی را هدایت کنند
تا عکس های لازم را بگیرند و مسیرهای حمله جدید را انتخاب کنند و برگردند.
این شهدا جوانترینشان 23 سال داشت و صاحب یک بچه 2 ساله بود و مسن ترین
آنها شهید عسکری هم دوره من افسر عملیات سایت سوباشی بود. من تقریباً همه
آنها را می شناختم. شهید زمانی، شهید جودکی، شهید جامعه شورانی که از
نیروی زمینی بود یا شهید دستنبو که اصلاً از همدان منتقل شده بود. ایشان
در معاونت عملیات نیرو با امیر غلامی همکاری می کردند. امیر غلامی، ایشان
را که افسر راداری خبره ای بودند به تهران آورده بود تا برای بعضی ماموریت
ها یا بعضی مشاوره ها پیش ایشان باشد. ایشان افسر شجاع و سریع الانتقالی
بود و لحظه ای که رادار مورد هدف قرار گرفت ایشان پشت اسکوپ بود و برای ما
نقل شده که در حال هدایت یکی از شکاری های خودی بوده است.
سالها از آن اتفاق گذشته است، منتها من ندیدم که جایی از این شهدا صحبتی
شده باشد. چون هر وقت که صحبت اتاق عملیات رادار بوده عنوان می شده که سری
است و نباید مطرح شود.
حمله به سایت سوباشی ضربه بزرگی به ما بود هم از نظر نفرات و هم اینکه ما
یکی از مهم ترین رادارهایمان را از دست دادیم. البته کمتر از بیست و چهار
ساعت از این حادثه نگذشته بود که پرسنل پدافند یکی از رادارهای تاکتیکی را
از مکان دیگری به سوباشی منتقل کردند تا شبکه راداری ما دچار اختلال
نشود.
الان وقت استفاده از این تجارب و عنوان این رشادت هاست و من عرض می کنم که
در آخر جنگ شاید نسبت هواپیماهای عراق به ما ده به یک بود. اما پیروزی ما
و نقش رادار و اقدام تاکتیکی بر علیه هواپیماهای دشمن، پدافند را
سرافرازانه از جنگ خارج کرد."
______________________________________________________________
منابع:
ماهنامه صف، شماره 366، خرداد 1390، صفحه 15
۹۱/۰۵/۱۷
۰
۰
مصطفی نداف